یکی در گوشهای بساط پهن کرده و از ماشینهای اسباب بازی، ناخن گیر و باتری گرفته تا کلافهای کش و خلاصه همه چیز در بسا طش یافت میشود. آنسوتر صدها نفر دور هم جمع شدهاند و در کار خرید و فروش موبایل و متعلقات آن هستند. در طرف دیگر میدان چند نفر با کمال خونسردی و آرامش آنچه را که در ادبیات قضایی و انتظامی کشور سلاح سرد مینامند و حمل آن جرم محسوب میشود، به معرض فروش گذاشته اند، آن هم با چیدمانی منظم و فارغ از هر مزاحمتی! اما تکراریترین و البته دردناکترین صحنه قابل مشاهده در میدان آزادی، در ضلع غربی پله برقی میدان و ابتدای خیابان کاشی کاری اتفاق میافتد. در آن حوالی افرادی با شلوارهای عجیب در ترددند و بهآرامی در گوش هر رهگذری نامی را بازگو میکنند؛ «بیا ترامادول بدم... آلپرازولام... انواع قرصها... جدیدترین داروی لاغری... شربت متادون...».
ترامادول در واقع نوعی قرص اعتیادآور است که از سوی پزشکان برای درمان دردهای شدید پس از عمل جراحی، زایمان، شکستگیها و... به بیمار آن هم به مقدار مشخص تجویز میشود.
ترامادول خاصیت اعتیادآور دارد، بنابراین اگر شخصی پیاپی از آن استفاده کند، در واقع به نوعی معتاد میشود و برای تأمین نیاز و رفع خماری مجبور است هر روز به ترامادول فروشان شهر مراجعه کند و هر بسته آن را با قیمتی حدود هزار تومان بخرد.
در یکی از صحنههای خرید و فروش، جوانی با اشاره فروشنده به ساختمان مخروبهای که کنار بانک قرار دارد، میرود و در چشم به هم زدنی پول میپردازد و قرص میگیرد. بهخود جرات میدهیم و پسر جوان را تعقیب میکنیم. هنگامی که میخواهیم سر صحبت با او را در جایی خلوت باز کنیم ابتدا کمی تند برخورد میکند اما بالاخره به حرف میآید.
خود را شهریار معرفی میکند و میگوید: «حدود 2 سال است به ترامادول معتاد شدهام و چون بدون مصرف آن احساس خلأ میکنم، بیاختیار برای تهیه قرص به این مکان میآیم بهطوری که فروشندگان ترامادول هم دیگر به خوبی مرا میشناسند و از همان دور دستها با یک ایما و اشاره میدانند برای چه آمدهام.» بعد از اینکه پای راست شهریار در یک حادثه رانندگی با موتوسیکلت، از ناحیه ران دچار شکستگی سختی شد و درد بسیار شدید خواب و خوراک را از او گرفت، پزشک معالجش برای تسکین دردش ترامادول تجویز کرد. وی درباره این تجربه میگوید: «هر بار پس از مصرف ترامادول نوعی احساس شرطی شدن به این قرصها را در خودم حس میکردم، اما با گذشت 3 ماه از مصرف آن تازه فهمیدم موضوع فقط یک عادت ساده نیست بلکه به این قرصها معتاد شدهام و بابت برآورده کردن نیازم باید هزینه بالایی را هم متحمل شوم.»
روایتی دیگر: «بهزاد تنها پسر برادرم است و با اعتیادی که به ترامادول پیدا کرده، برادرم را تا مرز جنون پیش برده است.» این را سیمین، شهروند میانسال کرمانشاهی میگوید و اضافه میکند: «واقعاً این پرسش برای من مطرح است که چرا مسئولان بهداشتی و نیروی انتظامی، فروشندگان ترامادول را به حال خود رها کردهاند تا آنها به آسانی در شهر جولان دهند و جوانان ما را بیچاره کنند؟»
البته پاسخ این پرسش را میتوان از زبان دادستان کرمانشاه شنید که چندی پیش در یک کنفرانس خبری دلیل برخوردنکردن با فروش بدون مجوز ترامادول را به حساب نیامدن آن بهعنوان موادمخدر اعلام و خاطرنشان کرده بود: «در قانون جدید مبارزه با موادمخدر، ترامادول و متادون هم شامل مواد مخدر میشود و جرایم سنگینی برای فروشندگان و حاملان آن پیشبینی شده است.»
مجتبی ملکی، با توجه به اینکه از هر 3 کیلو قرص ترامادول یک کیلو ماده مخدر شیشه استحصال میشود، از بر خورد شدید و قاطع با فروشندگان این قرصها خبر داده است.
شربت متادون نیز از دیگر کالاهای رایج است. این شربت که نوعی مخدر خفیف به شمار میرود ویژه درمان معتادان است و نوعی فرایند کنترلی برای ترک اعتیاد محسوب میشود. این روزها حتی آگهی فروش شربت متادون نیز از سوی برخی عطاریها با شعار «ترک تضمینی اعتیاد» در شهر پخش میشود. این در حالی است که فروش و توزیع متادون براساس قوانین جاری کشور و پروتکل درمانی وزارت بهداشت و درمان تنها از طریق مراکز ترک اعتیاد مجاز است و هر گونه توزیع خارج از این شبکه کاری خلاف و جرم محسوب میشود. در استان کرمانشاه هماکنون حدود 60 مرکز ترک اعتیاد وجود دارد که پذیرای معتادان مصمم به ترک اعتیاد است.
با توجه به اینکه هم ترامادول و هم متادون اساساً «دارو» محسوب میشوند و در سبد دارویی کشور قرار دارند، روشن شدن این مسئله که سودجویان، دستفروشان و عطاریها ترامادول و متادون خود را از کجا تهیه میکنند، میتواند شاه کلید باز شدن معمای فروش غیرقانونی ترامادول و متادون در خارج از شبکه درمانی و دارویی کشور باشد. در این میان نکته قابل توجه آن است که شکل ظاهری و برند تجاری قرصهای ترامادول که دستفروشان در بساط خود دارند، با نوع داروخانهای آن هیچ فرقی نمیکند.
چندی قبل در یک بیمارستان کرمانشاه جوانی 17 ساله را بستری کرده بودند که بهدلیل فقر و بیکاری با خوردن 80 قرص ترامادول اقدام بهخودکشی کرده بود. هر چند خودکشی این جوان با تلاش پزشکان بیمارستان ناکام ماند، اما بستگانش که کنار تخت او در بخش عفونی ایستاده و با وی صحبت میکردند، همه حیرتزده بودند که چگونه در حالی که این قرصها را داروخانهها فقط با نسخه پزشک و آن هم در دوز محدود میفروشند، این پسر 17 ساله توانسته این همه قرص را تهیه کند؟
صحبتهای دکتر تحویلیان، معاون غذا و داروی دانشکده علوم پزشکی کرمانشاه، در این باره شنیدنی است.وی این امکان را که داروهای مذکور با برند دولتی از داروخانههای سطح شهر تامین شده باشد رد میکند و میگوید: «جعل بستههای استاندارد با برچسبهای دولتی به آسانی امکانپذیر است و به احتمال فراوان داروهای توزیعی به هیچ وجه دولتی و استاندارد نیست.»
وی برخورد جدی با متخلفان را بر عهده مسئولان انتظامی استان میداند و در همین حال درباره وظایف معاونت غذا و دارو در این زمینه میگوید: «وظیفه این معاونت نظارت و بازرسی از مراکز دارویی است و اینکه اینگونه داروها با نسخه پزشک و آن هم با مقدار و دوز مشخص در اختیار بیمار گذاشته شود.»
این مقام مسئول با رد خروج غیرقانونی دارو از شبکه رسمی توزیع تاکید میکند: «با توجه به اینکه داروخانهها اکنون با کمبود داروهای ترامادول و متادون مواجه نیستند، برخورد جدی با توزیعکنندگان غیرقانونی این داروها باید در دستور کار مسئولان قرار گیرد و در این ارتباط همراهی ارگانها و نهادهای نظارتی چون نیروی انتظامی و دادگستری ضروری است.» با این حساب تا دیر نشده و جوانان بیشتری به کام این هیولای رها شده در میدانها و خیابانهای شهر، فرو نرفتهاند، باید زنگ خطر و بیدار باش را برای مسئولان به صدا درآورد. از اینرو میتوان از مسئولان ذیربط دعوت کرد تا در میان همه مشغلهها و جلسات پرشمار خود برای یک بار هم شده به مراکز فروش این قرصها که در سطح شهر قرار دارند، سر بزنند و توزیع آزادانه آن را مشاهده کنند.