مدتی قبل جوان 30سالهای برای زیارت به مشهد رفته بود و وقتی در حال گریه کردن دعا میکرد بعد از 30 سال جدایی بتواند به مادرش برسد، صدای ناله و گریههای او به گوش مردی که در نزدیکی وی بود رسید.این مرد شروع به گفتوگو با پسر جوان کرد و به او گفت برای پیدا کردن ردی از مادرش باید به چند اداره و سازمان مراجعه کند.
با تلاش و کمکهای مرد غریبه، جوان 30 ساله بعد از مدتی توانست ردی از مادرش پیدا کند و به این ترتیب بعد از 30 سال جدایی خود را در یک قدمی او دید و قرار شد عصر 24 بهمن، دیدار پر شور مادر و فرزند بعد از 30 سال در یک مجتمع مسکونی در خیابان شریعتی تهران رقم بخورد.
لحظه دیدار
ساعت 3 بعدازظهر است و مادر پسر جوان در اتاقکی روی صندلی نشسته و ثانیهها را برای دیدن پسرش میشمارد؛ گویی ضربان قلبش با تیک تاک ساعت همصدا شده بود. مادر، کاغذی که نشانهای از شناسنامه پسرش است و عکس شوهرش را نیز به همراه دارد. او میگوید که پسرش باید شبیه پدرش باشد چرا که او از دوران نوزادی شباهت بسیاری به پدرش داشته است.
در اتاق باز میشود و همه نگاهها به سوی پسر جوان جلب میشود. مادر با پاهایی لرزان به سمت پسر جوان میرود و به این ترتیب آنها بعد از 30 سال جدایی، همدیگر را در آغوش میکشند.
زن با چشمانی اشکآلود میگوید: شوهرم نیز از فرزندم بیخبر بود ولی هیچ کاری نکرد و دست روی دست گذاشت تا این جدایی به 30 سال رسید. دیگر نمیخواهم گریه کنم چرا که به آرزویم رسیدهام و تنها میخواهم به زندگی لبخند بزنم و این دوران را جبران کنم چراکه این هدیه و لطفالهی بود که این انتظار به پایان رسید. به گزارش خبرگزاری فارس، بعد از تولد این پسر جوان، مادربزرگ وی به خاطر اختلافاتی که با عروسش داشت، وی را از مادرش جدا کرده و به خانواده دیگری داده بود.