در اولین سئانس نمایش فیلمها در برج میلاد، جای «خانه امن است» ناصر رفایی، «باد و مه» محمدعلی طالبی به نمایش درآمد. دلیل این اتفاق گویای اشتباه تایپی در جدول سینمای رسانهها بود. حالا که صحبت جدول شد، باید به این نکته هم اشاره کنیم که با گذشت 2 روز از جشنواره همچنان شاهد تغییراتی در برنامه نمایش فیلمها هستیم.
البته اضافه شدن یک سئانس به سینماهای نمایشدهنده فیلمها باتوجه به اینکه 33 فیلم در بخش مسابقه حضور دارند، گریزناپذیر بود. کسانی هم که بلیت فیلمهای بخش مسابقه را پیشخرید کردهاند، میتوانند یکسری 11 فیلمی دیگر نیز خریداری کنند تا بتوانند همه فیلمهای بخش مسابقه را تماشا کنند. ضمنا یک روز هم به روزهای برگزاری جشنواره اضافه شد.
اما کیفیت فیلمها؛ در 2 روز اول بهنظر میرسد که هنوز تنور جشنواره گرم نشده. «مرگ کسب و کار من است» اولین ساخته امیر ثقفی که گفته میشد پدیده جشنواره امسال است با آنکه فیلم بدی بهنظر نمیرسد و نشانههایی امیدبخش در آن به چشم میخورد، درنهایت اثری متوسط بهشمار میآید. متوسط بودن صفتی است که میتوان درباره فیلم ناصر رفایی نیز به کار برد که 10 سال پیش با «امتحان» کارگردان خوشذوق و باآتیهای نشان داده بود؛ فیلمی که از جشنواره بیستم سیمرغ هم گرفت ولی هرگز اکران نشد و حالا سازندهاش با یک دهه تأخیر با فیلم تازهاش به جشنواره آمده است.
«سوت پایان» نیکی کریمی در امتداد 2 ساخته قبلی اوست. اگر «یک شب» و «چند روز بعد» را دوست داشته باشید با سوت پایان هم ارتباط برقرار میکنید و اگر آن فیلمها را ملالآور، کند و فاقد داستان ارزیابی کردهاید، درباره این یکی هم همین نظر را خواهید داشت. دیروز هم میان آثار به نمایش درآمده «آقا یوسف» از بقیه فیلم شاخصتر بود.
دکتر علی رفیعی سابقه روشن و موجهی در تئاتر دارد و 5 سال پیش هم با «ماهیها عاشق نمیشوند» نشان داد که سلیقه و وسواس تئاتریاش در سینما نیز میتواند کارآمد باشد. آقایوسف، امتداد همان سلیقه و نگاه است. سینمای فرهنگی ایران به حضور فیلمسازانی از جنس علی رفیعی نیازمند است. اگرچه فیلمش قدری کند و آهسته است ولی حضور سلیقه هنری در آنرا نمیشود نادیده گرفت؛ سلیقهای که اغلب محصولات سینمای ایران از آن بیبهرهاند. آقا یوسف، چراغ اول جشنواره را روشن کرد.