در واقع علت اصلی ناکامی پرسپولیس در آن زمان همین وارونه ترجمه شدن صحبتهای سوبل بود. و یا قضیه مربوط به استانکو در جریان بازیهای آسیایی 1994 هیروشیما که منجر به حذف زودهنگام تیم ملی فوتبال کشورمان شد. استانکو پس از این بازیها مدعی شد که حرفهایش توسط مترجم تیم بهصورت صحیح برای بازیکنان ترجمه نمیشد.
کارگر و کارفرما: مجموعه همین اتفاقات باعث شده تا همواره یکی از اصلیترین دغدغههای مربوط به حضور مربیان خارجی در ورزش ایران، ترجمه صحیح صحبتهای آنان باشد. در کشور ما معمولا رسم بر این است که مترجم مربیان خارجی را فدراسیون مربوط انتخاب میکند. به عبارتی دیگر مترجم انتخابشده، کارمند آن فدراسیون است که بهدلیل برقراری روابط کارگر و کارفرما بعید است صحبتهای تند یا انتقادهای احتمالی مربی خارجی را بدون درنظر گرفتن مصلحت کارفرما ترجمه کند. پس با توجه به این قضیه، فرمول به کارگیری مترجم وابسته به فدراسیون برای مربی خارجی به احتمال بسیار زیاد، نه تنها نتیجهبخش نخواهد بود بلکه ممکن است باعث ایجاد تنشهای بعدی شود.
وفاداری به متن: افرادی که در دانشگاه درس مترجمی خواندهاند میدانند که مهمترین اصل در این رشته، وفاداری به متن اصلی است؛ یعنی نه مترجم از قول خود چیزی به متن مبدأ اضافه کند و نه چیزی از آن کم.
بایدها: و حالا که با هزار مصیبت قرارداد کارلوس کیروش امضا شده، باید ابتداییترین ملزومات وی که همان به کارگیری یک مترجم قوی است هرچه زودتر فراهم شود. با اینکه کارلوس کیروش به زبان انگلیسی کاملا مسلط است اما بدیهی است که باید مترجمی برای او درنظر گرفت که به زبان مادری کیروش تسلط داشته باشد.
شاید نقش مترجم کیروش بسیار بیشتر از دستیاران فنی او در 3و نیم سال پیشرو باشد. به همین دلیل باید مترجمی برگزید که کارفرمایش فدراسیون فوتبال نباشد؛ صرفا وظیفه مترجمی را ایفا کند، رازدار اتفاقات درون اردویی بوده و از همه مهمتر وفادار به متن زبان مبدأ باشد و حتی جملهای را برای حفظ مصلحتاندیشی پس و پیش نکند.نباید اجازه دادکیروش با این قرارداد سنگین مالی به سرنوشت سوبل و استانکو دچار شود.