به نحوی که بیننده را در برگیرد و وی را در مجموعه متنوعی از انگیزشهای حسی قرار دهد. مانند انگیزش بصری، شنیداری، جنبشی، بساوایی و گاه بویایی.
هنر محیطی که طی سال های دهه 1960 به تدریج رواج یافت، اساسا بر درگیر کردن بیننده با اثر هنری مبتنی بود و در آن محیطها به قصد واداشتن بیننده به شرکت در"اتفاقات" یا "بازی" به نحو استادانهای کار میشد.
معمولا "آلن کاپرو" را که خود پیشرو و مبدع "هپنینگ" بود، به عنوان مبدع هنر محیطی میشناسند.
از دیگر پیشروان این جنبش هنری میتوان "کین هولز" و "اولدنبرگ" را نام برد.