اقتصاد آلمان در شرایط خوبی است و دفاع مرکل از پول واحد اروپا (یورو) و همچنین اداره بحرانهای داخلی، باعث تقویت جایگاه او شدهاست. با این حال عدمشفافیت مرکل در موضعگیریها و همچنین ناتوانی در برقراری ارتباط گرم با افکار عمومی، از نقاط ضعف جدی خانم صدراعظم است.
انجمن زبان آلمان هرساله کلمهای را بهعنوان واژه سال انتخاب میکند و یک کلمه نابجا که از آن درست استفاده نشده را نیز برمیگزیند و به همه معرفی میکند.
Wutbürger به معنی «شهروند خشمگین» است که واژه سال در آلمان نامیده شده و alternativlos به معنی «بدون جایگزین» بهعنوان کلمه نابجا انتخاب شده است. از این واژه برای کمک مالی به یونان استفاده شده بود که از نظر انجمن زبان، استفادهای نادرست بوده است. میتوان گفت که این واژههای برگزیده شده تااندازهای نشانگر حال و هوای حاکم بر آلمان هستند. شهروند خشمگین به آلمانیهایی اشاره میکند که از پروژههای عظیم تأسیسات نظامی ناراضی هستند و در کنار سایر مواردی که آنها را به خشم آورده است، از سیاستهای سنتی حزب خود نیز به ستوه آمدهاند. از واژه بدون جایگزین نیز میتوان مفاهیمی نظیر شکست و استعفا را برداشت کرد.
البته واژه Aufschwung بهمعنای چرخش اقتصادی نیز میتوانست در این فهرست قرار گیرد اما نتوانست از شهروند خشمگین پیش افتد.
با این وجود روشن است که در سال2010 رشد اقتصادی آلمان بسیار چشمگیر بوده و از زمان اتحاد 2آلمان تاکنون از چنین سرعتی برخوردار نبوده است. نرخ بیکاری نیز کاهش قابلتوجهی داشته است تا جایی که از سال 1992 تاکنون نرخ بیکاری تا این اندازه پایین نیامده است. پس از پشت سر گذاشتن سالهای رکود، اینک درآمدهای حقیقی، در حال افزایش است، بهطوری که در ماه دسامبر 45 درصد مردم آلمان نسبت به سال 2011 ابراز امیدواری کردند و تنها 11درصد از شرکتکنندگان در این نظرسنجی، نگران آینده بودند. همه اینها موجب شده تا سایر کشورهای ثروتمند نیز مشتاقانه بهدنبال دستورالعمل آلمانیها باشند.
در بیشتر کشورها، این رأیدهندگان هستند که به دولتهای خود اعتبار میبخشند اما در آلمان شرایط کمی پیچیدهتر است. ائتلاف آنگلا مرکل که اکتبر 2009 قدرت را در دست گرفت از نظر بسیاری کاملا ناامیدکننده بوده است. این ائتلاف 3شاخه دارد؛ حزب دمکرات مسیحی به رهبری آنگلا مرکل، حزب سوسیال مسیحی و حزب دمکراتیک آزاد. این سه حزب گرچه یک ائتلاف را تشکیل دادهاند اما آشکارا با یکدیگر کلنجار میروند و در نخستین سالی که اداره کشور را در دست داشتهاند با تردید امور را پیش بردهاند. نقطه ضعف اصلی این ائتلاف، حزب لیبرال دمکراتیک آزاد و رهبر تندرو و خشن آن، گویدو وسترول است که وزیرخارجه کشور هم هست. این حزب تاکنون در تقلای این بوده که پس از 11 سال مخالفت خود را با مسئولیتهای دولت تطبیق دهد.
به هر حال این حزب نتوانست هواداران خود را حفظ کند و در حال حاضر آنگلا مرکل بیشتر از دولتش محبوبیت دارد. البته این موضوعی نیست که تازگی داشته باشد زیرا از نظر رأیدهندگان، مرکل دولت پیشین خود را تحتالشعاع قرار داده است؛ دولتی که ائتلاف بزرگ با حزب سوسیال دمکرات SPDنامیده میشد. هرچند حزب سوسیال دمکرات در سال 2009 ناکام ماند و نتوانست رأی مردم را جلب کند اما خانم مرکل همچنان در فهرست انتخابهای آلمانیها باقی ماند. اینک حتی جناح اپوزیسیون نیز بر این عقیده است که چنین شرایطی در انتخابات فدرالی سال 2013 تکرار خواهد شد. در حقیقت در این برهه زمانی که به مرکل تعلق دارد، حزبهایی که ائتلاف تشکیل میدهند در حکم متغیرهایی هستند که جایشان را با یکدیگر عوض میکنند و هیچیک برای مدت طولانی دوام نمیآورند، بههمین دلیل انتظار میرود که سوسیال دمکراتها یا حتی حزب بلندپرواز سبز موفق شوند بهعنوان متحدان محافظهکار جای لیبرالها را در دولت بگیرند.
به هر حال تنها گزینه ثابت که همچنان جای خود را حفظ خواهد کرد، صدر اعظم است. البته نباید از این موضوع نیز غافل شد که جناح مخالف مشکلات بسیاری دارد. سوسیال دمکراتها هنوز هم در جست و جوی راه چارهای برای افول درازمدت خود هستند. رهبر آنها، سیگمار گابریل، جایگزین معتبر و قابلقبولی برای مرکل نیست. فرانک والتر اشتاین مایر وزیر امور خارجه پیشین گزینه مناسبتری بهنظر میرسد. اما آلمانیها تنها زمانی تصمیم میگیرند مرکل را برکنار کنند که خشمگین شده باشند و رأی آنها برای کنارگذاشتن مرکل به معنای پذیرفتن رقیب نیست.
حزب سبز نیز از شانس خوبی برای کنارزدن سوسیال دمکراتها برخوردار است اما آنها نیز هیچ نامزدی ندارند که بتوانند با مرکل رقابت کنند. حزب چپ کمونیستهای سابق نیز اوضاع نابسامانی دارد؛ ائتلاف 3حزب چپ میانه بسیار بعید بهنظر میرسد.
یکی دیگر از عواملی که شانس مرکل را در پیروزی بر رقیبان افزایش میدهد این است که چهرههای بانفوذی که میتوانستند موقعیت او را به خطر بیندازند، دنیای سیاست را ترک کردهاند؛ افرادی نظیر کریستین وولف از مقامات ارشد ایالت ساکزونی در شمال غرب آلمان که سال گذشته رئیس فدرال این ایالت شد. جانشینان آنها نیز تجربه لازم را ندارند و از پایگاههای قدرت مستقل برخوردار نیستند که بتوانند موقعیت مرکل را به خطر بیندازند.
در این میان تنها یک گزینه مهم باقی میماند: کارل تئودور زو گوتنبرگ، وزیر دفاع کاریزماتیک آلمان که محبوبترین سیاستمدار کشور است و میتواند جانشین مرکل باشد. البته او بسیار جوان است و برای تکیه زدن بر مسند قدرت راه درازی در پیش دارد و باید از مسیر اتحادیه سوسیال مسیحی به صدر برسد. نقطه قوت او این است که اخیرا موفقشده برخی رسواییهای جزئی را مدیریت کرده و دست کم برای مدتی توجه مردم را بهخود جلب کند.
حتی اگر دولت پیشین آلمان به خاطر شکوفایی اقتصادی بیش از دولت فعلی شایسته تقدیر باشد، اقتصاد قدرتمند این کشور کمک شایان توجهی به مرکل خواهد کرد. میتوان گفت خشم و برکناریها نیز میتواند به سود مرکل تمام شود. دولت او در مقابله با شورشیان مخالف از جمله پروژه اشتوتگارت بسیار مصمم نشان داده است. اتحادیه دمکرات مسیحی، این مردم خشمگین را دشمنان پیشرفت میداند و حزب سبز را به تمسخر میگیرد. آنها معتقدند که حزب سبز سرپناه سیاسی بسیاری از شورشیان است. حزب سبز با پیشنهاد میزبانی آلمان در المپیک زمستانی 2018 نیز مخالفت کرده بود.
از نظر شهروندانی که نسبت به سیاستهای حزبی بیتفاوت هستند، مرکل هنوز هم گزینه مناسبی برای صدراعظمی است. او برخلاف همتای پیشین خود، گرهارد شرودر، چندان جلب توجه نمیکند و سعی میکند در حاشیه بماند. به گفته یکی از سیاستمداران حزب سوسیال دمکرات، دلیل محبوبیت مرکل این است که خود را از مردم جدا نکرده است و نسبتا معمولی بهنظر میرسد.
از آنجا که در شرایط کنونی آلمان از بحرانهای داخلی به دور است، مرکل گمان میکند میتواند کشور را به سمت جلو پیش براند. در مورد بحران یورو نیز باید گفت که سرسختی او در دفاع از منافع آلمان میتواند سایر اعضای منطقه یورو را با او همراه کند که این موجب آشفتگی بازارها خواهد شد؛ در هر صورت این نگرش مرکل موافقت سایرین را در پی خواهد داشت حتی اگر از روی اکراه و ناچاری باشد. زمانی که بهنظر میرسد خانم مرکل هیچ راه چارهای ندارد مردم نیز حرف او را باور خواهند کرد، این در حالی است که او به خاطر سکوت رسانهای و اجتناب از شفافسازی، مورد انتقاد قرار گرفته است. از طرفی او به چپها تکیه کرده ولی حزبش به راست گرایش دارد. امسال 7انتخابات منطقهای در پیش است که میتواند محک خوبی برای خانم صدراعظم باشد؛ آزمونی که احتمالا بهضرر او تمام خواهد شد. با این همه، مرکل هنوز هم تنها گزینه مناسب برای این منصب بهنظر میرسد.
اکونومیست