این سارق سابقه دار در جریان یک تصادف ساختگی به دام ماموران افتاد و دستگیر شد. رسیدگی به پرونده سرقتهای سریالی مرد جوان هنگامی آغاز شد که دهها شاکی به کلانتری148 انقلاب رفته و از سارق موتورسواری که در چند ثانیه گردنبند و کیف دستی آنها را به سرقت برده بود شکایت کردند.
با افزایش سریع شکایتها، تیمهای ویژهای از ماموران تجسس کلانتری، بررسیهای خود را برای شناسایی این سارق کیف قاپ آغاز کردند و در نخستین مرحله به چهرهنگاری وی پرداختند و با تطابق آن با آلبوم مربوط به مجرمان حرفهای دریافتند که جوان موتورسوار، سارق سابقهداری بهنام افشین است. بررسی سوابق این متهم نشان میداد که وی یکسال پیش درحالیکه به جرم سرقت به 8 سال زندان محکوم شده با گرفتن رضایت از شاکیان از زندان آزاد شده و احتمالا از همان زمان دوباره فعالیتهای مجرمانه خود را آغاز کرده است.
با این اطلاعات، عملیات دستگیری متهم سابقهدار آغاز شد، اما در چندین مرحله با اینکه مخفیگاه متهم مورد شناسایی قرار گرفته بود، وی موفق به فرار شد. درحالیکه بررسیها نشان میداد مرد سارق بیشتر در مرکز شهر و بهخصوص در اطراف خیابانهای فلسطین، انقلاب اسلامی، یوسفآباد و بهارستان به کمین طعمههایش مینشیند، ماموران این محلها را به دقت تحت کنترل قرار دادند و سرانجام ظهر شنبه 11 دی ماه، درحالیکه سارق جوان سوار بر یک موتورسیکلت پولسار، در نزدیکی میدان هفت تیر قصد سرقت کیف دستی یک مرد را داشت، شناسایی شد و قبل از آنکه بتواند نقشه سرقت خود را به اجرا بگذارد در جریان یک تصادف ساختگی به دام افتاد.
سرهنگ شمس - رئیسکلانتری 148 انقلاب - که عملیات دستگیری متهم با نظارت مستقیم وی صورت گرفته است با اعلام این خبر به همشهری گفت: با انتقال متهم به کلانتری، وی تحت بازجویی قرار گرفت و در همان بازجوییهای ابتدایی به بیش از 100 فقره سرقت اعتراف کرد. این در حالی است که تاکنون 150 نفر از وی به اتهام کیفقاپی و گردنبندقاپی تنها در این کلانتری اعلام شکایت کردهاند.
سرهنگ شمس ادامه داد: متهم تاکنون 2 بار به اتهام کیفقاپی روانه زندان شده است.نخستین سابقه سرقت وی به سال 81 برمیگردد که وی به همراه چند نفر دیگر اقدام به سرقتهای متعدد کرده بود. اما در این پرونده وی بهصورت تکرو طعمههایش را شناسایی و اقدام به سرقت از آنها کرده است که برای تحقیقات بیشتر و شناسایی شکات وی تحویل ماموران پلیس آگاهی تهران خواهد شد.
گفتوگو با سارق حرفهای
- چند سال داری؟
36 سال
- متاهلی؟
نه. همسرم یکسال است که به خاطر خلافکاریهایم از من جدا شده است.
- در پرونده قبل ارزش اموال سرقتیات چقدر بود؟
500 میلیون تومان. در آن پرونده 100 شاکی داشتم. میخواستم بعد از آنکه درست و حسابی پول جمع کردم به خارج از کشور بروم و زندگی تازهای را آغاز کنم که نشد و گیر افتادم.
- چطور با آنکه به 8 سال حبس محکوم شده بودی، سال گذشته از زندان آزاد شدی؟
مادرم یک خانه پدری داشت که به وی ارثیه رسیده بود. آنرا فروخت و با دادن پول به شکات و گرفتن رضایت آنها مرا از زندان آزاد کرد.
- نیم میلیارد تومان پولهای سرقتی را چه کردی؟
بخشی از پول را که صرف خوشگذرانی کرده بودم، بقیه را هم وقتی دستگیر شدم بههمراه ارثیه مادرم برای گرفتن رضایت از شاکیان به آنها دادم.
- آخرین سرقت را کی انجام دادی؟
یک روز قبل در خیابان انقلاب، ولی من خیلی بدشانس هستم و چیزی گیرم نیامد.
چرا بدشانس؟
مردی را که یک کیسه مشکی داشت مقابل بانکی شناسایی کردم. فکر میکردم پول خیلی زیادی دارد و برای همین با خودم گفتم هر طوری که شده باید از او سرقت کنم. برای همین زمانی که وارد یکی از کوچههای خلوت شد به طرفش رفتم و کیسه ای مشکی را از وی قاپیدم و فرار کردم اما بعد از این همه تعقیب و وقت گذاشتن، هیچی گیرم نیامد؛ داخل کیسه تنها یک جفت کفش کهنه و یک قبضه چاقوی میوه خوری بود.