شنبه ۱۱ دی ۱۳۸۹ - ۰۶:۱۱
۰ نفر

کامران محمدی: پاییز و زمستان، فصل‌های جوایز ادبی‌اند. جایزه‌ها در این دو فصل زرد و سرد، سبز و گرمند.

طرح - ادبی

یکی پس از دیگری، نامزدهای‌شان را اعلام می‌کنند و کمی بعد، مراسم نهایی‌شان را خصوصی یا عمومی، برگزار می‌کنند و کتاب یا کتاب‌هایی را به علاقه‌مندان ادبیات داستانی پیشنهاد می‌دهند؛ این رسم هر ساله است؛ مثل امسال که از مهرماه تاکنون، هر روز بحث جوایز، گرم و گرم‌تر شده و انواع و اقسام اظهارنظرهای رسمی و غیررسمی را به‌دنبال آورده است، با این تفاوت که امسال، علاوه بر بحث‌های همیشگی، نقدهای جدی‌تری به شیوه‌های برگزاری جوایز وارد شده و عملکرد برگزارکنندگان را به‌طور جدی با چالش مواجه ساخته است.

چالش اول: خدمت یا کسب اعتبار؟

برگزاری یک جایزه تنها وقتی می‌تواند اثربخشی‌اش را حفظ کند که هدف از برگزاری آن، تبلیغ یا تمجید یا تجلیل کتاب و نویسنده باشد، نه برگزارکنندگان. جوایز، خادمان ادبیات هستند و اگرچه ممکن است اهداف فرعی دیگری نیز داشته باشند، علت وجودی‌شان، پویایی ادبیات است. بنابراین تنها وقتی می‌توانند کارکرد مؤثرشان را حفظ کنند که تلاش‌شان اعتباربخشی به آثار باشد، نه برعکس. عکس این فرایند وقتی رخ می‌دهد که برگزارکنندگان یک جایزه به قصد کسب اعتبار، خود را به نویسندگان و کتاب‌های‌شان نزدیک کنند و محفلی راه بیندازند و با دعوت از برخی چهره‌ها به‌عنوان داور، پیشکسوت، مدعو و... بخواهند در فضای ادبیات بمانند.

چالش دوم: باند یا جریان؟

هر جایزه، مکتبی است که از ابتدای فعالیت خود، رویکرد ویژه‌ای را به ادبیات، حمایت و پیشنهاد می‌کند. انتخاب داوران، انتخاب کتاب‌ها، انتخاب محل برگزاری مراسم، انتخاب میهمانان، انتخاب رسانه‌ها، انتخاب نوع جایزه، انتخاب سخنرانان و هر انتخاب دیگری که برای برگزاری یک جایزه ضروری است، روی هم رفته، نشانه‌ای است از انتخاب یا راه‌اندازی یک جریان و تلاقی جریان‌های متفاوت که فضای ادبی جامعه را فعال می‌کند. این نکته حتی اگر مورد توجه برگزارکنندگان نباشد، در ذات جایزه است. به عبارت دیگر، روی مثبت آنچه در نقدها «باند» یا «محفل» نامیده می‌شود، «مکتب» یا «جریان» یا شیوه ویژه‌ای از ادبیات است که نه تنها نمی‌تواند مورد انتقاد کسی قرار گیرد، بلکه لازمه اجرای یک جایزه موفق است، با این شرط که در طول دوره‌های گوناگون و در تمام انتخاب‌های یک جایزه واحد، یکسان بماند و به‌طور محسوسی، روشن باشد. روشن بودن، علاوه بر داشتن تعریف جامع، مانع بودن را نیز شامل می‌شود؛ یعنی هر جایزه باید وجه تمایز خود را با جوایز دیگر، به روشنی تشریح کند.

چالش سوم: معیار یا رابطه؟

جایزه‌ها جریان‌هایی هستند که خود را در مقام داوری می‌گذارند و داوران هر یک، خود را شایسته قضاوت درباره آثار دیگران می‌دانند. بنابراین در نخستین گام، لازم است هر یک معیارها و ملاک‌هایی روشن و همه‌فهم ارائه کنند و داورانی را برگزینند که اولا این معیارها را بپذیرند و ثانیا در سنجش آثار با معیارهای مشخص جایزه‌ای که داورش شده‌اند، مهارت کافی داشته باشند. جایزه بی‌اندیشه (چالش دوم) و بی‌اساسنامه و معیار روشن برای بررسی آثار، به‌طور طبیعی تنها قائم به فرد است و با تغییر داوران، همه چیزش تغییر می‌کند. به عبارت دیگر، اگر حتی در یک دوره واحد، تنها یکی دو داور از داوران این جوایز را تغییر دهیم، رأی نهایی کاملا عوض خواهد شد؛ اتفاقی که احتمال وقوعش در تمام دوره‌های بیشتر جوایز فعلی بسیار بالاست. جایزه‌ها به اساسنامه و معیارهای روشن نیاز دارند تا حتی انتخاب داوران‌شان بی‌معیار و تنها از سر رابطه یا وقت آزاد نویسندگان و منتقدان دور و بر انجام نگیرد.

چالش چهارم: نویسنده یا منتقد؟

به ندرت نویسنده‌ای پیدا می‌شود که حرمت قلم و تعهد ذاتی همراه کلمه را فدای باندبازی و رفاقت و مسائلی از این دست کند، درست همان طور که کمتر داور فوتبالی، تعهد داوری‌اش را فدای عِرق ملی و حتی پول می‌کند. با این حال در هیچ بازی رسمی‌ای، داور هموطن تیم‌های داخل زمین، داور بازی نیست. این شکل انتخاب داور در رقابت‌های ورزشی به علت توجه به پدیده‌ای است که در روانشناسی، «اثر هاله‌ای» نامیده می‌شود و نتیجه‌اش سوگیری «ناخودآگاه» است؛ نکته‌ای که در رقابت‌های ادبی امروز ایران، به‌کلی نادیده گرفته می‌شود. داوران جایزه‌های ادبی، عموما نویسنده‌اند و رقیبان امسال یا سال قبل و بعد نویسندگانی که کارهای‌شان را داوری می‌کنند. شکی نیست که هیچ‌یک از این داوران، تعهد ذاتی‌شان را نادیده نمی‌گیرند و صادقانه قضاوت می‌کنند، اما با ناخودآگاه چه می‌کنند؟ البته این نکته، خود معلول پدیده دیگری است که سبب تولد موجودی به نام منتقد- نویسنده در جامعه ادبی امروز ایران شده است. در جامعه امروز ایران، همه نویسندگان، منتقدند و همه منتقدان، نویسنده. بنابراین شاید کار انتخاب داوران، سخت‌ترین قسمت برگزاری یک جایزه باشد.

چالش پنجم: مدیریت یا سرهم‌بندی؟

شیوه برگزاری جوایز را هم باید به همه موارد یادشده افزود. شیوه برگزاری تنها به چگونگی داوری یا مراسم پایانی خلاصه نمی‌شود، بلکه از ابتدای آغاز به کار یک جایزه تا آخرین مرحله یعنی رصد بازخوردهای برگزاری مراسم و رأی نهایی، همه را باید جزو مراحل برگزاری جایزه دانست. در این فرایند چندماهه، چند فراز مهم‌تر وجود دارد که عبارتند از: شناسایی و تهیه آثار، انتخاب هیأت داوری، انجام داوری، انتخاب و اعلام نامزدها و برگزاری مراسم یا اعلام برگزیدگان. به‌طور طبیعی دبیر جایزه موظف است تمام مراحل را از ابتدا تا انتها مدیریت کند و برای کم‌خطاتر شدن داوری و برگزاری شایسته، بهترین تصمیم‌ها را بگیرد. اینکه در هر یک از این 5 فراز اصلی برگزاری یک جایزه، برگزارکنندگان چگونه عمل می‌کنند، بسیار حیاتی است و معمولا جوایز در یک یا چند مرحله از این 5مرحله با نقدهای تند و ناامیدکننده مواجه می‌شوند:

شناسایی و تهیه آثار: بسیاری از منتقدان جوایز معتقدند کار شناسایی آثار منتشرشده در دوره زمانی مورد نظر جایزه، درست و دقیق انجام نمی‌گیرد و به همین علت، برخی از آثار از همان ابتدا از گردونه رقابت حذف می‌شوند. در واقع در ادامه چالش سوم، بسیاری معتقدند در بررسی آثار نیز جایزه‌ها گروه‌بندی مشخصی دارند و تنها به آثار ناشران مورد تأیید خود توجه می‌کنند یا اساسا به بخش قابل‌توجهی از کتاب‌ها دسترسی ندارند. در این گروه آخر، کتاب‌هایی که ناشران شهرستانی منتشر می‌کنند، اهمیت ویژه‌ای دارند اما به‌ندرت در داوری‌ها قرار می‌گیرند. در برخی جوایز نیز نویسنده یا ناشر باید خود، کتابش را به دبیرخانه ارسال کند که از ابتدا دایره شمول این جوایز، به شدت محدود می‌شود.

انتخاب هیأت داوری: همان طور که در چالش سوم گفته شد، داوران معمولا از نزدیکان برگزارکنندگان هستند و خود، نویسنده. به عبارت دیگر، گذشته از مبانی فکری گزینش داوران، شیوه انتخاب این هیأت که مهم‌ترین نقش را در برگزاری جایزه دارند، یکی دیگر از مباحث قابل بررسی است. در حال حاضر در هیچ‌یک از داوری‌های ادبی، برگزارکنندگان شیوه روشنی برای انتخاب داوران ندارند و هیچ کدام، علت انتخاب داوران‌شان را شرح نمی‌دهند؛ نتیجه اینکه منتقدان، در مقابل نام بسیاری از داوران یک «چرا»ی بزرگ می‌گذارند و دلایلی برای نامناسب بودن داور مورد نظر می‌آورند که چون توضیحی از طرف برگزارکنندگان داده نمی‌شود، موضوع مبهم و لاینحل باقی می‌ماند. به بیان دیگر، یکی از جنبه‌های چگونگی برگزاری، ارائه گزارش و توضیح چرایی کارهاست که به شفافیت و همراهی بیشتر جامعه ادبی کمک کرده و شاید بخش مهم‌تر این شفافیت، در هنگام انتخاب هیأت داوران و انجام داوری خودنمایی می‌کند.

انجام داوری: در این مرحله نیز شفافیت و انتشار معیارهای مشخص داوری، همین طور چگونگی دادن امتیاز یا هر شکل دیگری که در جایزه مورد استفاده قرار گرفته است، شاید مهم‌ترین مسئله‌ای است که جایزه‌ها را با نقد جدی منتقدان مواجه ساخته است. علاوه بر این، در شیوه انتخاب داوران و چگونگی داوری، شاید دشواری کار سبب شده است که گردانندگان، به شیوه‌های مطمئن‌تر یا جدیدتر روی نیاورند؛ همینطور شیوه داوری با دخالت همه فعالان حوزه نشر، از ناشران و کتابفروشان گرفته تا منتقدان و نویسندگان و... .

انتخــاب و اعــلام نامــزدها: از جمله هیجان‌انگیزترین بخش‌های داوری، اعلام نامزدهاست. اما اینکه این قسمت مهم و جذاب چگونه انجام می‌گیرد، شاید حتی از خود نامزدها مهم‌تر باشد. جوایز معمولا چند نام را تنها به یک یا چند خبرگزاری می‌دهند و بی‌هیچ توضیح و برنامه‌ای، کار را می‌گذارند به روز اعلام رأی نهایی. اگرچه جوایز صنفی به‌طور کلی چندان قدرتمند نیستند و امکانات مناسبی در اختیارشان نیست، اما حتی از امکانات ساده و ممکن نیز استفاده درستی نمی‌شود.

برگزاری مراسم نهایی: نکاتی که درباره اعلام نامزدها صادق است، در مورد برگزاری مراسم نهایی و اعلام برگزیدگان نیز صدق می‌کند. البته طبیعی است که مراسم نهایی، نقطه اوج یک جایزه است و به همین علت، اهمیت ویژه‌ای دارد، اما حتی این مراسم نیز الزاما به معنای پایان کار نیست. در واقع اینکه برگزارکنندگان از برگزاری جایزه چه هدفی را دنبال می‌کنند، می‌تواند مشخص کند که با اعلام رأی نهایی، کار تمام شده یا هنوز هم می‌توان در ادامه اهداف، برنامه‌هایی را صورت داد. به‌عنوان مثال در هیچ‌یک از جوایز، برگزیدگان نهایی هیچ نشستی برگزار نمی‌کنند، در حالی که می‌توان پس از رأی نهایی، با حضور برگزیدگان، قرار ملاقات ویژه‌ای ترتیب داد.

اما به‌نظر می‌رسد مشکلاتی که سر راه برگزاری مراسم نهایی وجود دارد، علاوه بر آنکه تأثیرات اجتناب‌ناپذیری بر روال معمول کار می‌گذارد، بهانه بسیاری از اشتباهات را نیز فراهم می‌کند.

کد خبر 124549

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز