کمتر کسی است که اهل مطالعه و تحقیق باشد و گذرش به کتابخانه ملی نیفتاده باشد هر چند که اخیرا این کتابخانه در حد مکانی برای مطالعه دانشجویان تنزل کرده اما هنوز هم هستند کسانی که برای افتتاح کتابخانههای تخصصی به خصوص کتابخانه تخصصی کودکان و نوجوانان (چون سر راه است و همیشه آدم را وسوسه میکند از در شیشه ای آن سرک بکشد و تویش را نگاه کند) روز شماری میکنند و با دیدن در شیشهای آن آه بلندی میکشند.
به هر حال، به گفته رییس کتابخانه ملی، علی اکبر اشعری؛ کتابخانههای عمومی، تخصصی کودک و نوجوان و کتابخانه تخصصی نابینایان همزمان با دهه فجر گشایش مییابد اما هیچ کس نمیداند باید از شنیدن این خبر خوشحال باشد یا غمگین.
در حال حاضر کتابخانه عمومی در سطح تهران به اندازه کافی داریم هر چند که نقائص زیادی دارد و نقدهای بسیاری به آن وارد است (چه به لحاظ مدیریتی و چه به لحاظ سطح کیفی کتابها) اما اگر همزمان عضو چند کتابخانه عمومی باشید، برطرف کردن نیازتان خیلی سخت و دشوار نیست ولی اگر جزء دسته خاصی هستید مثلا اگر به کودکان یا نوجوانان آموزش میدهید (اعم از شعر و داستان یا حروف الفبا) و یا به کلاسهای مخصوصی میروید (به جز کلاس زبان انگلیسی!) احتمالا با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کردهاید؛ مطمئنا به کتابهای به خصوصی احتیاج پیدا کردهاید که بعد از دوندگیهای بسیاریا مجبور شدهاید آن را بخرید یا از مطالعه آن کتاب صرف نظر کردهاید.
با این تفاسیر حتما میتوانید افراد خاصی مثل نابینایان را تصور کنید که با چه نوع مشکلاتی برای پیدا کردن کتاب مورد نظرشان روبرو هستند؛ شما با در اختیار داشتن همه جور امکانات گاهی نمیتوانید کتابی ساده برای تکمیل تحقیقتان پیدا کنید، چه برسد به.....
حمیده پازوکی دقیقا یک سال است که مرتبا به کتابخانه ملی میرود، او یکی از اعضای یک سازمان تحقیقی است و مواد تحقیقش کتابهای کودکان و نوجوانان است. او در این باره میگوید :«در طول این یک سال، هر بار که کتابی را تقاضا کردهام؛ با این جواب روبرو بودهام که هنوز این کتاب را از کارتن بیرون نیاوردهایم یا به ما مربوط نمیشود، دربخش کودکان و نوجوانان است.
تازه، با این همه زحمت و دوری راه به اینجا میآیم اما هر بار فقط میتوانم شش کتاب را ببینم که اگر یکی از آنها به دردم نخورد نمیتوانم دوباره کتاب بگیرم یعنی فرقی نمیکند کتابی را که آورده اند مناسب کار مراجعه کننده هست یا نه، ملاکشان برای کتاب آوردن فقط تعداد است حتی اگر خودشان کتاب را اشتباه آورده باشند!»
ندا رهگذر یکی دیگر از مراجعین به کتابخانه ملی است که او هم همین مشکل را دارد و میگوید:«من مجبورم برای گرفتن کتاب مورد نظرم آنقدر بایستم تا یک نفر پیدا بشود و کمتر کتاب بخواهد و از او خواهش کنم که به جای من کتاب بگیرد.»
البته تا زمانی که بخشهای جدید افتتاح و استفاده نشود، مشکلات، کمبودها و نقائص یا حتی نیازهای مراجعین مشخص نمیشود اما چیزهایی هم هستند که قبل از بکارگیری آزمون و خطا با یک آمار گیری ساده میتوان به آنها پی برد حتی به نظر میرسد مسئولین کتابخانه ملی با تجربهای که در طول این سالها کسب کرده اند میتوانند در این طرح موفق شوند.
این فرصت بسیار خوبی است تا دوباره اشتباهات تکراری را مرتکب نشویم و از تجربیات همدیگر استفاده کنیم رییس کتابخانه ملی، در این رابطه تبیین کرد که خوشبختانه این آمار گیری در این کتابخانه موجود است و تمام مراجعین، پیش از ورود به سالن، این برگه آمار را پر میکنند.
به علاوه، کتابخانه ملی نه تنها از تجربیات همکارانشان در مورد کتابخانههای تخصصی استفاده میکنند بلکه از تجربیات دیگر کشورها هم در راهاندازی آنها استفاده کردهاند و ابدا کارهایی همانند این را (مثل احداث کتابخانه کودک و نوجوان و کتابخانه نابینایان توسط شهرداری) موازی کاری ندانسته؛ آنها را به ادامه این کار تشویق و حتی از آنها درخواست میکنند که به این کارها ادامه دهند.
اشعری در ادامه گفت:«من از هر کاری که به توسعه امکانات مطالعه در کشور بینجامد، شدیدا استقبال میکنم چرا که یکی از مشکلات جامعه ما کمبود فضاهای مطالعاتی است و هر چه بیشتر دسترسی آسان مردم به این فضاها را فراهم کنیم بهتر خواهد بود. هدف ما پیشرفت کشور است نه یک کتابخانه خاص.»
در حال حاضرNGOها و سازمانهای دولتی و غیردولتی زیادی هستند که در زمینههای گوناگون برای کودکان و نوجوانان کار میکنند. بعضی از این نهادها کتابخانه هم دارند اما متاسفانه از یک فهرست نویسی درست و استاندارد محروم هستند و یا اغلب به روز نیستند و ناکار آمدند. اکثر آنها بخشی برای مطبوعات و نشریات کودکان و نوجوانان ندارند.
شاید تنها کتابخانه واقعا تخصصی کودکان و نوجوانان، کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که آن هم عضو کودک و نوجوان و افراد فارغالتحصیل را نمیپذیرد و تنها دانشجویان را به عنوان عضو یک ساله میپذیرد یا محققین را با معرفی نامه به عنوان میهمان قبول میکند؛ در باره کتابخانه تخصصی نابینایان هم شاید دو یا سه کتابخانه در سطح تهران وجود داشته باشد که ما با مسئولان هیچ یک از آنها برای اطلاع از نحوه کارشان نتوانستیم تماس بگیریم
به این ترتیب میتوانید جای عمیقا خالی کتابخانههای تخصصی را برای قشر کودک و نوجوان و نابینا، تایید و درک کنید. در واقع، با افتتاح کتابخانه کودک و نوجوان کتابخانه ملی، این کتابخانه تنها کتابخانه ای خواهد بود که کودکان و نوجوانان میتوانند کتابهای مربوط به خودشان را مطالعه کنند.
علی اکبر اشعری طی مصاحبه ای به خبرنگار ما گفت:«کتابخانه ملی از اسفند ماه سال 83 به این مکان منتقل شده است در حالی که در آن زمان 60 درصد ساخت فیزیکی ساختمان، تمام شده بود اما حجم زیادی از کتابها در مخازن ساختمان 30 تیر باقی ماند و الان حدود یک ماه است که مخازن ساختمان 30 تیر را تحویل گرفتهایم و کتابها منتقل شده حالا هم با تعدادی از دانشجویان کتابداری در حال ورود اطلاعات و چینش کتابها هستیم که انشاءالله به زودی کتابخانه باظرفیت کامل در اختیار مراجعین قرار خواهد گرفت.»
وی درباره چرایی احداث این کتابخانهها گفت:«سازمان اسناد ملی علاوه بر ارائه خدمات کتابداری به مردم، وظایف دیگری هم دارد که قانونگذار برایش پیش بینی کرده است از جمله استاندارد سازی کتابخانههای کشور؛ یکی از راههایی که برای استاندارد سازی کتابخانهها وجود دارد ارائه الگو است برای کسانی که میخواهند این نوع کتابخانهها را راهاندازی کنند یا دانشجویانی که برای کارآموزی میآیند که خود این کار به یک فضای جانبی برای استفاده مردم تبدیل میشود بنابراین کتابخانه ملی سه کتابخانه عمومی، کودک و نوجوان و نابینایان را تا دهه فجر، گشایش مییابد.»
معاون فرهنگی رییس جمهور درباره نحوه کار این کتابخانههای جدید گفت: «اعضاء کتابخانه عمومی کتابخانه ملی میتوانند کتاب مورد نظرشان را به صورت امانت بیرون ببرند اما این کتابخانه با 200- 300 هزار عنوان کتاب کار خواهد کرد.
در باره کتابخانه کودک و نوجوان هم باید بگویم که این مکان هم مکانی خواهد بود برای محققین در باره کودک و نوجوان و هم محلی برای آموزش کتابداران حوزه کودک و نوجوان و هم جایی خواهد بود برای استفاده کودکان و نوجوانان. در باره کتابخانه نابینایان هم همین مساله صدق میکند این کتابخانه هم برای محققین این حوزه ساخته شده است و هم تعدادی از مراجعین ما به کتابخانه ملی را کم بینایان و نابینایان تشکیل میدهند. ما در این کتابخانه مکانی مناسب حال آنان درست کرده ایم که به راحتی بتوانند از سالن مطالعه استفاده کنند.»
وی درباره کتابهایی که قراراست در کتابخانه تخصصی نابینایان قرار بگیرد گفت:«خوشبختانه موسسات زیادی در کشور فعالیت و برای نابینایان، کتاب تولید میکنند که اینها هم کتابهای خط بریل را در برمیگیرد وهم کتابهای گویا را، ما علاقهمندیم که آنها را فعالتر بکنیم به جای اینکه خودمان تیمی برای تولید کتاب داشته باشیم. بر همین اساس پولی برای تولید کتابهای جدید به آنها میپردازیم و کتابها را از آنها خریداری میکنیم.»
او همچنین در جواب این سوال که آیا حضور یک کارشناس را در بخشهای تخصصی، ضروری میبیند یا خیر تصریح کرد:«ما حضور کارشناسان را در همه بخشها ضروری میبینیم و در این مدت هم از مشاوره چهرههای فرهنگی مثل آقای رحماندوست کمک گرفتهایم؛ در آینده هم در این دو کتابخانه تخصصی از افراد متخصص، استفاده خواهیم کرد.»
آنقدر این طرحها و گفتهها قشنگ است که مثل یک منظره سرسبز میخواهی باورش کنی. کتابخانهای استاندارد با رعایت تمام معیارهای کارشناسی، حضور یک کارشناس خبره در بخشهای تخصصی و امکان پیدا کردن کتابها با رایانه؛ فقط من و تو میمانیم که سالنی ما را انتظار میکشد؛ امید واریم چنین شود.