از ساعات اولیه صبح، مردم زیادی کنجکاوانه برای دیدن اجرای حکم قصاص مردی که یکی از جنجالیترین جنایتهای سالهای اخیر پایتخت را در میدان کاج تهران رقم زده بود به محل آمد بودند. درست 69 روز قبل، ساعت 10صبح، مرد 32سالهای به نام یعقوب در جریان یک درگیری خونین، جوانی به نام یزدان را با ضربات متعدد چاقو مقابل بنگاه املاکی در سعادت آباد بهشدت مجروح کرد. درحالیکه خون زیادی از یزدان رفته بود، مرد جنایتکار با چاقو مردم و پلیس را تهدید میکرد و اجازه نمیداد کسی به قربانیاش نزدیک شود تا اینکه در نهایت او از سوی پلیس دستگیر شد و یزدان نیز بعد از انتقال به بیمارستان جان باخت.
با انتشار فیلم ضبط شده این جنایت، پرونده از حساسیت ویژهای برخوردار شد تا جایی که رئیس قوه قضاییه نیز درخصوص این حادثه هولناک اظهارنظر کرد و با پیگیریهای قضایی و انتظامی متهم در وقت فوقالعاده در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و به قصاص و شلاق محکوم شد.این حکم خیلی زود در دیوانعالی کشور به تایید رسید. قرار است تا ساعتی دیگر، در مقابل چشمان مردم، مسئولان قضایی و پلیسی و خانواده قاتل و مقتول، حکم صادره به اجرا درآید.
نقطه صفر
از چند ساعت قبل نیروهای پلیس در محل حاضر شدهاند تا هیچ مشکلی هنگام اجرای حکم قصاص پیش نیاید.
ساعت 6 بامداد چهارشنبه 15دیماه را نشان میدهد که ناگهان صدای فریادهای یک زن توجه همه را بهخود جلب میکند.
این زن مادر یعقوب است که آمده تا آخرین تلاشهایش را برای جلب رضایت خانواده مقتول انجام دهد.
با روشنتر شدن هوا، بر تعداد جمعیت حاضر در محل اجرای حکم افزوده میشود و در همین هنگام صدای آژیر آمبولانس و چند خودروی دیگر که توسط پلیس موتورسوار اسکورت میشوند، به گوش میرسد. بعد از آنها مقامات قضایی و پلیس تهران هم در محل حاضر میشوند اما به جز چند خبرنگار به بقیه خبرنگاران اجازه ورود به محل اجرای حکم داده نمیشود.
لحظاتی از ورود آمبولانس به محل نگذشته که یک خودروی ون نیز با اسکورت ماموران پلیس وارد محوطه میشود. بعد از توقف خودرو، جوان اعدامی با دستبند و پابند از خودروی ون پیاده میشود. پدرش چند قدم آنطرفتر دستهایش را بالا برده و گریهکنان از خدا میخواهد که از گناه پسرش بگذرد.
یعقوب به محض پیاده شدن از خودرو گریه میکند. او طاقت راه رفتن ندارد. مقابل اولیای دم زانو میزند و درخواست بخشش میکند. میگوید: مقتول مثل برادرم بود. من برادرم را کشتم و از شما میخواهم که مرا به خاطر اشتباهی که کردم ببخشید.
التماسهای او چند ثانیه بیشتر طول نمیکشد. 2 مامور که صورتشان پوشیده شده است، او را به سمت طناب دار میبرند.
در همین لحظه قاضی امیرآبادی، سرپرست دادسرای جنایی تهران، بیانیهای را درخصوص حکم صادره برای مردم میخواند و میگوید: طی تشریفات شرعی و قانونی حکم شلاق متهم در دادسرا اجرا شده و حکم قصاص با آویختن متهم به دار، اجرا میگردد تا هم قاتل مجازات شود و هم عبرتی برای دیگران باشد.
بعد از حرفهای سرپرست دادسرای جنایی، یعقوب به سمت طناب دار برده میشود. پاهایش یارای رفتن ندارد و ماموران زیر بغل او را گرفته و همراه خود میبرند. یکی از ماموران طناب دار را به گردن این جنایتکار میاندازد. یعقوب با صدای بلندتری التماس کرده و طلب بخشش میکند اما در همان لحظه اهرم بالا برنده جرثقیل به حرکت درمیآید و سکوت، فضای محل اجرای حکم را در بر میگیرد. ساعت 6:16 صبح، عامل جنایت سعادت آباد به دار مجازات آویخته میشود تا این پرونده برای همیشه مختومه شود.
در دوسوی جنایت
دقایقی بعد از اجرای حکم، پدر یعقوب در جمع خبرنگاران حاضر میشود و میگوید: یعقوب آدمی نبود که دست به چنین خشونتی بزند. نمیدانم چه اتفاقی افتاد که او اینطوری شد. من بارها یعقوب را نصیحت کردم که مراقب خودش باشد و از زن جوانی که میگفت به او اظهار علاقه میکند جدا شود اما او گوش نکرد. نمیدانستم یعقوب به چه راهی رفته است و امیدوارم خدا او را ببخشد.
پدر مقتول نیز با بیان اینکه بر اجرای این حکم اصرار داشته میگوید: کسی که فردی را از پشت سر به قتل میرساند سزایش مرگ است و به جز آن چیز دیگری نمیتواند باشد. روز حادثه، یعقوب، پسرم را صدا کرد و او وقتی صورتش را برگرداند با چاقو به او ضربه زد و برای همین مجازاتش مرگ است.
یکی از ساکنان منطقه سعادت آباد درحالیکه مدعی است وقوع این حادثه تاثیر بدی بر ساکنان گذاشته بود، صحبتهای پدر مقتول را قطع میکند و ادامه میدهد: روحیه همه مردم بهخصوص نوجوانان و کودکان بهشدت از این حادثه متاثر شده بود و آنها تا مدتها بعد از حادثه درباره آن حرف میزدند و اجرای سریع حکم قصاص میتواند درس عبرتی برای کسانی باشد که زمینه ارتکاب به جرم را دارند.
آخرین مصاحبه محکوم به مرگ
یعقوب درحالیکه آخرین ساعات زندگیاش را در زندان سپری میکرد درباره خودش به خبرنگار واحد مرکزی خبر میگوید: 31 ساله هستم، همیشه عشق بازیگری داشتم، عاشق فیلمهای جنایی و پلیسی بودم اما نتوانستم بازیگر شوم و در یک بنگاه مسکن کار میکردم.
او درباره زنی که به خاطر وی این جنایت خونین رقم خورده است، میگوید: کیمیا از روابط عمومی قویای برخوردار بود و به خوبی قرارداد میبست و خوب پول درمیآورد. من هم به واسطه معرفی یکی از بستگانم با وی آشنا شدم و بعد از چند جلسه ملاقات به او علاقهمند شدم.
وی درباره دلیل نزاع خونینش با مقتول توضیح میدهد: از آشنایی من و کیمیا مدتها میگذشت تا اینکه یک روز او بهخاطر بدرفتاری از من شکایت کرد و به زندان افتادم. دو سه هفته آخری که از حبسم مانده بود، کیمیا از مزاحمتهای یک نفر به نام یزدان برایم گفت، آن موقع خیلی عصبانی شدم و با تحریک او به یزدان زنگ زدم تا از او بخواهم رابطهاش را با کیمیا پایان دهد اما او نپذیرفت. صبح روز حادثه رفتم تا با یزدان که او را هنوز ندیده بودم، حرف بزنم؛ البته همراه خودم یک چاقو هم برداشته بودم.
وقتی با یزدان مواجه شدم، او را به اسم صدا زدم اما او بلافاصله اسپری بهصورتم پاشید و لگدی هم به من زد. زمانی که آمد فرار کند با کارد او را زدم . در این زمان خشم و نفرت وجود مرا گرفته بود؛ کارم از روی ناراحتی شدید بود، نمیخواستم او را بکشم.
یعقوب درباره تعداد ضربات وارده به مقتول میگوید: فقط چهار پنج ضربه به او زدم. خون جلوی چشمم را گرفته بود و هیچ کس را نمیدیدم. او درباره اینکه چرا اجازه نداد مردم به یزدان کمک کنند میافزاید: من دچار جنون آنی شده بودم. یادم نمیآید به مردم چه میگفتم. من از حکمم خبر دارم، اعدام است. زمانش را هم میدانم. باید تقاص پس بدهم. اگر بگویم نمیترسم، دروغ است. پدرم بعد از دوستی من با کیمیا چنین روزی را برایم پیشبینی میکرد و همهاش میگفت که بیخیال آن زن شوم اما من گوش نمیکردم.
در حاشیه اجرای حکم
در حالی که اجرای حکم در ملأ عام انجام میشد، از تهیه عکس توسط خبرنگاران و عکاسان مطبوعاتی جلوگیری به عمل میآمد.یعقوب در لحظهای که به بالای جرثقیل برده شد تا طناب دار به دور گردن وی آویخته شود روی زانوهای خود نشسته و از شدت ترس و وحشت توان ایستادن نداشت و از ایستادن امتناع میکرد.
طناب آبی رنگ توسط مأموران اجرای حکم به دور گردن یعقوب بسته شد و سرانجام در ساعت 6 و 16 دقیقه وی به دار مجازات آویخته شد.تعدادی از شاهدان حادثه از شهرهای مختلف از جمله اصفهان برای تماشای این حکم خود را به تهران رسانده بودند.
تعدادی از افراد حاضر در صحنه اجرای حکم با دادن شعارهای «نیروی انتظامی، دادستان تشکر تشکر» از عملکرد پلیس و دستگاه قضایی در این حادثه قدردانی کردند.