قائمیان پیش از «وفا» در فیلمها و مجموعههای مختلفی بازی کرده و نقشهای متفاوتی را تجربه کرده بود اما این تجربهها نتوانسته بودند زمینهای فراهم کنند تا این بازیگر بااستعداد، پرکارتر شود.
قائمیان در چند همکاری مشترک با رسول ملاقلیپور نقشهای متفاوتی را بازی کرده بود. حضور او در فیلمهای ملاقلیپور اگرچه باعث شد نام و چهره این بازیگر برای مخاطب جدی و پیگیر سینما شناخته شود، اما مردم او را نمیشناختند.
اتفاق مهم کارنامه قائمیان حضور در «وفا» و بازی در نقش «خرچنگ» بود؛ جاسوسی زبده و باهوش که نمونهاش را در کارهای داخلی، کمتر دیده بودیم.
مجموعه «وفا» از نظر داستان و کارگردانی، امتیازهای قابل توجهی داشت اما یکی از مهمترین ویژگیهای آن حضور قائمیان بود. فرهاد قائمیان توانسته بود از فرصتی که فیلمنامه و نقش در اختیارش گذاشته بود، درست استفاده کند. «وفا» او را به بازیگری شناختهشده برای مردم تبدیل کرد.
پس از «وفا» طبیعی بود که فرهاد قائمیان با پیشنهادهای متنوعی روبهرو شود و قدرت انتخاب بیشتری برای گزینش نقشها داشته باشد. به همین دلیل است که در ماههای اخیر به نام او در فهرست بازیگران پروژههای مختلفی برمیخوریم.
اینطور که به نظر میرسد، قائمیان تلاش کرده همچنان تنوع نقشها را رعایت کند و از تجربههای تازه و متفاوت دور نشود. به همین خاطر بازی در «به دنیا بگویید بایستد» یا «جابرابنحیان» را میپذیرد تا در فضاهایی تازه، قرار بگیرد و خود را با نقشهایی متفاوت محک بزند.
حضور قائمیان در «به دنیا بگویید بایستد» نشان میدهد که او بازیگری باهوش و حرفهای است و در هر کاری، بازی قابل قبولی را به نمایش میگذارد.
قائمیان در این مجموعه نقشی کمتحرک و درونی را بازی کرده که برخلاف «وفا» در نگاه اول، جذابیت یا ویژگی خاصی ندارد. حضور او اما این نقش را در کنار نقشهای جذابتری مثل علا(حامد کمیلی) و شهریار(امیرمحمد زند) به مهمترین کاراکترهای «به دنیا بگویید بایستد» تبدیل کرده است.
قائمیان با یک بازی درونی و بدون اغراق و با استفاده از میمیک و صدای پخته و تاثیرگذارش، تصویری دوستداشتنی و تاثیرگذار از این شخصیت ارائه کرده است.
او از معدود بازیگرهایی است که میتوانند نقشهای مکمل را با چنان قدرت و مهارتی بازی کنند که در یاد بمانند و به اندازه شخصیتهای اصلی که حضوری مداوم و پررنگ مقابل دوربین دارند، دیده شوند؛ فقط کافی است به حافظهمان رجوع کنیم.
کارنامه قائمیان پر از این تجربههای موفق است ؛نسل سوخته، هیوا، قارچ سمی و شهرزیبا. با این همه و با توجه به اعتمادی که به قابلیتهای قائمیان داریم، یک نگرانی کوچک هم وجود دارد.
قائمیان این روزها در معرض آزمون سختی است. شاید حضور در مجموعهها و فیلمهایی که مخاطب بیشتری دارند، جایگاه حرفهای او را تثبیت کند اما احتمال دارد او در نقشها و پروژههایی ظاهر شود که قابل دفاع نباشد؛ آثاری که اعتبار حرفهای قائمیان را کمرنگ کنند.
او این روزها بیشتر از گذشته باید دقت و وسواس به خرج بدهد و با انتخابهای هوشمندانه، دوره تازه کاریاش را به سلامت و با موفقیت پشت سر بگذارد.