اما آنچه در نهایت خستگی را میتواند از تن همگی بیرون ببرد، اعلام نتایج و جوایز است؛ اعلامی که خندهای را بر لبی میگشاید و از آن دیگری برمیچیند! هرچه بوده، خوب یا بد، کم یا زیاد و... حال به انتهای خود رسیده و میخواهیم مروری کوتاه داشته باشیم بر عملکردش و آنچه در این حوزه گذشته است؛ جشنوارهای که در اولین قدم کاری مهم خود به علت تعدد آثار درخور شرکت کننده، مجبور میشود 33 فیلم را برای شرکت در بخش مسابقه برگزیند!
تعدد فیلمهای شرکتکننده در جشنواره، قرار دادن کاخ جشنواره در برج میلاد و سرویسدهیهای مرتب و قابلتوجه، کمکردن سهمیه اهالی مطبوعات و... کدامیک از این عوامل را بهراستی میتوان جزو شاخصههای متمایزکننده جشنواره بیستونهم از سایر دورهها دانست؟
وقتی با عباس رافعی،داور بخش «ویدئوسینما» در این مورد صحبت میکنم او نظرش را در مورد شاخصههای این دوره اینطور بیان میکند: «جشنواره بیستونهم هم از لحاظ کمیت و هم به جهت کیفیت نسبت به جشنوارههای پیشین متمایزتر بود. حضور فیلمهای متعدد خوب و کارگردانان شاخص ایران، جشنواره این دوره را نسبت به سالهای پیشین متفاوت کرده بود».
مهدی کرمپور نیز در اینباره معتقد است: «میانگین سطح کیفی فیلمها در جشنواره امسال از چندین دوره پیش بالاتر بود. شاید نشود فیلم درجه یکی را که همه را مسحور خود کرده باشد، نام برد اما در حالت کلی میتوانم بگویم به طورمیانگین، سینمای ایران در این دوره نمره خوبی را از آن خود کرده است».
علیرضا سجادپور، مدیر نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد نیز در مورد جشنواره بیستونهم میگوید: «جشنواره این دوره شامل چندین شاخصه منحصربهفردبود؛ تعداد تولیدات بالای سینمایی که نزدیک به 100فیلم آن به جشنواره رسید (که این تعداد بینظیر بود)، تنوع موضوعات، سوژهها و ژانرها در آثار، حضور تمامی چهرههای شاخص فیلمسازی و وجود همه دیدگاهها، حضور داشتن چهرهها و اسامی آشنا (بهغیر از تعداد اندکی که آن هم دلایل خاص خود را داشت)، ارتقای فنی و محتوایی تولیدات نسبت به سال گذشته و در نهایت حضور تعداد بالایی از آثار خوب که به راحتی بین 20 تا 30 اثر را میتوان معرفی کرد که افراد میتوانند با خانواده برای دیدن آن فیلمها به سینما بروند؛ فیلمهایی که از لحاظ تکنیکی، فنی و محتوایی در حد بالایی هستند».
آثار شاخص جشنواره بیستونهم
جشنواره بیستونهم در حالی برگزار میشود که آثار شاخصاش و تعدد فیلمهای حاضر در بخش مسابقه آن، گوی سبقت را حداقل 5-6 دوره پیشین ربوده است؛ اما آنچه اتفاق میافتد نظرات متفاوت و بعضا متضادی است که تماشاگران نسبت به آثار شاخص این دوره دارند. چیزی که در این میان بدیهی و گویای نارضایتی برخی از تماشاگران، منتقدان و... است، تغییر شکل روایت آثار در این دوره است. تماشاگری که به قصهگویی در فیلمها عادت کرده، برایش پذیرش این دگرگونی در ساخت برخی از آثار بهراحتی امکانپذیر نیست. تکیه تعدادی از فیلمسازان این دوره بر ایجاد فضاسازی و تغییر قاببندی در فیلمها و اصرار نداشتن بر قصهگویی صرف، باعث عدم رضایت برخی از مخاطبان شده است.
وقتی در مورد فیلمهای شاخص این دوره با عباس رافعی صحبت میکنم. میگوید: «فیلمسازان مطرح سینمای ایران در این دوره سعی کردند به مضامینی روی بیاورند که تازه و همراه با ساختاری متفاوت باشد. این ساختارهای غیرمتعارف باعث شد که فیلمهایشان چنانکه باید مورد توجه مخاطب قرار نگیرد. مثلا فیلم «یک حبه قند»که زحمت زیادی هم برای ساختش کشیده شده بود (از جنبههای کارگردانی، فیلمبرداری، طراحی صحنه و لباس و بازیگری) چون فیلمساز به سمت سینمای ضدقصه رفته بود، متأسفانه نتوانست با مخاطب ارتباط برقرار کند؛ با توجه به اینکه آقای میرکریمی با اثری مثل «زیر نور ماه» منتخب تماشاگران شده بود. «گزارش یک جشن» آقای حاتمیکیا که در یک لوکیشن محدود شده بود و یادآور خاطره محدودیت لوکیشن «آژانس شیشهای» بود، به دلیل اینکه بهلحاظ قصهگویی و درامپردازی قادر نبود به قوت آن فیلم باشد، نتوانست ارتباط مناسبی با مخاطب برقرار کند.
برخلاف اینها فیلم آقای فرهادی بود که نسبت به فیلم «درباره الی» قصد داشت، قصهگوتر باشد و برای تماشاگر این کشش را بهوجود آورد تا داستان را دنبال کند و حدس بزند که چه اتفاقی خواهد افتاد؛ حدسی که باعث غافلگیری او میشد چرا که کارگردان در روند داستان رویکرد دیگری را به تماشاگر نشان میداد؛ از طرفی فیلم آقای فرهادی فیلمنامه بسیار سختی هم داشت.
فیلم دیگری که میتوان نام برد مربوط به کارگردان فیلم «سنتوری» است که این فیلم اثری بود با یک قصه سرراست؛ اما «آسمان محبوب» فیلمی بود که بیشتر فضاسازی برایش اهمیت داشت تا قصهپردازی، بههمین دلیل هم این فیلم آنچنان که باید مانند سایر آثار قبلی مهرجویی نتوانست با مخاطب ارتباط برقرار کند».
مهدی کرمپور در مورد آثار شاخص این دوره میگوید: «فیلمهای این دوره جشنواره را در حالت کلی مثبت میبینم. حضور سلیقهها و فیلمسازان مختلف اتفاق خوبی بود. ساختهشدن فیلمی مثل «راه آبی ابریشم» هر چند ممکن است نقاط ضعفی هم داشته باشد اما بهنظرم ساختن چنین آثاری میتواند حرکتی مثبت و روبهجلو برای سینمای ایران باشد. این فیلم از نظر فنی و کارگردانی قابلقبول است؛ هرچند در بخش فیلمنامه ضعفهایی هم دارد. اتفاق دیگر این بود که در این دوره میشد فیلمسازان را خارج از حواشی دید. آثار فیلمسازان شاخص خیلی شبیه خودشان بود و یک دور تکراری بر جشنواره حادث نبود.
امسال سالی بود که به مسعود کیمیایی بسیار توجه شد و ایشان هم یکی از فیلمهای خیلی خوب خود را ساخته بودند. «آسمان محبوب» هم شاید نقاط ضعفی داشت اما بازهم فیلم داریوش مهرجویی است، با همان دغدغههای شخصی و عرفانی او. من جهانبینی ایشان را دوست دارم و خوشحالم که فیلمی از مهرجویی در جشنواره وجود داشت. «گزارش یک جشن»، ابراهیم حاتمیکیا هم به نظرم فیلم بسیار حرفهای و خوشساختی بود؛ اثری پرکشش و پرخون با خط قصهای بسیار پررنگ. فکر میکنم که این فیلم در زمان اکران عمومی با اقبال فراوانی هم روبهرو شود.«جدایی نادر از سیمین» و «ورود آقایان ممنوع» هم در نوع خودشان آثار بسیار قابلتوجهی بودند.
در این زمینه سجادپور میگوید: «من ابا دارم از اینکه نام فیلم خاصی را بیاورم. اما باید بگویم در جشنواره امسال فیلمهای کمدی خوبی داشتیم که در بخش مسابقه رقابت کردند و آن بدبینیای که نسبت به این دست از فیلمها به وجود آمده بود را از بین بردند و توانستند کمدی واقعی را نشان دهند. در بحث فیلمهای اجتماعی هم فیلمهای بسیار خوبی داشتیم. همچنین فیلمهایی با مفهوم بالای دینی و خانوادگی در این دوره حضور داشتند و توانستند هم به دلیل داشتن سطح کیفی مناسب در بخش مسابقه قرار بگیرند و هم مورد استقبال خانوادههای ایرانی واقع شوند. من متر و معیارهای افرادی که دنبال معجزه میگردند را درک نمیکنم. فکر میکنم افرادی که میگویند اثری که ما را تحت تأثیر قرار دهد در جشنواره امسال نبود، از ابتدا تصمیم داشتند قضیه را تلخ ببینند. اگر از این دست افراد بپرسید شاهکاری که آخرین بار دیدهاید مربوط به چه زمانی بوده، متوجه میشوید به چیزهایی اشاره میکنند که هر 10سال یکبار اتفاق افتاده ولی در حالت کلی معدل سینماست که برای ما اهمیت دارد و جشنواره فیلم فجر ویترین سینمای ایران محسوب میشود».
جشنواره بیستونهم چگونه برگزار شد؟
یکی دیگر از مسائل مورد توجه جشنواره بیستونهم مربوط به نحوه و چگونگی برگزاری این جشن سینمایی است. جشنواره امسال نیز همانند سال گذشته در سالن برج میلاد برگزار شد؛ مراسمی که با سرویسدهیهای مناسب باعث رضایت خاطر حاضران در این سالن شد. موضوع مهم دیگری که در این دوره مورد اقبال قرار گرفت، نمایش فیلمها و رعایت اعتدال در اکران فیلمها با توجه به حجم بالای آثار حاضر در جشنواره بود. هرچند تعدد بالای فیلمها باعث به همخوردن جدولهای اکران شد اما در نهایت دبیر اجرایی جشنواره موفق به تنظیم برنامهای شد که بتواند رضایت خاطر اکثریت را به همراه داشته باشد. مهدی کرمپور هم در این زمینه معتقد است که اگر جشنواره به روند ثابت و روشنی برسد، میتواند در موفقیت آن مفید واقع شود. او میگوید که تغییردادن روند هر ساله این ماجرا، باعث میشود تا حدودی از بعد بینالمللی بودن دور شویم.
«به نظرم هرچه را ثابت نگه داریم باعث موفقیت میشود. اینکه جشنواره یک جای ثابت دارد، خودش نقطه مثبتی است و همین که جشنواره دبیر ثابتی دارد خود گام مثبت دیگری در بهتر برگزارشدن جشنواره به حساب میآید».
سجادپور اما از دیدگاهی متفاوت به این شیوه برگزاری نگاه میکند: «تولیدات سینمای ایران به یک ماراتن عجیب و غریبی در نیمه دوم سال میرسد و اغلب تولیدات در دی و بهمنماه حتی کلید میخورند یا مراحل پایانی کار خود را پشتسر میگذارند و با این کار همیشه مشکلی را برای حضور در جشنواره به وجود میآورند و این ارتباطی به مسئولان ندارد. امیدوارم برای جشنواره بعدی طوری برنامهریزی شود که فقط آثاری که به موقع به جشنواره میرسند بتوانند در آن حضور داشته باشند و مسئولان را مجبور به تغییر برنامه جدول اکران نکنند. متأسفانه این مشکل همیشه در جشنواره وجود داشته است؛ حتی تعدادی از افراد این را از هیجانات جشنواره میدانند! که البته امسال ما کمتر با این مشکل روبهرو بودیم».
کات
بیستونهمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در حالی به پایان میرسد که طبق روال هر ساله خود، موافقان و مخالفانی را با خود همراه کرده است؛ جشنوارهای که به خاطر حضور کارگردانان توانا و فیلمهای متعددش، پس از چند سال رنگی دیگر به خود گرفت و حرفهای بسیاری برای گفتن داشت که پیشتر بدان اشاره شد.با در نظر گرفتن مجموع اتفاقات و حضور فیلمهایی با ساخت متفاوت که گرچه مورد اقبال فراوان قرار نگرفتند، اما میتوانند برای سینمای ایران نقطه حرکت نویی بهشمار آیند، میتوان به این امیدوار بود که جشنواره و در کل سینمای ما حرکتی مثبت و روبه جلو را انتخاب کرده تا این هنر را از حالت یکنواختی خود خارج کند و نویدبخش اتفاقات خوبی برای سینما باشد اما اینکه چقدر میتواند در این زمینه موفق عمل کند را جشنواره «سیام» مشخص خواهد کرد و شاید دومین گام تغییر در این عرصه را بتوانیم در تبدیل سیمرغ بلورین به سیمرغ زرین بدانیم... .