این جایزه را باید تقدیری از جهانشمول بودن سینما دانست؛ تقدیر از فیلمی 5ساعت و نیمه که در آن به 11 زبان صحبت میشود و در لوکیشنهای مختلفی در اروپا و خاورمیانه فیلمبرداری شده و البته هنرپیشه اصلی آن ادگار رامیرز ونزوئلایی است که به 5 زبان زنده دنیا صحبت میکند. واقعا شما از یک فیلم غیر انگلیسی زبان چه میخواهید؟
فیلم «کارلوس» با وجود تمام ارزشهایش، در بین نامزدان بهترین فیلمهای خارجی گلدن گلوب نبود و جایزه به فیلم «در دنیایی بهتر» از دانمارک رسید. کارلوس برای یک شبکه تلویزیونی فرانسوی ساخته شده بود و نخستین بار هم در آنجا به نمایش درآمد و واجد شرایط حضور در بین کاندیداهای فیلمهای خارجی شناخته نشد و در عوض بهترین مینی سریال نام گرفت. اما قصه کارلوس سرگذشت اکثر فیلمهای خارجی خوبی است که این سالها به شکل پراکنده در آمریکا و سایر کشورهای جهان به نمایش درمیآیند. برخی از آنها نمایشهای محدود در برخی شهرهای بزرگ دارند و برخی دیگر فقط در شبکههای تلویزیونی کابلی نمایش پیدا میکنند. شیوه انتخاب بهترین فیلمهای خارجی اسکار هم به همین اندازه مبهم است و از بین صدها کاندیدا قرعه به نام 5 فیلم میافتد. فیلمهای امسال عبارتند از: «سگ دندان» از یونان، «زیبا» از مکزیک، «خارج از قانون» از الجزایر، «در دنیایی بهتر» از دانمارک و «آتش افروزان» از کانادا.
سگ دندان، بهار در آمریکا به اکران درآمد و خارج از قانون هم در دسامبر برای 2هفته اکران محدود داشت و بیوتیفول هم به لطف بازی خاویر باردم هماکنون روی پرده سینماهاست. اما سایر نامزدان باید برای اکران در اواخر زمستان یا اوایل بهار برنامهریزی کنند و امیدوار باشند که تعداد سینماهای نمایشدهنده از انگشتان 2دست بیشتر باشد. شیوه معمول اکران فیلمها ( اکران افتتاحیه و نقدهای مثبت منتقدان و تبلیغات شفاهی) معمولا برای آنها رخ نمیدهد و شاید در برخی موارد نقدها اثر منفی داشته و تماشاگر احتمالی را هم از سالن سینما دور کند.
این شیوه عجیب برای اکران و مطرح شدن فیلمهای خارجی در اسکار همیشه سبب نادیدهگرفته شدن برخی آثار مطرح و ارزشمند سال شده است. برای مثال فیلم «از خدایان و انسانها» ساخته خاویر بووآ درباره زندگی تعدادی از فرانسویان در الجزایر در دوران جنگ داخلی این کشور، کاملا از سوی آکادمی نادیده گرفته شد، اما در کنار درنظر گرفتن این نکته که فیلم در رقابت با سایر فیلمهای کاندید شده، بازنده بوده و رقابت را به آنها واگذار کرده، مقصر اصلی، سیستم اکران و تبلیغات صنعت سینمای آمریکاست که در آن سینمای جهان و آثار ارزندهاش ارزش چندانی درمقایسه با محصولات استودیویی ندارد.
برای دلایلی که مشخص نیست آکادمی قانون «یک فیلم از هر کشور» را هر ساله اجرا میکند و به این ترتیب بخشی از روند تصمیمگیریاش را به واقع به دستهای پنهان صنعت سینما و دلالان شرکتهای تولید فیلم واگذار میکند. فیلم از خدایان و انسانها، تنها نماینده فرانسه برای اسکار امسال بود و به ناچار فیلم خارج از قانون که هنرپیشههای فرانسوی و کارگردانی فرانسوی دارد باید برای اینکه شانس حضور در اسکار را داشته باشد الجزایری معرفی شود و در کنار آن بیوتیفول با بازی خاویر باردم هم با هنرپیشهها و همچنین انتخاب شهر بارسلونا بهعنوان لوکیشن فیلم، از مکزیک کاندیدای دریافت اسکار باشد. بهنظر میرسد مشکل بیش از آنکه مربوط به روند انتخاب فیلمهای این بخش باشد، به بیگانه بودن فرهنگ فیلم آمریکا با سینمای جهان برمیگردد که در شیوه کارکرد اسکار و آکادمی علوم و هنرهای سینمایی هم تأثیر مستقیم داشته.
حالا ممکن است برخی مطرح کنند که در سالهای گذشته فیلمهای زیرنویسداری به نمایش درآمدهاند که در اسکار هم حرفی برای گفتن داشتهاند از جمله «زندگی زیبا»، «ببرغران» و «اژدهای پنهان» و یا «لابیرنت پن»، اما تمامی این موفقیتها مقطعی بوده و در حالت کلی فروشی بیش از یک میلیون دلار برای یک فیلم خارجی رؤیایی و دستنیافتنی محسوب میشود و نام فیلمهایی که در جشنواره فیلم کن یا سایر جشنوارههای معتبر جهانی جوایز اصلی را دریافت میکنند برای اکثر سینماروهای حرفهای آمریکایی مفهومی ندارد.
در 20 سال اخیر فرهنگ موسیقی پاپ و رسانههای اجتماعی 5 قاره جهان به لطف اینترنت به هم نزدیکتر شده و ذائقههای فرهنگی در اکثر نقاط جهان شباهتهایی باهم پیدا کرده اما در مورد سینما هنوزهم تماشاگران در آمریکا نگاهی محتاطانه و منزوی به فیلمهای غیرانگلیسی زبان دارند.
رسوخ چنین فرهنگی به آکادمی سبب میشود تا فهرستی تصادفی در پایان سال برای دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی اعلام شود. هالیوود هم با رعایت این سنت چنددهساله، گاهی به انتخاب هنرپیشههای شاخص اسکارگرفته دست میزند که البته همیشه موفقیتشان را در این سوی اقیانوس تضمین نمیکند و ستارههای غیرانگلیسیزبان برای لحظاتی در زندگی حرفهایشان میتوانند در کانون پرزرق و برق هالیوود قرار گیرند.
باردم (کاندیدای تعجببرانگیز امسال) برای بازی در فیلم «سرزمینی برای پیرمردها وجود ندارد» در سال 2008 اسکار گرفت و ماریون کوتیار پس از بازی اعجابآورش در نقش ادیپیاف در فیلم «زندگی صورتی» شانس این را پیدا کرد که در فیلمهای «دشمنان مردم» و «آغاز» نقشهای فرعی را مقابل جانی دپ و لئوناردو دیکاپریو ایفا کند. اشتهای هالیوود برای بلعیدن استعدادهای سینمایی از تمامی جهان در همه این سالها زبانزد بوده ولی تنها عدهای معدود میتوانند در این سیستم استودیویی بزرگی کنند؛ برخوردی این چنین با آثار برتر سینمای جهان، آن هم در شرایطی که 15 سال اخیر بهعنوان دوران طلایی سینمای بینالملل مطرح بوده واقعا قابل بحث است؛ تغییری که به واسطه پیشرفت تکنولوژی بهوجود آمده طراز اجتماعی و منابع قابل استفاده هنردوستان را به شکل قابلتوجهی افزایش داده است.
حالا علاقهمندان سینمای مستقل جهان بهسختی میتوانند حساب تمام فیلمهای مطرح 5 قاره جهان را داشته باشند. در دهههای گذشته کشورهای اروپایی و ژاپن اکثرا در کانون توجه آنها بودند اما حالا به یمن وجود اینترنت میتوان از تازهترین آثار ساخته شده در صربستان، آفریقای جنوبی، تایلند، کرهجنوبی و سایر کشورها مطلع شد. اکثر این فیلمها از طریق اینترنت قابل دانلود هستند و واقعا سخت است که بتوان با آثار خوب در همه این کشورها به روز ماند و بهترینها را تعقیب کرد و نظر داد.
برگزاری جشنوارههای سینمای مستقل در اینترنت و جلسات اکران و بحث که قبل از این یک آرزو بود، حالا به امری عادی بدل شده و یک فیلمساز در تایلند میتواند امیدوار باشد که چند ماه قبل از نمایش فیلمش در جشنوارهای مطرح، اکرانی ویژه سینما دوستانی از آمریکا و یا اروپا داشته باشد و نظرآنها را هم درباره فیلمش جویا شود. موج نوی خلاقیت از کشورهای اروپای شرقی، آسیای جنوب شرقی و آمریکای لاتین در اینترنت ایجاد شده است و روسیه نسل جدیدی از فیلمسازان پیشرو را پس از دهه طلایی 1960 تجربه میکند. تمام این آثار تقریبا در آمریکا و از دید آکادمی پنهان مانده اما دنیای سینما بیش از هر زمان دیگری به کشف شدن نیازمند است.
نیویورک تایمز- 28 ژانویه