البته این نخستین بار نیست که در حسرت قهرمانی میسوزیم اما آنچه هضم حذف تیم ملی از جام ملتهای آسیا را در بازی مقابل کره دشوارتر کرد، نحوه بازی تیم ملی بود. تیم ما تاکتیک مشخصی جز ارسال توپهای بلندو بیهدف برای رسیدن به دروازه کره نداشت. در واقع تیم ما نه تاکتیک داشت و نه خط میانی. اغراق نیست اگر بگویم که هافبکهای ما کاملا از جریان بازی خارج بودند اما قطبی 120 دقیقه کنار زمین، ضعف تیم را تماشا کرد و اقدامی انجام نداد.
تیم ما زمانی مقابل کره شکست خورد که بازیکنان آمادهای که در مقابل امارات درخشیده بودند روی نیمکت نشستند تا همان بازیکنان نامی که ظاهرا سند خط میانی تیم ملی به نام آنها خورده در ترکیب اصلی قرار بگیرند. آیا تنها بازی کردن در اروپا باید ضامن حضور دائمی در ترکیب اصلی تیم ملی باشد؟ تیم ما دیشب بیش از هر زمان دیگری نیاز به بازیکن خلاق و باانگیزه داشت اما انگیزهها روی نیمکت به حسرت تبدیل شد.
البته پیشبینی چنین شرایطی حتی قبل از آغاز جام دشوار نبود. در مرحله گروهی تیمهای متوسطی چون امارات، کرهشمالی و عراق را بهراحتی شکست دادیم و در واقع همین پیروزیها ما را فریب داد و باعث شد اشکالات تیم پنهان بماند.
با این ناکامی، کلکسیون ناکامیهای فوتبال ما در تمامی ردههای سنی در فدراسیون فعلی تکمیل شد و در این میان تنها افشین قطبی برنده بود که قبل از آغاز جام، مقصد بعدی خود را مشخص کرد و با استفاده از شهرت کسبشده در تیم ملی ایران حالا به ژاپن میرود. قبلا هم نوشتیم و متأسفانه باز هم باید تکرار کنیم؛ از دل فدراسیونی که سرمربی تیمهای ملی آن در سازمان تربیت بدنی انتخاب و آینده سرمربی تیم بزرگسالان آن پیش از حضور در رقابتهای جام ملتها مشخص میشود، یک تیم ملی قوی بیرون نخواهد آمد. حالا افسوس میخوریم تا 4 سال بعد و از امروز صبح در انتظار توجیه مسئولان فدراسیون فوتبال مینشینیم.