ظهر آخرین روز شهریورماه گذشته، وقتی گزارش کشف جسدی در یک خانه در خیابان سیتیر در اختیار ماموران کلانتری 109 بهارستان قرار گرفت، ماموران به سرعت به محل حادثه رفتند.بررسیهای اولیه حاکی از آن بود که مقتول مردی 65 ساله است که بعد از قتل، جسدش در داخل کمد دیواری خانه پنهان شده بود.
با این گزارش، پرونده با دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران، در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. کارآگاهان در نخستین مرحله با توجه بهنظر کارشناسان پزشکی قانونی دریافتند که قتل بین 7تا 10 روز قبل از کشف جسد بهوقوع پیوسته است.
در نخستین مرحله با توجه به آنکه جسد مقتول توسط پسر وی کشف شده بود، مرد جوان تحت بازجویی قرار گرفت که وی به ماموران گفت: از 3 سال قبل مادرم به خاطر اعتیاد پدرم از او جدا شده بود و از آن زمان به همراه یکی از دوستانش به نام رضا که او هم به خاطر اعتیاد به موادمخدر از همسرش جدا شده بود، در خانهای که جسد وی در آنجا کشف شده بود بهصورت مجردی زندگی میکردند.
مرد جوان ادامه داد: من هر چند روز یک بار، به پدرم سر میزدم تا اگر احتیاجی به موادغذایی داشته باشد برایش تهیه کنم. تا اینکه وقتی دیدم چند روز از آخرین تماس پدرم گذشت و هیچ خبری از او نشد به خانهاش رفتم تا از وضعیتش مطلع شوم اما وقتی در خانه را باز کردم، بوی بسیار زنندهای به مشامم رسید که بعد از جست و جوی داخل اتاقها، بعد از باز کردن کمد دیواری، جنازه پدرم را که زیر رختخوابها قرار داشت پیدا کردم.
نامهای برای فریب صاحبخانه
درحالیکه تحقیقات برای گشودن راز قتل مرد میانسال آغاز شده بود، کارآگاهان در بازجویی از همسایگان دریافتند که مقتول به نام فرید و همخانهاش به نام رضا همیشه با یکدیگر درگیری داشتند و این موضوع بارها باعث اعتراض همسایهها شده بود.در جریان بازجویی از صاحبخانه مقتول که در طبقه بالای ساختمان سکونت داشت، وی به کارآگاهان گفت: از 3سال قبل خانهام را به مقتول اجاره داده بودم و وی به همراه یکی از دوستانش به نام رضا در آنجا زندگی میکردند.
چند روز قبل از کشف جسد در ساعت 4صبح، سر و صدای دعوای مقتول وهمخانهاش دوباره بلند شد اما چند دقیقه بعد ناگهان سرو صدای آنها قطع شد. بعد از چند روز از این ماجرا، رضا به سراغ من آمد و با بیان اینکه قصد دارد به همراه همخانهاش اثاث کشی کنند، از من خواست تاپول رهن را به وی بدهم اما از آنجا که قرار داد اجاره خانه را با فرید تنظیم کرده بودم، به اوگفتم باید فرید خودش برای گرفتن پول رهن بیاید، اما او گفت که همخانهاش حالش مساعد نیست و درحالیکه دست نوشتهای را که مدعی بود فرید به وی داده، به من نشان میداد از من خواست پول رهن خانه را به او بدهم و من نیز که میخواستم آنها زودتر از خانه بروند به سرعت پول رهن را تهیه کردم و به رضا دادم و او هم با برداشتن اثاثیه خانه از اینجا رفت.
با اطلاعات به دست آمده و خصوصا ناپدیدشدن رضا از هنگام قتل فرید و سابقه درگیری بین وی و مقتول، شناسایی و دستگیری او در دستور کار کارآگاهان اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت اما بررسیهای اولیه نشان میداد که متهم شماره یک این جنایت بدون برجای گذاشتن ردی ناپدید شده است.
شناسایی در غرب
درحالیکه چند ماه از ناپدیدشدن همخانه مقتول میگذشت، ماموران به سرنخهایی دست پیدا کردند که نشان میداد این مرد در یکی از شهرستانهای غرب کشور مخفی شده است، بنابراین ماموران به روستایی که وی در آنجا مخفی شده بود رفتند و این مرد 60 ساله را در عملیاتی ضربتی در نخستین روزهای سال جدید دستگیر کرده و به پلیس آگاهی منتقل کردند.
رضا که بعد از دستگیری، دید راهی برای فرار از حقیقت ندارد لب به اعتراف گشود و به کارآگاهان گفت: ساعت 4بامداد بیستم شهریورماه، فرید درحالیکه وضعیت خوبی نداشت وارد خانه شد، او مقدار زیادی مواد مصرف کرده بود و به همین خاطر من به وی اعتراض کردم و سر همین مسئله بار دیگر با یکدیگر درگیر شدیم.
در حالت عصبانیت یک سیلی محکم بهصورتش زدم و او به زمین افتاد و سرش به دیوار خورد و از حال رفت. او 3روز در داخل خانه بیهوش بود و بعد از آن فوت کرد که من هم جسدش را داخل کمد مخفی کردم. مرد معتاد ادامه داد بعد از مرگ فرید، جنازه او را داخل کمد گذاشتم و از آنجا که میدانستم او مبلغی بهعنوان ودیعه پیش صاحبخانه دارد تصمیم گرفتم آن پول را از صاحبخانه بگیرم و بنابراین با جعل دستنوشتهای به سراغ صاحبخانه رفتم و موفق شدم پول را بگیرم. پس از تخلیه منزل وسایل خانه را به فروش رساندم و با پول ودیعه خانه و پول فروش وسایل خانه متواری شدم.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجیزاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعترافات صریح متهم به ارتکاب جنایت، وی با دستور بازپرس پرونده بازداشت شد و تحقیقات درباره این پرونده همچنان ادامه دارد.