نصیریان قبل از این، کارگردان مشترک فیلمهای «جایی دیگر» (با مهدی کرمپور) و «راه شیری» (فیلم تلویزیونی با شهاب شاهحسینی) بوده است. این فیلمها به صورت تلفیقی زنده- انیمیشن ساخته شدهاند. امسال نصیریان«قلب سیمرغ» را ارائه کرده، کاری که با همکاری یک گروه 95 نفره و در سه سال و نیم ساخته است.
چرا انیمیشن را برای زبان سینمایی خود انتخاب کردید و نه سینمای زنده را؟
به این دلیل ساده که انیمیشن تخصص من است. همیشه این سبک کار را دوست داشتهام و با آن زندگی کردهام. طبعاً زمانی که قرار شد به عنوان یک فیلمساز کارم را شروع کنم، دلم میخواست فیلمهایم را به صورت انیمیشن بسازم. به همین دلیل به سراغ داستانی رفتم که به قالب انیمیشن میخورد و فانتزی موجود در آن، غیر قابل تبدیل به یک فیلمسینمایی زنده است.
به جز تخصص در این رشته، خودتان هم از کودکی دوستدار کارهای انیمیشن بودهاید؟
- صددرصد. از زمانی که با مقوله فیلم و سینما آشنا شدم و به تماشای محصولات سینمایی و تلویزیونی نشستم، انیمیشن به صورت علاقه اصلیام درآمد. انیمیشن به نوعی وارد زندگیام شد که احساس کردم باید حرفه اصلیام شود و نمیتوانم جدا از آن زندگی کنم. این سبک کار شکل دهنده و مشخص کننده تمام ذهنیتهایی است که در یک کار هنری میخواهم به آن برسم. برای خلق قوی یک اثر، این شکل بیانی بهترین شکل هنری است و برای همین آن را دنبال میکنم.
قصه انیمیشن شما برگرفته از افسانههای کهن است. قصد دارید در فیلمهایتان از همین نوع افسانه و داستان استفاده کنید؟
بله. این مسئله هم به علاقه شخصیام برمیگردد. داستانهای ایرانی را بسیار زیبا میبینم. این داستانها در کنار جذاببودنشان، از تازگی خاصی برخوردارند. این روزها موضوعات جذاب و تازه بسیار کم شده است. هم فیلمها و هم مجموعهها حالت فیلمنامههای آپارتمانی را پیدا کردهاند که در آنها چند نفر کنار هم مینشینند و فقط حرف میزنند. این تکرار حکایت از آن میکند که سینمای ما در انتخاب قصههای خود ترسو شده است. در سینمای انیمیشن میتوان عملاً برعکس این وضعیت عمل کرد و قصهها و حرفهای تازهای تعریف کرد. در این نوع فیلم، ما هر چیزی را از درون خودمان خلق میکنیم. فضا و دنیای فیلم انیمیشن را میسازیم. به همین دلیل، انیمیشن را خیلی برتر از سینمای زنده میدانم.
یعنی با انیمیشن میتوانید چیزهایی بگویید و به تصویر بکشید که در سینمای زنده امکان آن نیست؟
دقیقاً همینطور است. برای مثال شما در فیلمنامهتان مینویسید دوربین بالا میرود، از درختها فاصله میگیرد و به ابرها میرسد. سینمای زنده اجازه و امکان تصویربرداری چنین چیزی را به شما نمیدهد. ولی در سینمای انیمیشن شما میتوانید یک پر سفید کوچک را از لابهلای برگهای یک درخت پرواز دهید و تا به کهکشان ببرید و امکان صحبت او را با یک ستاره فراهم کنید. این روزها در سینمای جهان، شما فیلمهای تلفیقی را میبینید که از ترکیب دو سینمای انیمیشن و زنده ساخته شدهاند. ولی در سینمای ما هنوز میان این دو نوع سینما، دوستی و وحدت شکل نگرفته است.
مخاطب اصلی «قلب سیمرغ» کودکان هستند یا نوجوانان؟
معمولاً گفته میشود که مخاطبان اصلی فیلمهای انیمیشن کودکان هستند. ولی من اصلاً با این نظر موافق نیستم. این روزها در دنیا- و به ویژه در ژاپن- فیلمهای انیمیشن بیشتر برای نوجوانان ساخته میشود تا کودکان. اگر بگویم «قلب سیمرغ» برای قشر سنی کودک نیست، غلط است. ولی واقعیت این است که این فیلم خیلی هم برای این گروه سنی نیست. مخاطب اصلی فیلم نوجوانان و حتی جوانان هستند. ولی کودکان هم از آن لذت خواهند برد.
فیلمسازی انیمیشن برای بچهها را ادامه میدهید؟
صددرصد. این کار نیاز روحی من است. تخیلاتی که در ذهنم وجود دارد به گونهای است که فقط با سینمای انیمیشن جواب خود را میگیرد. تنها جریانی که یک جورهایی مرا آرام و راحت میکند و باعث ارضای روحیام میشود، همین نوع فیلمسازی است.
تولید «قلب سیمرغ» حدود چهار سال طول کشید. آیا برای دیدن کار بعدیتان باید همین مدت زمان صبر کرد؟
خیر، اینطور نخواهد شد. حالا تجربیات خوبی کسب کردهام و احساس میکنم با یک برنامهریزی خوب و دقیق، میتوان انیمیشن بعدی را در ظرف یک سال و نیم آماده کرد.