فرهادی که در برلین پنجاه و نهم با «درباره الی» خرس نقرهای بهترین کارگردانی را گرفته بود، اینبار با فیلم تازهاش توانست خرس طلایی برلین 61 را برای ایران به ارمغان آورد. از همان اولین نمایش «جدایی نادر از سیمین» در برلین میشد حدس زد که باید منتظر خبرهای خوشی باشیم؛ این را میشد در بازتاب نمایش فیلم در رسانههای بینالمللی هم مشاهده کرد؛ در ستایشهایی که منتقدان سرشناس از فیلم به عمل آوردند و خوشبختانه این امر که مخاطب غربی متوجه شده بود با محصولی متفاوت از سینمای ایران مواجه است؛ محصولی که نه سیاهنمایی میکند و نه رویکرد ضدسینما به خود میگیرد؛ فیلمی با ساختار روایی محکم و تکنیک کارگردانیای در حد بهترین آثار سینمای هنری اروپا؛ فیلمی ایرانی که به فتح جهان برخاسته است.
درخشش خیرهکننده فیلم تازه اصغر فرهادی در شصت و یکمین جشنواره فیلم برلین، مهمترین اتفاق سالهای اخیر سینمای ایران در عرصه بینالمللی به شمار میآید.
سالها بود جایزه بهترین فیلم یکی از 3جشنواره رده A دنیا(کن، ونیز و برلین) را نبرده بودیم. در واقع یک دهه بود که سینمای ایران جایزهای با ایناهمیت نبرده بود. ضمن اینکه این اولین باری بود که فیلمی از ایران خرس طلای برلین را میگرفت. پیش از این البته بارها خرس نقرهای از برلین برده بودیم، از جمله خرس نقرهای بهترین کارگردانی که خود فرهادی 2سال پیش برای «درباره الی»، آن را دریافت کرد.
در کارنامه افتخارات بینالمللی سینمای ایران هم نخل طلایی کن به چشم میخورد و هم شیر طلایی ونیز(و البته جایزه کماهمیتتر یوزپلنگ طلایی لوکارنو)؛ جای یک خرس طلا خالی بود که آن را هم فرهادی برای ایران به ارمغان آورد و البته سالهاست در سودای دریافت اسکار بهترین فیلم خارجی زبان به سر میبریم و شاید بتوان امیدوار بود که «جدایی نادر از سیمین» این آرزو را نیز برآورده کند.
اهمیت دریافت خرس طلایی برلین به همراه 2خرس نقره بازیگری زن و مرد که به مجموعه بازیگران «جدایی ...» تعلق گرفت، زمانی مضاعف میشود که توجه داشته باشیم سینمای ایران در سالهای اخیر به لحاظ بینالمللی در چه جایگاهی به سر میبرد. سالهاست اقبال جشنوارههای معتبر جهانی به فیلمهای ایرانی کمرنگ شده و همین باعث شده برخی در این جا به آگراندیسمان کردن جوایز فستیوالهای نهچندان معتبر بپردازند؛ اتفاقی که البته مانع از بروز این حقیقت تلخ نمیشود که دوره طلایی سینمای ایران در عرصههای جهانی به سر آمده است. البته شاید بهتر باشد بگوییم دوره نوع خاصی از سینمای جشنوارهای ایران به سر آمده؛ سینمایی که مبتنی بر چند مؤلفه مشخص است: 1- فضای غریبنما و ناآشنا برای مخاطب غربی 2- استفاده از نابازیگر به جای بازیگر حرفهای 3- کوشش برای واقعنمایی و ساختاری نزدیک به مستند. حالا پس از موفقیت «درباره الی»، فرهادی با فیلم تازهاش توفیق گستردهتری به دست میآورد بیآنکه از هیچ کدام از مؤلفههای بالا پیروی کرده باشد.
«درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» تصویری از سینمای ایران ارائه میدهند که با تعریفی که مدیران و داوران فستیوالهای خارجی از فیلم متفاوت ایرانی دارند تفاوتهای اساسی دارند. داستان فیلمهای فرهادی نه در دل روستاهای محروم که در محیط کلانشهر تهران میگذرند، از آنچه به سیاهنمایی شهره شده خبری نیست و قرار نبوده با نمایش بدویت، تصویری از یک کشور جهان سومی به مخاطب غربی ارائه شود.
در «جدایی نادر از سیمین» با یک ملودرام مدرن شهری مواجهیم؛ جایی که 2خانواده با جایگاه طبقاتی متفاوت درگیر یک ماجرای پیچیده اخلاقی میشوند. این پیچیدگی هم باز در تضاد با محصولات جشنوارهای سینمای ایران است که عموما قصههای تکخطی دارند و بیش از آنکه دراماتیک باشند میکوشند «مستند» به نظر برسند. فیلم فرهادی البته به شدت واقعی اما در عین حال به شدت دراماتیک است. «جدایی نادر از سیمین» دقیقا از همان جنس آثاری است که سالها توصیه میشد آنها را به فستیوالهای بینالمللی نفرستید چون خودشان بهترش را میسازند؛ یعنی فیلم داستانپرداز حرفهای سر و شکلدار، بختی برای توفیق در جهان ندارد و صرفا آثاری که به شکلی متأثر از فیلمهای کیارستمی باشند، میتوانند به فتح جوایز بینالمللی امیدوار باشند.
این تئوری البته در این سالها و با توجه به پایان دوره این نوع فیلمها به تاریخ پیوسته است. در واقع سینمای جشنوارهای ایران از تکرار بدون خلاقیت لطمه دید و وارد کوچه بنبست شد. چیزی که روزگاری پرطراوت به نظر میرسید آنقدر تکرار شد که دیگر حوصله همه را سر برد. حالا اثر فرهادی راه تازهای را پیش رو گذاشته است؛ راهی که البته نمیتوان گفت رهروان پرتعدادی میتواند داشته باشد اما دستکم میتوان امیدوار بود که تلاش در این مسیر میتواند به اعتلای سینمای ایران بینجامد.
نقدهایی که در پی نمایش «جدایی نادر از سیمین» در برلین توسط منتقدان معتبر خارجی نوشته شده نشان میدهد که آنها تا چه اندازه از جزئیات موجود در فیلم فرهادی شگفت زده شدهاند. منتقد اسکرین دیلی نحوه پیشبرد داستان «جدایی ....» را با آثار آلفرد هیچکاک مقایسه کرده است.
منتقد هالیوود ریپورتر به این نکته اشاره کرده که این ساخته فرهادی مانند فیلم قبلیاش «درباره الی» میتواند با تماشاگران غربی به شیوهای درست رابطه برقرار کند و مانند آن فیلم در بسیاری از کشورهای دنیا به نمایش درآید.
میتوان گفت که دیگر با سینمای خاص و نخبهپسندی که فقط چند داور جشنواره و کارشناس علاقهمند به فیلمهای غیرمتعارف را حامی خود میبیند سروکار نداریم. سینمای فرهادی میتواند با زبان جهانیاش، سراسر دنیا را تحت تأثیر قرار دهد و البته این هنگامی اهمیت و برجستگی بیشتر مییابد که متوجه باشیم «جدایی ....» پیش از نمایش در برلین، در جشنواره فیلم فجر نیز مورد تحسین و ستایش منتقدان و تماشاگران قرارگرفته است؛ یعنی با فیلمی سر و کار نداریم که در ایران کسی با آن ارتباط برقرار نمیکند و غربیها شیفتهاش شدهاند. «جدایی نادر از سیمین» مشخصا فیلمی است به شدت ایرانی که چهره چند شهروند تهرانی را بدون اغراق، بدون تحریف و بدون سیاهنمایی یا برعکس خوشبینی مفرط به نمایش میگذارد.
فرهادی بر سنتهای دینی و ملی ما نیز تأکید میکند و جالب اینکه این نکته مانع از درک فیلم توسط منتقدان غربی نشده است. در مقام مقایسه، «درباره الی» فیلم قابل درکتری برای مخاطب جهانی به نظر میرسد ولی «جدایی نادر از سیمین» با آنکه بومیتر است، به توفیق گستردهتری دست یافت. بار دیگر این نکته به اثبات رسیده که برای جهانی بودن ابتدا باید بومی بود.
درخشش «جدایی نادر از سیمین» در جشنواره برلین را به واسطه تصویر متفاوت و افتخارآمیزی که سینمای ایران در محافل بینالمللی ارائه میدهد باید به فال نیک گرفت؛ درخششی که قطعا تداوم نیز خواهد یافت. این پیروزی سینمای نجیب، فرهنگی و اخلاقی ایران است که حالا به فتح جهان ایستاده است. سینما همچنان میتواند بهترین سفیر فرهنگی جمهوری اسلامی در محافل جهانی باشد.