به گزارش خبرگزاری زنان؛ از ابتدای شکل گیری انقلاب و تظاهرات گسترده مردمی در ایران، آنچه بیش از همه توجه تمامی جهان را به خود جلب میکرد، شرکت زنان محجبه در صفوف اول تظاهرات بود؛ تصویر جدیدی از زن ایرانی که تا آن زمان در تبلیغات و تصاویری که رژیم ستم شاهی نشان میداد، و به سان غایب اصلی، هرگز به چشم نمیخورد.
این گروه زنان که در واقع بدنه اصلی جامعه زن ایرانی را تشکیل میدادند به دلیل وابستگی رژیم پهلوی به غرب و پیروی آن از الگوهای غیردینی که توجه به زن را در عریان بودن او میدانست، مجبور به گوشه نشینی شده بودند.
این وضعیت موجب شده بود زنان برای پاسداری از عفت و ارزشهای خود، از حضور در عرصههای مختلف جامعه سر باز زنند و نتیجه آن شده بود که زنان دارای تحصیلات عالیه در کشور به نسبت جمعیت مردان بسیار اندک و کم شمار بود.
تعداد زنان در سطوح مدیریتی نیز به دلیل سطح تحصیلاتی پایین آنها از یکسو و نیز، اصرار حکومت بر استفاده ابزاری و تبلیغی از آنان نیز چندان نبود و آنها، تنها در بدنه شرکتها و وزارتخانهها و آن هم در مشاغلی خاص دیده میشدند.
در آن دوران، روشنفکری زن در غربگرایی، عدم پایبندی به خانواده و فرو رفتن در دام فمنیسم خلاصه میشد.
این وضعیت عرصهای را برای رشد دختران مسلمان ایرانی باقی نمیگذاشت و آنها بیشتر ترجیح میدادند که از عرصه عمومی جامعه خود را دور نگه دارند.
اینگونه بود که زنان سرزمین من، سرزمین تو، سرزمین ما؛ زنانی که خود چون مام وطن، نو به نو شدن را در خود تکرار میکنند، در دیروزی نه چندان دور، به دلیل سیاستهای رژیم ستم شاهی، از عرصه کار، فعالیت و علم آموزی دورمانده و ناچار بودند یا تن به الگوهای غربی بسپارند و از خویشتن خویش و ارزشهای اسلامی تهی شوند، یا آنکه برای حفظ این ارزشها و کانون خانواده، قید حضور در عرصه اجتماعی را بزنند.
جامعه در چنین حالتی، حکم اندامی کج و معوج را داشت که تمام بخشهای آن به درستی رشد نکرده بود تا با اتکا با آن بتوان از یک جامعه توسعه یافته سخن گفت. هر چه بود در واقع ، کاریکاتوری از حرکت به سمت توسعه بود که جز فقر و فاصله طبقاتی بیشتر در جامعه ثمری نداشت.
از همین رو، از نخستین روزهای تظاهرات همگانی، زنان که تا آن روز نشستن در کنج خانهها را برگزیده بودند، برای دفاع از حقوق و ارزشهای خویش علیه رژیم به پا خاستند و با حضور در صفوف اول مبارزه، جانفشانیهای بسیاری برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی نمودند.
شاید، گفتن اینکه زنان در به پیروزی رساندن انقلاب، برپایی نظام و حتی دفاع مقدس هشت ساله نقشی بی نظیر ایفا کردند، کلیشه ای به نظر برسد، اما این واقعیتی است که نمیتوان آن را کتمان کرد.
آنچه در این میان، بیش از همه کتمان ناپذیر است، ورود دو بخش عظیم از زنان به عرصه عمومی فعالیت جامعه بود؛ نخست زنان شهری که حاضر نبودند تن به خواستهای فمنیستی بدهند و حجاب خود را رها سازند. و دومین گروه زنان ، طیف وسیع دختران و زنان روستایی بودند که به یمن انقلاب اسلامی، گسترش تحصیلات عمومی، بهره مندی از امکانات زندگی و خدمات مناسب فرهنگی توانستند به مراکز آموزش عالی راه یافته و به تحصیل، تدریس و تحقیق بپردازند.
ورود این طیف گسترده که تقریبا نیمی از جامعه ایرانی را در بر میگرفت به عرصه عمومی جامعه، با حفظ شئون اسلامی از جمله حجاب و وفاداری به نقش منزلتی زن در حفظ کانون خانواده به عنوان همسر و مادر باعث شد تا زنان جامعه اسلامی ما بی توجه به الگوهای غربی، راههای کمال و ترقی را هر روز بیشتر بپیمایند و بیش از پیش، الگوساز شوند.
به همین دلیل است که امروزه نه تنها شاهد حضور گسترده زنان دانشمند و خلاق در تمامی عرصههای علمی و اجتماعی هستیم، بلکه خانوادهها نیز گرفتار بلایای الگوهای غربی برای استفاده ابزاری از جنس زن نشدهاند.
اکنون سال هاست که زنان ایران اسلامی، به جای الگوپذیری، به الگوسازی پرداخته و کشورهای اسلامی از آنها بسیار تاثیر پذیرفته اند. حجاب و در کنار آن کار، اکنون به زنان ایرانی، اعتبار و استقلالی داده است که رشک تمام زنان منطقه را بر می انگیزد، به گونه ای که اکنون در همه جای جهان - حتی در دنیای مد - همگان در برابر زن سرفراز ایرانی سر تعظیم فرود آورده و از حجاب و پویایی اشان الگو میگیرند.
در این زمینه، کافی است نگاهی که به کشورهای اطراف و جوامع اسلامی بیندازیم تا به وضوح ببینیم چگونه در جوامع دیگر نیز زنان به دنبال حجاب و یافتن پوششهای مناسب برای فعالیت هستند.
زنان ایرانی حالا ثابت کردهاند که در سایه سار قانون الهی، میتوان و ارزشها را پاس داشت و همه فرداها، 'امروز آنان را تکرار خواهد کرد.