و در جای دیگر فاروق قیوم، معاون وزیر نفت و منابع طبیعی پاکستان هم در مورد ترانزیت گاز ایران به چین اظهار تمایل کرده و میگوید:«در مورد ترانزیت گاز به چین، اگر دولت چین نیز تمایل داشته باشد و گاز مورد نیاز تامین شود، ما آماده هستیم که در این زمینه مشارکت کنیم، اگر امکانات ترانزیت گاز به هند فراهم شود، ما خوشحال خواهیم شد که برای چین هم عملی شود. رئیسجمهوری و نخستوزیر پاکستان بارها تاکید کردهاند که پاکستان آماده است که به گذرگاهی برای انرژی در منطقه تبدیل شود.» و باز مختاراحمد، مشاور نخستوزیر پاکستان نیز میگوید:«در حال حاضر قرار است که گاز از ایران به مرز پاکستان تحویل و از این طریق به هند ارسال شود.
ما از هند تقاضای حقعمل در ترانزیت کردهایم که عملی شود. این مسئله به طور طبیعی در مورد چین هم به همین شکل انجام خواهد شد.» باتوجه به اظهارنظرهای مقامات پاکستانی به نظر میرسد که پاکستانیها با تکیه بر ترفندهای سیاسی و همکاری قدرتهای فرامنطقهای بطرزی ماهرانه درصدد هستند تا ولو به طور تصنعی پاکستان را به گذرگاهی برای انرژی درمنطقه تبدیل کنند و از این طریق بتوانند در ادامه سیاستهای خود در منطقه توفیق یابند. در حالی که این امر مبرهن و واضح است که تنها کشوری که علاوه بر قدرت تاریخی و فرهنگی با داشتن منابع مهم ژئواکونومیک و موقعیت استراتژیک میتواند حرف اول را در منطقه و جهان بزند، ایران است زیرا جهان محتاج به انرژی منطقه خلیجفارس است و منابع این منطقه برای راهیابی به جهان صرفا نیاز به راههای آبی و خاکی ایران دارند خصوصا اینکه راههای عبور از ایران اکثرا و عمدتا مبادی انرژیزا را به مناطق انرژی خواه (مصرفکننده) ارتباط میدهند و دارای ارزش اقتصادی و حیاتی هم برای کشورهای تولیدکننده و هم مصرفکننده هستند.
این وضعیت موجب دخالت قدرتهای فرامنطقهای برای مخدوش کردن این موقعیت ممتاز شده، بنابراین ما نیز باید در مقابل این ترفندها و ایجاد مسیرهای ساختگی انتقال انرژی، نسبت به توسعه و به فعل درآوردن این قدرت طبیعی و خدادادی خود با تمام قوا اقدام کنیم و علل پیشنهاد پاکستان را باتوجه به دخالت قدرتهای بیگانه در منطقه و راههای دیگر انتقال انرژی که با حمایت ایالاتمتحده آمریکا و همکاری همین کشور پاکستان در حال برنامهریزی و اجرا در منطقه حساس خاورمیانه، آسیای میانه و حوزه دریای مازندران و خلیجفارس تا اقیانوس هند است مورد تجزیه و تحلیل قراردهیم.
این تجزیه و تحلیل را باتوجه به اینکه مبنای تهیه این مقاله، موضوع پیشنهاد پاکستان جهت انتقال گاز ایران به چین از طریق پاکستان است، ابتدا با معرفی راه برتر عبور انرژی فسیلی ایران به چین که موجب تعطیلی پروژههای تحمیلی به منطقه خواهد شد، آغاز میکنیم و سپس به آنالیز پروژههای تحمیلی قدرتهای فرامنطقهای مانند ایالات متحده آمریکا در منطقه خواهیم رسید. بررسی فاصله بین مرزهای ایران و افغانستان تا مرزهای چین و افغانستان نشاندهنده آن است که بهترین راه انتقال انرژی ایران به چین فقط همین راه افغانستان بوده و انتخاب این راه از طرف ایران، برهم زننده نقشههای کشورهای بیگانه در منطقه خواهد بود، بنابراین در اینجا ابتدا به مقایسه راه عبور گاز ایران به چین از طریق پاکستان و افغانستان و انتخاب افغانستان به عنوان تنها گذرگاه آن خواهیم پرداخت و در ادامه این بررسی به دخالتهای قدرتهای ورامنطقهای در ایجاد لولههای انتقال گاز از مسیرهایی که به جهت تضعیف ایران میخواهند به وسیله کشورهای دیگر به مرحله اجرا بگذارند اشاره خواهیم کرد.
1- مقایسه فاصله مسیر گاز به چین از طریق پاکستان با فاصله مسیر خط لوله از طریق افغانستان به چین:
در مورد این دو مسیر باید توجه داشت که فاصله مرز پاکستان و ایران که قرار است از آنجا خط لوله گاز وارد پاکستان شود تا مرز پاکستان و چین در کشمیر تحت تصرف پاکستان (ایالت گلگیت) بیش از 2200کیلومتر است و درحال حاضر خط لولهای که قرار است، بنادر عسلویه ایران و گوادر پاکستان را جهت انتقال گاز به هند به هم پیوند دهد «از عسلویه تا مرز ایران و پاکستان حدود 1115کیلومتر است و از مرز ایران تا مرز پاکستان و هند، 705کیلومتر و بقیه آن به طول 850کیلومتر در داخل هند خواهد بود» ولی این لوله اگر بخواهد از مرز ایران و پاکستان به چین هدایت شود، حداقل باید بیش از 2200کیلومتر را طی کند و این در حالی است که طول خط انتقال گاز «از مرز ایران و افغانستان به مرز چین و افغانستان در مسیر افغانستان حدود 1240 کیلومتر است»؛ یعنی در واقع نصف فاصله انتقال گاز از طریق پاکستان.
2- وضعیت طبیعی مسیر عبور:«مسیر عبور خط لوله گاز از طریق پاکستان به چین کلا مناطق ناهمواره کوهستانی است.» به طوری که این مسیر از ارتفاعات 1000متری آغاز و سپس در منطقه (گلگیت) یعنی ایالت کشمیر پاکستان که ایالت همسایه چین است «با موانع سخت طبیعی و ارتفاعات بالای 3000متری برخورد میکند و رشته کوههای هندوکش، هیمالیا و قراقروم با قلههای بلند در این منطقه قرار دارد.» این مسیر کوهستانی 2200کیلومتری به خاطر فرار از مناطق ناهموار کوهستانی و گردشهای مسیر خط لوله شاید تا حدود 2500کیلومتر بالغ شود. ضمن آنکه مجددا حدود 400کیلومتر «از مناطق کوهستانی بالای 3000متر» باید عبور کند. باتوجه به این مسیر پرفراز و نشیب کوهستانی و سرد و مشکلات دیگر به هیچ وجه منطقی نیست که پاکستان را معبر عبور خط لولههای حامل انرژی ایران به چین بدانیم و باید فقط توجه خود را به انتقال گاز از طریق افغانستان با طی 1240 کیلومتر معطوف کنیم که این مسیر از طریق مناطق شمالی افغانستان که بیشتر کمارتفاع و جلگهای هستند عبور میکند.
3- موقعیت اجتماعی و ایمنی مسیر- مسیر خط لوله گاز از مسیر مناطق شمالی افغانستان در شرایطی است که کمتر در خطر تخریب و خرابکاری در لولههای انتقال انرژی است، در حالی که مسیر پاکستان به چین علاوه بر فاصله زیاد آن از مناطق بحرانخیز میگذرد که وقوع انفجار در خط لوله گاز منطقه (سوئی) در ایالت بلوچستان از نمونههای این ناآرامی است. همانطور که اخبار حکایت داشت دولت پاکستان تنها موقعی توانست از وقوع انفجارهای پیدرپی در این منطقه جلوگیری کند که تن به خواستههای، اکبرخان بگتی رئیس قبیله قدرتمند بگتی داد. همچنین مناطق مرزی افغانستان و پاکستان در جنوب شمال شرقی افغانستان با پاکستان همواره محل وقوع درگیریها و انفجارات بوده و منطقه کشمیر هم از نظر ایمنی خطرناک است.
4- امکان استفاده از منابع گاز خانگیران سرخس: امکان استفاده از منابع گاز سرخس جهت انتقال از طریق افغانستان به چین و خود افغانستان و کشورهای همسایه آن در آسیای میانه نیز از فاکتورهای مثبت انتخاب مسیر افغانستان است.
5- جلوگیری از حضور قدرتهای فرامنطقهای با استفاده از مسیر افغانستان: مسیر انتقال گاز از پاکستان به چین موجب برتری قدرت پاکستان در منطقه، خصوصا در مناطق همجوار خواهد بود؛ امری که مانع از بهرهوری ایران از موقعیت طبیعی خود در برقراری برتری اقتصادی در منطقه و تبدیل قدرت بالقوه طبیعی ایران به قدرتی کارآمد و فعال خواهد شد و به هیچ وجه نباید به این پیشنهاد پاکستان که با حمایت قدرتهای برتری غربی خصوصا آمریکا همراه است، جواب مثبت داد زیرا در این صورت خود به دست خویش در ایجاد موقعیت منطقهای برای، پاکستان کمک کرده و موقعیت طبیعی و بالقوه خود را تضعیف خواهیم کرد، این در حالی است که اگر پاکستان موفق به کسب موافقت ایران برای عبور لولههای گاز از طریق پاکستان به مقصد چین بشود، هم به افغانستان که همسایه شمالیاش است و هم به کشورهای آسیای میانه گاز خواهد داد و هم از این طریق با توسعه روابط چین در مقابل هند عرض اندام خواهد کرد.
6- جلوگیری از شکلگیری قرارداد تاپ: باید توجه داشت که در حال حاضر قرارداد دیگری به نام قرارداد تاپ یا پروژه تاپ با ظرفیت انتقال سالانه 33میلیارد مترمکعب گاز از ترکمنستان به پاکستان و از طریق افغانستان در شرف تنظیم و شکلگیری است. این قرارداد درواقع عملیاتی پیشگیرانه است که از عبور لولههای نفت ایران احتمالا از خاک افغانستان به چین جلوگیری میکند و بازیگر اصلی این طرح، ایالات متحده آمریکا و اجراکنندگان آن، پاکستان و ترکمنستان هستند و «آمریکا نیز با حمایت همهجانبه از این طرح با یک تیر دو نشان میزند؛ نخست اینکه ایران را از دور خارج میکند و بعد زمینههای کاهش سلطه روسیه بر منابع انرژی آسیای مرکزی را فراهم میآورد.»
زیرا درصورت احداث خط لوله ایران از طریق افغانستان به چین، علاوه بر افغانستان، کشورهای شمالی افغانستان، مانند تاجیکستان، ازبکستان و احتمالا قرقیزستان نیز از این لوله استفاده خواهند کرد و لوله تاپ هم که پاکستان و ترکمنستان با حمایت آمریکا میخواهند احداث کنند، دیگر در منطقه بازاری نخواهد داشت. افغانستان هم که لولههای گاز ایران آن را تغذیه خواهد کرد، دیگر نیازی به داخلشدن اجباری در قرارداد تاپ و استفاده از گاز ترکمنستان را نخواهد داشت و ترکمنستان هم برای فروش احتمالی گاز خود تنها به بازار ایران متکی خواهد بود و نمیتواند با ایجاد بازارهای دیگر، برای ایران بازیهای اقتصادی بیشتری درآورد و به بهانهتراشی برای بالابردن قیمت گاز صادراتی خود بیفزاید؛ کاری که حتی قبل از داشتن بازارهای دیگر در سال86 انجام داد و گاز خود را به روی ایران بست؛ «بنابراین پروژه تاپ (ترانس افغان) که پیش از آنکه پروژهای اقتصادی باشد، پروژهای سیاسی است و هدف آمریکا از تشویق عملیاتی آن حذف مسیرهای ایران و روسیه است» با شکست روبهرو خواهد شد.
«لازم به ذکر است که این پروژه که ظرفیت انتقال 32میلیارد متر مکعب گاز از دولتآباد ترکمنستان را از طریق 1680 کیلومتر خط لوله به پاکستان خواهد داشت، در مسیر خود از هرات و قندهار نیز خواهد گذشت و به کویته و مولتان در پاکستان خواهد رسید.» بنابراین تنها راه مقابله با مسیر تاپ نه تقویت آن با انتقال گاز ایران به چین از طریق پاکستان، بلکه حذف آن با انتقال گاز ایران به چین از مسیر افغانستان خواهد بود که در این صورت پاکستان با استفاده افغانستان از مسیر لوله گاز ایران به چین و صرفنظر کردن ترکمنستان از مسیر تاپ، هیچ راهی جز استفاده از مسیر خط لوله گاز ایران- پاکستان و وابستگی انرژی به ایران نخواهد داشت و «هند نیز که برای از بینبردن طرح خط لوله صلح به همکاری با قرارداد تاپ جهت استفاده از گاز ترکمنستان دعوت شده بود، همچون پاکستان به اجراییشدن قرارداد انتقال گاز ایران از طریق پاکستان به هند، روی خوش نشان خواهد داد.» و «دیگر فشارهای آمریکا به هند برای خروج از پروژه خط لوله صلح (ایران، پاکستان، هند) اثری نخواهد داشت.»
با توجه به مطالبی که مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت و مضاری که عبور خط لوله انتقال گاز ایران و چین از طریق پاکستان از جهات مختلف برای ایران دارد، بهنظر میرسد که قبول پیشنهاد پاکستان، خصوصا با برنامهریزیهایی که برای عبور خط لوله تاپ با حمایت آمریکا درنظر گرفته، جز تضعیف قدرت منطقهای ایران هیچ ثمری نخواهد داشت و برعکس راهاندازی خط لوله انتقال گاز ایران به چین از طریق افغانستان دارای فوایدی بهشرح زیر خواهد بود:
1- با ایجاد خط لوله گاز ایران، افغانستان و چین، پروژههای آمریکایی خط لوله تاپ یا بهکلی منتفی خواهد شد و یا قدرتی برای بیرون بردن ایران از منطقه و منزویساختن آن نخواهد داشت.
2- با شکست برنامه ایالاتمتحده آمریکا در برقراری خط لوله تاپ، پاکستان، نیاز خود به گاز ایران را بیشتر احساس خواهد کرد.
3- هندوستان دیگر بر سر میز مذاکره جهت استفاده از تاپ نخواهد رفت و در جهت استفاده از منابع گاز ایران کوشش خواهد کرد.
4- ترکمنستان نیازمند حفظ بازار نزدیک ایران برای گاز خود بوده و دیگر قادر به انجام بازیهای سیاسی و اقتصادی، مانند قطع گاز به مقصد ایران نخواهد بود.
5- چین و خصوصا مناطق غربی آن مانند یازقند، کاشفر و ختا که دارای روابط فرهنگی دیرینه با ایران هستند، از گاز ایران استفاده خواهند کرد.
6- کشور دوست و برادر ما افغانستان که دارای تاریخی مشترک و میراث فرهنگی مشترک با ما بوده و با هم، همزبان، همکیش و همنژاد هستیم، از گاز ایران استفاده خواهند کرد و چراغ دوستی و علاقهمندی به ایران در خانه برادران افغانی ما روشن خواهد شد.
7- کشورهای شمالی افغانستان مانند ازبکستان و خصوصا تاجیکستان که دارای مشترکات فرهنگی بسیار با ما هستند از طریق گاز ایران تغذیه خواهند شد و احتمالا این گاز از طریق تاجیکستان به قرقیزستان نیز خواهد رفت.
8- راه دیگری جهت صدور گاز به هند از طریق افغانستان گشوده خواهد شد و مناطق شمالی هند مانند کشمیر که به علت غنای فرهنگ ایرانی در آن منطقه، به ایران صغیر شهرت دارد نیز میتوانند از گاز ایران که وارد چین خواهد شد، استفاده کنند.
9- نهایتا اینکه قدرت فرهنگی ایران در جهان ایرانی با انتقال شبکههای گاز ایران به افغانستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان و مناطق غربی چین و همچنین پاکستان و هند با برتری اقتصادی توأم شده و توهمهای آمریکا نیز در تشکیل خاورمیانه بزرگ به فراموشی سپرده خواهد شد.