ساعت نه و سی دقیقه سوم فروردین، با گزارش پیدا شدن جسد حلق آویز یک زن جوان در خانهاش، ماموران کلانتری 137 نصر تهران به خیابان سی و یکم گیشا رفتند و در آنجا بود که با جسد زن 26 سالهای به نام معصومه که خبرنگار یک سایت ورزشی بود روبرو شدند.
در حالی که مرگ این زن در هاله ای از ابهام قرار داشت، به دستور بازپرس اصغرزاده تحقیقات برای روشن شدن ماجرا در دستور کار قرار گرفت.
در اولین بررسیها برادر شوهر وجاری زن جوان که مرگ او را به پلیس گزارش کرده بودند ، تحت بازجویی قرار گرفتند. آنها در بازجویی ها مدعی شدند ساعتی قبل معصومه با خانه آنها تماس گرفته و گفته است دست به خودکشی خواهد زد و با این تماس آنها به خانه معصومه رفته و در آنجا با جسد او رو به رو شدند.
در ادامه بررسی های قضایی ، همسر زن جوان بعنوان مظنون اصلی حادثه تحت بازجویی قرار گرفت اما او در هیچ یک از مراحل تحقیق و بازجویی به قتل اعتراف نکرد.
دادگاهی برای روشن شدن واقعیت
در حالی که مرد جوان در هیچیک از مراحل به قتل اعتراف نکرده بود، صبح دیروز مرد جوان با کیفرخواست قتل از سوی دادسرای جنایی تهران، در شعبه 71 دادگاه کیفری استان محاکمه شد.
در ابتدای جلسه، وکیل خانواده معصومه با درخواست قصاص، داماد جوان را عامل جنایت خواند و گفت: کبودی های موجود بر روی اعضای مختلف جنازه، آشفتگی وضع خانه و شکستن آیینه و شمعدان همه حکایت از قتل معصومه دارد،همچنین این مرد در بازجوییهای اولیه که از وی صورت گرفت درباره خراشهای روی صورتش مدعی شده بود که شب گذشته با همسرش درگیر شده است.
وی افزود: علاوه بر این 3 نامهای که از قربانی بهجا مانده است، هیچ یک دارای امضا نیست و میتواند توسط فرد دیگری نوشته شده باشد، ضمن آنکه طنابهای بستهشده به لوله حمام و آشپزخانه نیز بسیار ناشیانه بسته شده و به نظر می رسد صحنهسازی باشد.
وکیل در ادامه افزود: سئوال دیگر این است که چرا جاری قربانی بعد از تماس تلفنی معصومه، موضوع را به همسر خودش خبر داده در صورتی که میتوانسته آن را به شوهر معصومه بگوید تا او سریعتر خودش را به خانه برساند.
با لباس عروسی می روم
بعد از اظهارات وکیل خانواده معصومه، متهم جوان در جایگاه قرار گرفت و با رد اتهام قتل عمدی همسرش گفت: من و معصومه 6 ماه بود که ازدواج کرده بودیم، ما عاشق یکدیگر بودیم، ولی معصومه دو هفته آخر خیلی کم حرف شده بود.
او افزود: او چون خبرنگار فعالی بود ، حتی نتوانست برای عید خرید کند، روز دوم عید با او به خرید رفتم اما او چیزی نخرید. بعد از آنکه غروب به خانه برگشتیم او از من خواست دوباره برای خرید همراهش بروم، اما من قبول نکردم و سر همین موضوع دعوایمان شد.
ساعت 9 صبح روز بعد در حالیکه سر کار بودم ، معصومه تماس گرفت و گفت: با لباس عروسی به خانهات آمده ام و با همان لباس هم میروم. من که فکر می کردم معصومه قهر کرده و می خواهد به خانه مادرش برود گوشی تلفن را قطع کردم ، اما وقتی برادرم و همسرش تماس گرفتند و از پیدا شدن جنازه معصومه خبر دادند، فهمیدم چه اتفاق تلخی افتاده است.
هنگامی که از متهم جوان درباره ادعای خودکشی همسرش سئوال شد، گفت: فکر می کنم معصومه از زندگی خسته شده بود، او با آرزوی یک زندگی آرام با من ازدواج کرد، اما من نتوانستم و او را به یک اتاق اجاره ای در یک پارکینگ بردم .
او گفت: این اتفاق برایم خیلی سنگین بود اصلا فکر نمیکردم اینطوری بشود، معصومه به من قول داده بود تا آخر زندگی با من خواهد ماند. با دفاعیات وکیل متهم به قتل و اظهارات مطلعین ، پنج قاضی شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران (عزیزمحمدی، رحیمی، باقری، عبداللهی وسالاری) بهزودی حکم خود را در این باره صادر خواهند کرد.