نخستین مسئلهای که در این میان باید به آن توجه کرد چیست؟ دلیل این افول، یا راهکاری برای نجات از این وضعیت کدام است؟ شاید اگر بتوانیم ابتدا دلیل این کاهش مخاطب در مراجعه به سینماها را پیدا کنیم راحتتر بتوانیم به راه درمانش دست یابیم.
اما آنچه در این روزها بیشتر مورد بحث قرار میگیرد گویا راهکارهای نجات است و دلیل افت این مسئله مدنظر نیست؛ بحث اکران فیلمهای خارجی در سینماها موافقان و مخالفان بسیاری را با خود همراه کرده و هنوز تصمیم جدیای برای آن گرفته نشده است. به راستی آیا اکران فیلمهای خارجی در شرایط فعلی سینمای ایران به نفع این صنعت است یا خیر؟ پاسخ به این سؤال راحت نیست و نیاز به نگاه کارشناسی دقیقتری دارد تا تصمیمی که در نهایت برای این امر گرفته میشود باعث وخیمتر شدن وضع سینمای داخلیمان نشود. برای پاسخ به این سؤال مروری کوتاه بر وضعیت سینمای قبل از انقلاب و تأثیر اکران فیلمهای خارجی بر آن ضروری به نظر میرسد.
در دهه40، بیشتر فیلمهای هندی، آمریکایی و مصری اکران میشدند و بر سینمای ایران تأثیر میگذاردند، اما در دهه 50 سینمای ایران تحت تأثیر فیلمهای هنگکنگی، ایتالیایی و هندی قرار میگیرد و فیلمفارسی برای سرپا نگهداشتن خود و برای مقاومت در برابر این اتفاق، الگوبرداری از این فیلمها را بهطور گستردهتری شروع میکند و روز به روز هم نحیفتر میشود، تا در سال 56 تولید داخلی عملا به 8 یا 9 فیلم میرسد. یعنی عملا سینمای ایران متوقف میشود، زیرا ساخت فیلم دیگر مقرونبهصرفه نبوده چرا که با رقم اندکی مثلا 4 یا 5هزار دلار کپی فیلم خارجی را خریداری میکردند و با هزینهای که برای آماده پخش شدن فیلم میشده مبلغی معادل 50هزار تومان در نهایت برای فیلم صرف میشده و با فروش خوب به اکران درمیآمده و در همین شرایط است که ساخت یک فیلم ایرانی مبلغی معادل 500، 600هزار تومان هزینه داشته که با 2هفته اکران این امر به هیچ وجه به نفع تولیدکننده سینما نبوده، یعنی هزینهای 10برابر واردات صرف تولید داخلی میشده». اما این وضعیت در اوایل پیروزی انقلاب تغییر میکند و از وضعیت بیقاعدهای که در خصوص اکران فیلمهای خارجی وجود داشته، بیرون میآید. در دهه 60 دولت متولی اکران فیلمهای خارجی میشود.
با تأسیس بنیاد سینمایی فارابی اجازه ورود و اکران فیلمها از انحصار بخش خصوصی خارج شد و با برنامهریزی مشخصی فیلمهای خارجی که غالبا محصول اروپای شرقی بودند در سینماها اکران شدند. رئیسیان در این مورد میگوید: «از سال 63 به بعد قانونی وضع شد که مجلس شورای اسلامی ورود فیلم خارجی را به دولت واگذار کرد و بنیاد سینمایی فارابی فیلمهایی را که دارای استاندارد بالای هنری بودند، وارد میکرد و حتی برخی فیلمهای نیمهتجاری را در عوض عدم سوددهی فیلمهای ایرانی به تهیهکنندگان میداد تا از این راه بدهیهای خود را بدهند. شاید بهنظر برسد این همه محدودیت لازم نبوده اما از طرفی دیگر این کار به رونق صنعت داخلی کمک کرد و بسیاری از کشورهای پیشرفته هم این قانون را تأیید میکردند. در حال حاضر 70-60درصد سینمای جهان در اختیار هالیوود است و بیشتر کشورها صرفا نقش سرویسده را ایفا میکنند و خود از داشتن صنعت سینمای داخلی محروم هستند».
در نهایت اینکه آنچه امروز شاهدش هستیم اکران فیلمهای خارجی به صورت تکسانس و تنها در برخی از پردیسهای تهران و برخی سینماهای شهرستانهاست که با وجود این شرایط اکران میتوان گفت فروش خوبی هم دارند طوری که با توجه به آمار ارائه شده در سال 79 (یعنی در زمانی که سینمای ایران در دوره اوج خود بوده) از 137عنوان فیلم خارجی که اکران میشود، تهران 100میلیون تومان و شهرستانها 220میلیون تومان، در سال 88 فیلمهای درهاله، 2/5 میلیون تومان، کینه2، 27میلیون تومان، فیلم چشم در سال 89، 16میلیون تومان و فیلم یتیمخانه 32میلیون تومان فروش دارند، که ارقام قابل توجهی هستند.
یک موضوع، سه منظر
در مورد مؤثر بودن یا نبودن اکران فیلمهای خارجی برای نجات سینمای ایران «امیرحسین علمالهدی»، کارشناس اقتصادی سینما و مدیر پردیس سینمای ملت، میگوید: «بحث اکران فیلمهای خارجی یکی از ضرورتهایی است که عدهای معتقدند که این یک فرصت برای سینمای ایران است چون سینما در شرایطی قرار گرفته که باید راهکارهای مختلفی برای حفظ شاخص و ارتقای آن ارائه شود.
یکی از اولویتها برای اجرای این امر برنامهریزی درست است و در اختیار قرار دادن 20 تا 25درصد ظرفیت سینماها (مثل سالنهای پردیسها در تهران و در شهرستانها اختصاص دادن یکی از سالنهای خود) برای اکران فیلمهای خارجی. نمایش فیلم خارجی میتواند رابطه تولید، توزیع و نمایش ما را ارتقا دهد. نمیخواهم بگویم این بحث بدون رابطه باشد و سازوکارش باید منطقی تعریف شود. باید مخاطب را اول به سینما رفتن عادت دهیم تا با برنامهریزیهای کوتاهمدت و بلندمدت تولید کیفی داخلی را افزایش دهیم و مخاطب را سوق دهیم به سمت فیلمهای داخلی، زیرا در حال حاضر ما فیلمهای خوبی داریم ولی قشر علاقهمند با سینما قطع رابطه کردهاند و فیلمها را از طریق دیگری پیگیری میکنند و ما نمیتوانیم بگوییم که حوزه نمایش از تولید منفک است.
در سال 5هزار فیلم در دنیا ساخته میشود و از این بین ما میتوانیم 50، 60فیلم را با کمترین دخل و تصرف در سینماهایمان نمایش دهیم؛ فیلمهایی که با مضامین و اخلاقیات جامعه ما تطبیق دارند و با این کار مخاطب با سینما آمدن آشتی میکند، این کار برای ما تضمینکننده است. ما بحران تماشاگر نداریم، در نمایش خانگی، فیلمها دیده میشوند، اما یادمان باشد سینما شاخص توسعه است و برای گسترش آن باید سینمای ایران با تنوع مضامین همراه شود. ما نمیتوانیم به سینمادار و مخاطب بگوییم که فقط تولید داخلی را ببیند. مخاطب اگر داخل سالن سینما نیاید سینما از تکاپو میافتد.
سالنهای سینما اضافه شدهاند اما هنوز بحران مخاطب وجود دارد. سینمای ایران به تنهایی نمیتواند مخاطب را جذب کند و باید با یک برنامه مدون فیلمهای خارجی هم در سالنها نمایش داده شوند. ما در حال حاضر چیزی به نام ژانر در سینمای ایران نداریم در حالی که در سینمای جهان ژانرها و گونههای مختلف مثل ژانر وحشت، موزیکال، فکاهی، حادثه و... ساخته میشود که در گونههای مختلف قابل شناسایی است. اما سینمای ایران به هر دلیلی وقتی این کار را نمیکند حق مخاطب نباید ضایع شود و باید به سینما برود و بتواند ژانرهای مختلف را ببیند و آنچه مورد پسندش است را انتخاب کند. پس چه بهتر که سینما اجازه دهد با توجه به خط قرمزها آنچه را که دوست دارد، روی پرده ببیند تا بتوانیم شاهد پیشرفت تولید داخلی باشیم و تا این وضع است نمیتوان مخاطب را مجبور کرد که بیاید و فقط این فیلمها را ببیند. در کشورهای دیگر ابتدا حقمخاطب در نظر گرفته میشود سپس منویات فرهنگی مدنظر است، اما در سینمای ما این جریان برعکس است. همه باید به این فکر کنند که در این شرایط چگونه مخاطب را به سینما بکشند تا اشتباهات گذشته را تکرار نکنند».
علیرضا رئیسیان نیز در این مورد میگوید: «طرح اکران فیلمهای خارجی در سینماهای ایران زمزمه شیطنتآمیزی است که در این 6، 7ماه اخیر به گوش میرسد و قصدش وارد کردن فیلمهای هندی و هنگکنگی است زیرا ما به خاطر تحریم نمیتوانیم فیلم خوب آمریکایی بخریم و اگر بخواهیم این کار را بکنیم، باید از واسطههای دوم و سوم فیلمها را بخریم که با این کار خرید هر فیلم قیمت خیلی بالایی پیدا میکند که مقرون به صرفه نیست.
این زمزمه خوبی نیست. اگر قرار است فیلم خوب اکران شود سالنها باید ارتقا یافته و افزایش پیدا کنند و به 1500سالن برسند. بله، من با این طرح موافقم که 10درصد ظرفیت سینماها را برای اکران فیلمهای خارجی بگذاریم ولی در حال حاضر که تعداد سالنهای فعال سینما در ایران 270عدد است، اگر بخواهیم 30درصد را به این فیلمها اختصاص دهیم عملا به صنعت فیلمهای داخلی خیانت و در برابر فرهنگ دیگری خود را تسلیم کردهایم که این امر مخاطرهانگیز است. مسئولان باید هوشیار باشند. بهنظر من آمدن فیلم خارجی به هیچوجه باعث رونق سینمای ما نیست و من با توجه به شرایط فعلی سالنهای نمایش مخالف این روش هستم زیرا این کار صرفا یک کار شیطنتآمیز است و به هیچوجه به نفع سینمای ایران نیست».
مهدی کرمپور اما نظرش را در رابطه با این موضوع اینطور بیان میکند: «من بهعنوان یک کارگردان از نظر صنفی باید مخالف این کار باشم اما چون به فیلمهای خارجی علاقهمندم دوست دارم این فیلمها اکران شوند و من بهعنوان یک مخاطب آنها را ببینم ولی یک واقعیتی وجود دارد؛ ما امروز در مورد فیلمهای خارجی صحبت میکنیم اما کدام فیلمهای خارجی؟ ما همه فیلمهای خارجی را نمیتوانیم نشان دهیم. در وهله اول اصلا پوشش افراد در این فیلمها مشکل دارد؛ پس میرویم سراغ فیلمهای هندی! و سینمای ایران در این وضع کاملا از بین میرود. ما فیلمهای درجه یک آمریکایی و اروپایی را که نمیتوانیم برای اکران بیاوریم؛ مشکل دارند و پوششان درست نیست، پس مجبوریم همه را حذف کنیم و فیلم میشود50-40 دقیقه که دیگر فیلم نیست. پس در نتیجه میرویم سراغ فیلمهای هندی و در این شرایط ترجیح میدهیم که این اتفاق اصلا نیفتد و این فیلمها پخش نشود».
مردد در تیتراژ پایانی
با توجه به آنچه گفته شد آیا بهراستی طرح اکران فیلمهای خارجی عملا میتواند باعث نجات سینمای ما شود؟ آنچه مسلم است پاسخ این سؤال و پرداختن به این امر مستلزم کارشناسی دقیق و همفکری و توافق سینماگران و سینماداران است تا گامی که در این زمینه برداشته میشود بیشتر به ضرر سینمای ایران نباشد و این صنعت و هنر را بیش از این به ورطه نابودی نکشاند.
تعداد سالنهای فعال نمایشی، چگونگی اختصاص دادن ظرفیت سینماها به اکران فیلمهای خارجی و از همه مهمتر نوع فیلمهایی که قرار است برای اکران در نظر گرفته شوند مسائلی هستند که در تصمیمگیری برای این کار باید مدنظر قرار گیرند و با روشن شدن تصمیمات در این موارد است که میتوان به پاسخ این سؤال رسید که آیا طرح اکران فیلمهای خارجی میتواند باعث نجات سینمای ایران از این شرایط بحرانی شود؟