باید هم اینطور باشد و هیچ اشکالی ندارد. بعد از بیرون آمدن از یک رابطه، راه پر فرازونشیبی در انتظارمان است اما چه مدت طول میکشد تا این مسیر طی شود؟ در واقع این موضوع به خود فرد بستگی دارد. عدهای در مدت چند ماه بعضی یک یا 2سال و بعضی دیگر نیز چندین سال زمان لازم دارند که به آرامش برسند، زیرا هرکس توان و قابلیتهای خاص خود را دارد.هرچند هر یک از ما از دیگری متمایز هستیم اما هنگام پایاندادن به روابط زناشویی، الگوهای مشابهی را تجربه میکنیم. این الگوها را در بحرانهای دیگری مانند آن هم، میتوان مشاهده کرد؛ مانند مرگ همسر، اخراجشدن از کار، برکناری از سمتی خاص و... . شاید مهمترین مهارتی که هر فرد باید آن را فرا بگیرد، کنارآمدن با بحرانهایی است که در زندگی همه ما پیش خواهد آمد. فراگیری مهارتی که رنج برخاسته از این بحرانها را کاهش دهد، تجربهای بسیار ارزشمند برای همه ماست.
جالب است بدانید که انسان سازوکار عجیبی دارد؛ یعنی برای اینکه بتواند شرایط را تحمل کند ابتدا آن را انکار میکند اما متأسفانه بعضی از افراد آنقدر در افکار میمانند که نمیتوانند راهحل درست را انتخاب کنند. معمولا هنگامی که روابط عاطفی پایان مییابد، فرد احساس تنهایی میکند. ممکن است فرزندان و دوستان زیادی در کنار فرد باشند اما این احساس تنهایی باز هم وجود دارد.
با توجه به اینکه فرد بعد از جدایی یا طلاق با دورهای سخت و شکننده روبهرو میشود، حتما باید دوستانی داشته باشد که به او کمک کنند تا بر رنجهای عاطفی خود غلبه کند. بنابراین بهتر است روابط اجتماعی خود را در کنار دوستانی بازسازی کند که شرایط او را میفهمند و درک میکنند.
غم و اندوه بخش مهمی از دوره بازسازی پس از جدایی است. هرگاه در رابطهای عاطفی شکست میخوریم، عزیزی از میانمان میرود یا خانه خود را از دست میدهیم، طبیعی است که غمگین شویم و غصه بخوریم. غم، انرژی و نشاط ما را تحلیل میبرد؛ بهطوری که برای تغییر زندگی، خود را ناتوان مییابیم. اما برای اینکه علت ازهم پاشیدن روابط خود را دریابید باید روابط گذشتهتان را کاملا بررسی کنید. اگر علت را پیدا کنید میتوانید خود را تغییر دهید و در آینده روابط سالم و جدید دیگری ایجاد کنید. شاید در بررسیهای خود به نقش خانواده و والدین در ازدواج خود پی ببرید.
ممکن است آرزوهای بیسرانجام کودکی در روابط بزرگسالی شما تأثیر بگذارند. شاید از بایدها و نبایدهای تکراری خسته شدهاید و حالا میخواهید خودتان تصمیم بگیرید؛ بنابراین اکنون زمان آن فرا رسیده که گذشته خود و روابط عاطفی با طرف مقابلتان را بررسی کنید. شاید به نظرتان برسد گذشتهها گذشته اما زمانی که بخواهید دوباره روابط تازهای را شروع کنید، متوجه خواهید شد که چگونگی روابط گذشته شما در برقراری ارتباطی صحیح و موفق، مؤثر است.
شکست در روابط عاطفی باید فرد را تشویق کند تا معنای عشق و دوستداشتن را دوباره بررسی کند. ممکن است در این مرحله فرد خود را دوستداشتنی نداند. بسیاری از ما شخص دیگری را مرکز تمام محبتها و علایق خود قرار میدهیم و هنگامی که در ارتباط خود با شکست مواجه میشویم، این مرکز ازبین میرود و آسیب ناشی از شکست نیز به آن اضافه میشود. یک گام مهم برای موفقیت در ارتباط، آن است که یاد بگیریم خود را دوست داشته باشیم؛ اگر خود را دوست نداشته باشید، چگونه انتظار دارید دیگران شما را دوست داشته باشند.
انکار
در واقع پایان روابط عاطفی یکی از بزرگترین مشکلاتی است که ممکن است شما هم با آن روبهرو شوید. این رنج آنقدر بزرگ است که گاه آن را انکار میکنید یا اصلا باورتان نمیشود. اما این نوع واکنشها فقط شما را از پاسخ دادن به این سؤال مهم باز میدارد؛ «چرا روابط عاطفی من شکست خورد؟» البته پاسخ چنین سؤالی معمولا ساده نیست و احتیاج به گذشت زمان دارد. تا زمانی که نتوانید پایان یافتن این روابط را بپذیرید برای یافتن راهحل دچار مشکل خواهید شد.
شما میخواهید علت شکست خود را پیدا کنید اما انکار درد و رنج مانع میشود تا نتیجه این بررسیها را بپذیرید. شکست روابط میتواند علل زیادی داشته باشد. در هر رابطهای شکافهایی وجود دارند که در بسیاری از موارد این شکافها به علتهای مختلف عمیق شده تا بالاخره باعث فروریختن روابط میشوند. اگر در روابط شما هم شکاف و مشکل خاصی وجود دارد، باید آن را تشخیص دهید. مراجعه به یک مشاور و متخصص نیز میتواند شما را در شناخت خللها و مشکلات موجود در رابطهتان کمک کند.
پذیرش واقعیت
هنگامی که به علل جدایی فکر میکنید و نگاهی واقعبینانه به مشکلات موجود در روابط گذشته خود میاندازید، غمگینتر میشوید اما به بسیاری از عوامل بروز مشکلات پی میبرید. البته شاید از دست خود هم عصبانی شوید ولی این عصبانیت گاهی لازم است و باعث میشود به فکر بیفتید تا برای حل مشکل خود اقدامی انجام دهید. هر چه جدایی را بهتر بپذیرید و تنهایی خود را باور کنید، رنج بیشتری احساس خواهید کرد. درواقع جدایی و مرگ همسر سختترین تجربههایی است که هرکس ممکن است در طول زندگی با آن مواجه شود ولی میلیونها نفر در دنیا آن را تجربه کرده و میکنند. البته آگاهی از این مطلب از درد و رنج شما کم نمیکند اما این سختی باید عاملی برای یادگیری بیشتر شما شود.
به جای آنکه این بحران مشکلات جبرانناپذیری برای ما برجای بگذارد، میتواند فرصتی برای رشد و سازندگی بیشتر فراهم آورد. پس انتخاب با خود ماست؛ میتوانیم آن را به عنوان عاملی برای خشم، غم، رنج و تلخی بپذیریم یا آن را بهانهای برای رشد بیشتر خود قرار دهیم. اگر هماکنون روابط شما نیز به حدی از هم گسیخته شده و با مشکلاتی متعدد روبهرو هست که ادامه آن طاقتفرساست و بسیار سخت بهنظر میرسد، شما نیز به فرصتی برای تنهایی و تغییر الگوهای ارتباطی گذشته نیاز دارید. شاید بهتر باشد مدتی از هم دور شوید و ارتباط خود را متوقف کنید تا بتوانید پایههای این رابطه را محکمتر کنید.
فراموش نکنید که بازگشت آسان است اما تا تغییری در شما ایجاد نشود، پربارکردن روابط مشکل خواهد بود.
کنارآمدن با ترس
قرار گرفتن در شرایط سخت معمولا با ترسهای زیادی همراه است. ما معمولا احساس ترس میکنیم زیرا نمیدانیم در مواقع لزوم چگونه باید تصمیم بگیریم و چه باید بکنیم اما بهترین کار این است که ترس خود را بپذیرید و با آن کنار بیایید. روانشناسان از افرادی که از قرار گرفتن در شرایط جدید میترسند، میخواهند که بدترین شرایط را تصور کنند؛ «آیا این شرایط شما را خواهد کشت؟ آیا بیمار میشوید، تپش قلبتتان بیشتر میشود و...؟» معمولا بدترین شرایط حالتی است که آزاردهنده باشد و بهترین نتیجه هم این است که بپذیریم این بحران بالاخره تمام میشود و ما زندگی را به شیوهای عمیقتر و پرمعناتر تجربه میکنیم.
خلق روابط سالم
هر یک از ما بخشی به نام احساسات داریم که کشف و شناسایی آن بسیار مهم است. شناختن احساسات با التیام یافتن دردهای ناشی از جدایی ارتباط مستقیم دارد. هرچه بتوانید بهتر احساسات خود را بشناسید، بهتر هم میتوانید شرایط جدایی را تحمل کنید. معمولا اغلب ما یاد گرفتهایم که چطور به دیگران رسیدگی کنیم و با آنها مهربان باشیم اما نمیدانیم چطور میتوانیم خودمان را دوست بداریم و نسبت به خود مهربان باشیم؟ بسیاری از ما به علل مختلف یاد نگرفتهایم جنبههای سالم شخصیت خود را رشد دهیم و در بزرگسالی هم فراموش میکنیم به احساسات خود توجه کنیم، برای خود وقت بگذاریم و برای سلامت جسمی و روحی خود سرمایهگذاری کنیم.نادیده گرفتن جنبههای سالم در ما به صورت عادت درمیآید زیرا میخواهیم آنگونه باشیم که دیگران میخواهند. ما معمولا بعد از جدایی، خود را طردشده میدانیم و احساس میکنیم به ما بیتوجهی شده است. اما انسان قابلیت سازگاری زیادی دارد و میتواند اعتمادبهنفس خود را افزایش دهد و در مقابل شرایط سخت از خود مقاومت نشان دهد. بنابراین قبل از هرچیز باید اشتباهات گذشته خود را که باعث جدایی شدهاند، بشناسید و سعی کنید در روابط آینده خود از آنها برحذر باشید.
رها کنید!
بعضی افراد بعد از جدایی میل زیادی به گریختن و دورشدن دارند. آنها میخواهند به شهر یا مکان دور دیگری بروند البته این روش گاهی هم بسیار مفید است؛ اما اگر به این دلیل فاصله میگیرید که از شرایط نامطلوب فرار کنید، باید حتما دوباره آن را بازنگری کنید بنابراین اگر ایستادگی کنید و بر فرار و دورشدن اصرار نکنید، به نفعتان خواهد بود زیرا باعث میشود شما زودتر با واقعیت روبهرو شوید و گذشته را رها کنید.
صداقت داشته باشید!
گاهی ما لزومی نمیبینیم که دیگران به درون ما پی ببرند و سعی میکنیم با نقابی خود را از نفوذ دیگران در امان داریم؛ بدینترتیب چهره دیگری از خود نشان میدهیم، در حالی که رنجی پنهان در وجود خود ماست که آزارمان میدهد؛ این رنج ممکن است ترس از طردشدن، احساس بیکفایتی یا این فکر باشد که «شاید واقعا هیچکس من را دوست ندارد و به من اهمیت نمیدهد». اما اگر دقت کنید، میبینید افرادی که صداقت دارند و خود را پشت تصویری دیگر پنهان نمیکنند، دوستداشتنیتر به نظر میرسند. در واقع نقاب زدن، تلاش آگاهانهای برای فریب دادن دیگران نیست بلکه صرفا به این دلیل است که با دیگران ارتباط مؤثرتری داشته باشیم.
گذشته را تکرار نکنید
عامل دیگری که بر نوع روابط ما تأثیر میگذارد، چگونگی برخورد ما با والدین در گذشته است.واکنش ما نسبت به خشم، طردشدن، نزدیکی و صمیمیت متأثر از رفتار والدین ماست. اگر والدین شما سرد وکم محبت بودهاند، احتمالا شما نیز در مواجهه با احساسات گرم و صمیمانه دچار مشکل میشوید. در واقع علت شکست بسیاری از ازدواجها این است که دوطرف رابطه، رفتار والدینشان را تکرار میکنند.اگر بتوانید از هر رابطهای برای شناخت بیشتر خود استفاده کنید، گامی در جهت رشد خود برداشتهاید و به سوی شخصیت ایدهآل خود نزدیک میشوید.در پایان نیز فراموش نکنید سرسختترین دشمنان شما در درون خود شما بهسر میبرند که خودتان باید سعی کنید از شر آنها در امان باشید. البته بهترین دوستان شما نیز در درون خود شما به سر میبرند. هنگامی که میخواهید روابط گذشته خود را بهبود بخشید، نهتنها آزاد هستید بلکه میتوانید خودتان باشید و این امر مراحل بازسازی و بررسی ارتباطات گذشته شما را ارزشمندتر میکند.
Psychologies Magazine