ارثیه: البته اگر غیر از این بود باید تعجب میکردیم. استعفا؛ رسمی که سالهاست در ورزش ما منسوخ شده است. در واقع روسای فدراسیونهای ورزشی این مدل دفاع از عملکرد ضعیف خود و سینهسپرکردن را از متولیان ورزش به ارث بردهاند. البته این نوع سینهسپرکردن بعد از شکست تنها مختص مسئولان فدراسیون فوتبال نیست. تیم ملی کشتی بدترین نتایج را میگیرد اما تنها بحثی که مطرح نمیشود، بحث استعفاست.
تیم ملی والیبال در رقابتهای جهانی و آسیایی نتیجه نمیگیرد اما فدراسیون برای اینکه انتقادها را منحرف کند تنها بحث تغییر کادر فنی را پیش میکشد تا ناکامی به مرور زمان به فراموشی سپرده شود.
رسم ناخوشایند: به هر حال این رسم ناخوشایندی است که در ورزش ما باب شده است. در واقع نه تنها روسای فدراسیونهای ناکام پس از شکستها عذرخواهی نمیکنند بلکه از جامعه ورزش هم به نوعی طلبکار میشوند و با مطرح کردن بحثهای کلیشهای مانند تلاش برای استخدام یک مربی بزرگ و دادن وعدههایی مبنی بر راهیابی به رقابتهای جهانی، سعی میکنند تا فضا تلطیف شود.
پیشنهاد: حتم داریم اگر متولیان ورزش پس از ناکامی در رویدادهای ورزشی بزرگ، توسعه ورزش همگانی و قهرمانی و توسعه سختافزاری فضاهای ورزشی، از مردم عذرخواهی میکردند و استعفا میدادند بهطور ناخودآگاه زیرمجموعه آنها که همان روسای فدراسیونهای ورزشی هستند، پس از ناکامیها اینگونه سینه سپر نمیکردند.
نتیجه: پذیرش نقصها و مشکلات، نخستین گام در فرایند ایجاد تغییر و تحول و در نهایت پیشرفت است و مدیران ورزشی باید این حقیقت را هرچند که تلخ باشد، بپذیرند.
نکته: از دیروز بحث استخدام مربی خارجی بزرگ برای تیم ملی مطرح شده امابه جد معتقدیم که این بحث هم تنها برای انحراف افکار عمومی در این شرایط بحرانی است.