با این حال برقراری روابط سیاسی و سفارت در کشورهای مزبور در حدود سی سال بعد یعنی در دوره رضا خان پهلوی عملی شد1.
دورههای تاریخی روابط ایران و آمریکای لاتین
تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، روابط ایران با کشورهای منطقه آمریکای لاتین متأثر از نظام بینالمللی و فضای غالب بر آن (جنگ سرد) و نیز موقعیت ایران و کشورهای منطقه دراستراتژی کمونیست ستیزی ایالات متحده قرار داشت.
در واقع نزدیکی ایران با کشورهای منطقه بهعنوان متحدین آمریکا، طبیعی و ضروری بود. در این دوران روابط از ماهیتی کاملاً سیاسی برخوردار بود و «مفاهمه سیاسی» و «دیالوگ» مناسبی باتوجه به ارزشها و ساختار حکومتی یکسان بین ایران و کشورهای آمریکای لاتین جریان داشت.
در بعد اقتصادی، درآمدهای نفتی ایران مورد توجه کشورهای آمریکای لاتین قرار داشت. با توصیه آمریکا، ایران در برخی از کشورهای منطقه نظیر برزیل سرمایهگذاری کرد و پرو در مسیر اخذ اعتبارات بلند مدت از کشورمان، گامهایی برداشت. از سوی دیگر با توجه به رونق مسیر تجاری ایران با اروپا و ایالات متحده آمریکا، کشورمان به بازارهای آمریکای لاتین وابستگی نداشت.
پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، جمهوری اسلامی از حلقه استراتژیک کمربند امنیتی غرب بر علیه اتحاد جماهیر شوروی (سابق) خارج گردید. در این دوره، ویژگی استقلال طلبی در سیاست خارجی ایران و عدم درک مناسب از شعارهای ایران نزد ایالات متحده آمریکا، اروپا و تعدادی از کشورهای جامعه بینالمللی در کنار تبلیغات وسیع بر علیه ایران و انقلاب اسلامی، تأثیرات منفی بسیاری بر وجهه ایران در جامعه بینالمللی بر جای گذاشت.
در سالهای اولیه انقلاب با بحرانی شدن روابط ایران و ایالات متحده آمریکا تعدادی از کشورهای اروپایی و آمریکای لاتین (شیلی و مکزیک) به تبعیت از تعطیلی سفارت آمریکا در تهران، سفارتخانههای خود را در تهران تعطیل کردند و تعدادی دیگر از سفارتخانههای آمریکای لاتین به حالت غیر فعال به کار خود ادامه دادند. همچنین در این دوره، مفاهمه سیاسی و دیالوگ ما بین طرفین از بین رفت و فضایی از بی اعتمادی رشد کرد.
با آغاز جنگ تحمیلی و اعمال تحریمهای اقتصادی و همچنین انزوای سیاسی، جمهوری اسلامی ایران توسعه روابط با کشورهای آمریکای لاتین را در اولویتهای خود قرار داد. در این دوران که تا پایان جنگ و در دوران سازندگی ادامه داشت، سفارتخانههای ایران در کشورهای شیلی، اروگوئه، کوبا، نیکاراگوئه و کلمبیا افتتاح و آغاز به کار کردند.
با توجه به تحریمهای اقتصادی، ایران بهمنظور تأمین کالاهای ضروری خود متوجه آمریکای لاتین شد و بدین ترتیب کشورهایی مانند آرژانتین، برزیل و اروگوئه به عمدهترین مبادی وارداتی ایران در منطقه تبدیل شدند. یک آمار تخمینی از حجم مبادلات تجاری ایران با کشورهای منطقه پس از انقلاب اسلامی، رقمی در حدود 20 میلیارد دلار را به نمایش میگذارد.
علیرغم توسعه چشمگیر و خیره کننده روابط تجاری بین ایران و کشورهای منطقه آمریکای لاتین، روابط سیاسی فیمابین در حد انتظار از توسعه یافتگی برخوردار نبود، بهطوریکه در مقطعی کلیه کشورهای آمریکای لاتین (بهجز کوبا و نیکاراگوئه) به قطعنامه سیاسی کمیسیون حقوق بشر در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران رأی مثبت میدادند. اما تغییرات در فضای بینالمللی و پایان جنگ سرد، زمینه را برای توسعه سیاسی روابط فراهم آورد و رفتهرفته آرای کشورهای منطقه از مثبت به ممتنع تغییر یافت.
پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی، سرفصلی جدید در تاریخ روابط بینالملل بود. تحت تأثیر این رویداد، بسیاری از معادلات بینالمللی و روابط دو جانبه در عرصه جامعه بینالملل درهم ریخت. در کنار این تحول اساسی، انقلاب ارتباطات و پدیده جهانگرایی، فضای جدیدی را برای اعضای کوچک جامعه بینالمللی فراهم آورد.
این وقایع و رخدادها، محدودیتهای دوران جنگ سرد برای گسترش روابط در چهارچوبهای تعریف شده توسط دو بلوک غرب و شرق را از بین برد و بدین ترتیب روابط دو جانبه و چند جانبه بین اعضای جامعه بینالمللی در محیطی آزادترشکل گرفت.
این ویژگی موجب شد تا کشورهای آمریکای لاتین به حوزههای خارج از محیط سنتی خود توجه بیشتری نشان دهند و بدین ترتیب زمینه برای گسترش روابط ایران و کشورهای منطقه آمریکای لاتین مساعد گردید.
از سوی دیگر با پایان جنگ دوم خلیج فارس و برقراری آرامش نسبی در منطقه و موضعگیری هوشمندانه ایران در قبال آن که سرآغازی برسیاست تشنج زدایی در سیاست خارجی ایران محسوب می شود، روابط ایران با کشورهای حوزه خلیج فارس بهبود یافت.
درتداوم نهضت دوران سازندگی در ایران درکنار تحولات سریع سیاسی و اجتماعی و روی کار آمدن سید محمد خاتمی (رئیس جمهور پیشین ایران) روند تشنج زدایی سرعت گرفت و این سیاست از حوزه کشورهای همسایه به اروپا انتقال یافت و فضای جدیدی درسیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بهوجود آمد.
دراین فضا رفتارها از انعطاف بیشتری برخوردار گردید و بدین ترتیب زمینه برقراری روابط از طریق توسعه دیالوگ و دستیابی به مفاهمه سیاسی فراهم شد. پایان جنگ سرد، موجد وضعیتها و موقعیتهای جدیدی درآمریکای لاتین گردیده است که میتوان از آنها به عنوان عوامل تسهیل کننده گسترش روابط فیمابین ایران و آمریکای لاتین یاد کرد.
وضعیتها و موقعیتهای جدید درآمریکای لاتین
مطالعه رفتار خارجی کشورهای منطقه آمریکای لاتین، بیانگر این واقعیت است که تحت تأثیر پایان جنگ سرد، گرایش جدیدی در میان کشورهای منطقه دیده میشود که حاکی از ارائه تعریف جدید از جایگاه منطقه آمریکای لاتین در نظام بینالملل از سوی کشورهای منطقه است. در این میان، شاهد باز تولید ایدئولوژی ناسیونالیستی بر پایه نهضت منطقهای سیمون بولیوار و شکوفایی چپهای متمایل به مرکز در قالب نهضت نوسوسیالیسم هستیم.
در این میان برخی از نهضتهای سوسیالیستی مبتنی بر قومیتگرایی همچون حکومت سرخپوستان بولیوی نیز دیده میشود. مهمترین مؤلفههای سیاست خارجی جدید منطقه عبارتاند از:
الف) تلاش برای بهدست آوردن نقش مستقل در سیاستگذاری و خروج از فشار عوامل خارجی،
ب) تلاش برای اثرگذاری مؤثرتر در صحنههای منطقهای و بینالمللی،
پ) تلاش برای بهدست آوردن جایگاه مناسب در تجارت جهانی،
ت) تقویت پیوندهای دوستی و تحکیم روابط با کشورهای خارج از حوزه سنتی (آمریکا و اروپا)،
ث) ایجاد همگرایی و مطرح شدن آمریکای لاتین در نظام بینالمللی بهعنوان یک زیر سیستم،
ج) تضمین رشد و جهش اقتصادی.
مشاهده میشود که در این دوره زمانی بسیاری از مؤلفههای سیاست خارجی منطقه آمریکای لاتین با مؤلفههای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همخوانی و مطابقت دارد.
از این رو این احساس هماهنگی و همگنی دیدگاه تئوریک (از سوی ایران) موجب گردیده تا جمهوری اسلامی ایران درصدد توسعه و گسترش روابط با کشورهای منطقه باشد. اگرچه بین تئوری و عمل از یکسو و از طرف دیگر محدودیتهای آمریکای لاتین برای نزدیکی به ایران فاصله زیادی وجود دارد، لیکن این مشابهتها موجب گردیده است لااقل کشورهای این منطقه در رده کشورهای متخاصم قرار نگیرند.
اهداف کلان ایران در آمریکای لاتین
با توجه به وظایف تعریف شده در برنامه دوم و سوم توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جهت تنظیم روابط، ایران اهداف کلان زیر را از توسعه روابط با منطقه دنبال می نماید:
1 - توسعه روابط منطقهای جمهوری اسلامی ایران با آمریکای لاتین بهمنظور اتخاذ مواضع مشترک در خصوص مسائل مهم بینالمللی؛
2 - بهرهبرداری از قدرت مجموعهای و انفرادی کشورهای منطقه برای حل مسائل بینالمللی خود از جمله حقوق بشر و پرونده هستهای؛
3 - توسعه روابط سیاسی دو جانبه بهمنظور ایجاد زمینه لازم برای توسعه سایر جنبهها و ابعاد روابط دوجانبه؛
4 - توسعه روابط اقتصادی بهمنظور تنوع سازی در روابط تجاری و ایجاد شرکتهای مختلط برای سرمایهگذاری مشترک.
در این زمینه همکاریهای منطقهای از جمله ایجاد زمینه برای همکاریهای بلوکی بین اکوو مرکوسوردر بلندمدت در نظر گرفته میشود. با توجه به موقعیت و توانمندیهای اقتصادی تجاری آمریکای لاتین بهعنوان یک بلوک قوی در اقتصاد جهانی و همچنین توانمندیهای جمهوری اسلامی ایران در منطقه بهعنوان دروازه ورود به آسیای میانه و قفقاز، امکانات ترانزیت کالا به شمال از طریق خلیج فارس و زمینههای موجود سرمایهگذاری در مناطق آزاد تجاری و صنعتی، روابط محکمی در آینده پیشبینی میشود؛
5 - توسعه روابط فرهنگی. با توجه به اینکه چهره جمهوری اسلامی ایران طی مدت 20 سال گذشته همواره مورد تهاجم دشمنان قرار داشته، تصویر موجود از ایران در منطقه بر اساس تبلیغات منفی دستگاههای خبری و اطلاعاتی غربی و عمدتاً آمریکا شکل گرفته است.
6 - بنابراین یکی از اهداف عمده ایران، دادن اطلاعات و شناخت کافی از فرهنگ، هنر و سابقه کهن ایران در تاریخ تمدن جهانی از یکسو و آشنایی آنان با جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر است.
این بعد از روابط با توجه به نقش خطیر افکارعمومی در شکل دهی و پشتیبانی از یک رابطه سالم و متوازن و پایدار از اهمیت بسیاری برخوردار است.
موقعیت فعلی روابط با آمریکای لاتین
همانطور که بیان شد، از مقطع آغاز دوران سازندگی، روابط ایران و آمریکای لاتین وارد مرحله رشد و توسعه گردید، لیکن از مطلوبیت مورد نظر برخوردار نیست و کشورهای آمریکای لاتین با توجه به چالشهای موجود بین ایران و آمریکا از گسترش روابط سیاسی خود با ایران پرهیز مینمایند. در این دوره روابط بیشتر در حوزه روابط فرهنگی از سوی ایران و اقتصادی و تجاری از سوی کشورهای این منطقه دنبال میشود.
با آغاز دوره تشنجزدایی در سیاست خارجی ایران که با روی کار آمدن خاتمی بهطور رسمی آغاز میشود و همراه با باز شدن بیشتر فضا در سیاست خارجی ایران است، روابط سیاسی ایران و منطقه از تحرکی نسبی برخوردار میشود. طرفین بهمنظور درک صحیح متقابل و ایجاد رابطهای سازنده، تلاش میکنند.
از جمله تحولات عمده در این دوره میتوان از تصحیح مواضع تعدادی از کشورهای آمریکای لاتین در برخورد با قطعنامه سیاسی کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد در مورد ایران از مثبت به ممتنع و افزایش همگرایی ایران و کشورهای آمریکای لاتین در مجامع و سازمانهای بینالمللی یاد کرد. در همین مدت، میزان ارتباط مقامات عالی رتبه ایران با مقامات عالی رتبه آمریکای لاتین به طور چشمگیری افزایش یافت.
در این زمینه میتوان به سفر خاتمی رئیس جمهور پیشین ایران به ونزوئلا و کوبا، سفر حبیبی معاون اول سابق ریاست جمهوری به کلمبیا، ونزوئلا و کوبا و همچنین سفر هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا (دو بار) و فیدل کاسترو رهبر کوبا و همچنین وزرای خارجه ونزوئلا، اروگوئه، کوبا و رئیس مجلس کلمبیا به ایران یاد کرد.
تماس بین مقامات در مجامع بیناللملی از جمله ملاقات دو رئیس جمهور ایران و برزیل در نیویورک و معاونین دو رئیس جمهور در جاکارتا (اجلاس غیرمتعهدها) قابل ذکر است. ایران و تعدادی از کشورهای آمریکای لاتین در این مدت، مکانیسمهای مشورتی را برای نزدیک سازی مواضع ایجاد کردهاند. در این ارتباط در سال 1380 وزیر خارجه پیشین ایران دکتر خرازی در نیویورک با تروئیکای گروه ریو دیدار و مواضع ایران را در خصوص روابط با آمریکای لاتین و مسائل بینالمللی تشریح کرد.
از سال 2002 تحولات سیاسی درمنطقه آمریکای لاتین به گونهای شکل گرفت که منجر به قدرت یافتن احزاب چپی (سوسیالیستهای مرکزگرا) شد.
روی کارآمدن لولا در برزیل، واسکز در اروگوئه، کرشنر در آرژانتین، مورالس در بولیوی، کورئا در اکوادور و دانیل اورتگا درنیکاراگوئه و از همه مهمتر تحکیم و بسط قدرت چاوز بهعنوان مرکز ایده همگرایی منطقهای بر محور ایدههای سیمون بولیوار، همگی حکایت از این موضوع دارد که گروه ناسیونالیستها و سوسیالیستها در منطقه در حال ایجاد اتحادیهای سیاسی از هم مسلکانی هستند که در نظام بینالملل جدید بهدنبال هویت جدید و مستقل از قدرتهای نظام بینالمللیاند.
گذشته از اینکه این گروه تا چه حد میتوانند بر عوامل تحدید کننده برای تحقق آرزوهای خود فائق آیند و یا اینکه این فریادهای عدالت طلبانه از نظام بینالمللی تا چه حد اثرگذار است، بازتاب آن در ایران بسیار طنین انداز شده است.
تحولات سیاسی در آمریکای لاتین درایران بسیار مورد توجه دولت رئیسجمهور احمدی نژاد قرار گرفته است. از دیدگاه سیاست خارجی جدید ایران، منطقه آمریکای لاتین دارای توانمندیهای بالقوه و بالفعل بسیاری است که میتواند موجد همکاریهای دوجانبه و چندجانبه بین ایران و منطقه باشد.
در همین راستا دولت جدید ایران با دو رویکرد سیاسی و اقتصادی سعی دارد تا با نفوذ در آمریکای لاتین ضمن توسعه و تحکیم روابط خود با کشورهایی که از خودشان تمایلات انقلابی نشان میدهند، در کنارآنها جبهه جدیدی را در صحنه جهانی بر علیه آمریکا و نظام ناعادلانه بینالمللی ایجاد نماید.
حضور محمود احمدی نژاد در کوبا در اجلاس سران نهضت عدم تعهد و دیدار وی با تعدادی از سران آمریکای لاتین، این فرصت را به ایران داد تا با استفاده از موقعیت ریاست دولت کوبا بر عدم تعهد در جهت توسعه و تحکیم روابط ایران با آمریکای لاتین تلاش کند.
1 - هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، «تاریخ روابط خارجی ایران»، انتشارات امیر کبیر، چاپ دوم، 1355، ص 314.