اعضای این باند با ربودن زن سالخوردهای در تهران قصد اخاذی یک میلیارد تومانی از خانوادهاش را داشتند که در اجرای نقشهشان ناکام ماندند.بعد از ظهر یکی از روزهای آذر سال گذشته، مرد میانسالی سراسیمه خود را به کلانتری 167 تهران رساند تا ماموران را در جریان ناپدیدشدن مادر پیرش قرار دهد.
این مرد مدعی بود که مادرش زمانی که خانه او را به مقصد خانه یکی از اقوام ترک کرده بود، ناپدید شده و دیگر کسی او را ندیده است.
درحالیکه تحقیقات پلیس برای یافتن ردی از پیرزن ناپدید شده آغاز شده بود، مرد میانسال بار دیگر نزد ماموران رفت تا موضوع مهمی را به آنها اطلاع دهد. او به ماموران گفت: «چند ساعت پیش مرد ناشناسی با تلفن همراهم تماس گرفت و مدعی شد که مادرم را ربوده است. او گفت که اگر یک میلیارد تومان به آنها پرداخت نکنم، مادرم را خواهند کشت.»
یک اشتباه
با اظهارات شاکی، ماجرا رنگ و بویی جنایی گرفت و پرونده به اداره مبارزه با آدمربایی پلیس آگاهی تهران ارسال شد.
خیلی زود تحقیقات پلیسی برای کشف راز این آدمربایی آغاز شد اما برخلاف هشدارهای ماموران، شاکی که تصور میکرد با پرداخت پول درخواستی آدمربایان، جان مادرش را نجات خواهد داد، دور از چشم پلیس، 350 میلیون تومان به حسابی که متهمان اعلام کرده بودند، واریز کرد.
بهدنبال پرداخت این مبلغ، آدمربایان نه تنها گروگان خود را رها نکردند بلکه در تماس با مرد شاکی مدعی شدند که این مبلغ صرفا جهت ضمانت زندهبودن مادرش است و او باید یک میلیارد تومان برای آزادی وی پرداخت کند. آنجا بود که شاکی متوجه شد فریب مردان تبهکار را خورده و ماجرا را به پلیس اطلاع داد.
آدمربایی مشابه
با ادامه تحقیقات، ماموران متوجه شدند شماره حساب عابربانکی که آدمربایان برای واریز پول در اختیار پسر گروگان خود قرار داده بودند، متعلق به یک زن جوان است.این زن شناسایی شد اما در تحقیقات گفت: مدتی قبل زمانی که ماشینم را مقابل بانکی پارک کرده بودم، سارقان شیشه پنجره آن را شکسته و کیفم را که حاوی مقدار کمی پول و کارت عابربانکم به همراه رمزش بود، سرقت کردند اما چون در حسابم مبلغ زیادی نبود و چیز زیادی از من سرقت نشده بود، شکایت نکردم و کارتم را هم باطل نکردم.
بعد از اظهارات این زن، ماموران که خود را در برابر آدمربایانی حرفهای میدیدند، جستوجو برای یافتن سرنخی از آنها را ادامه دادند. بررسیها نشان میداد که علاوه بر 350 میلیون تومان پولی که پسر گروگان سالخورده به حساب آدمربایان واریز کرده بود، مبلغ 20 میلیون تومان هم توسط مردی در شهرستان یزد به این حساب واریز شده است. ماموران این مرد را که نادر نام داشت شناسایی کردند و آنجا بود که معلوم شد متهمان دست به یک آدمربایی دیگر هم در یزد زدهاند.
نادر گفت: چند روز پیش افراد ناشناسی پسر نوجوانم را ربودند و در ازای آزادیاش درخواست 100 میلیون تومان کردند. آنها مرا تهدید کرده بودند که پسرم را خواهند کشت و من که پول زیادی برای پرداخت به آدمربایان نداشتم، 20 میلیون تومان به حسابشان واریز کردم و آنها هم بعد از اینکه به من گفتند که اگر شکایت کنم، پسرم را به قتل میرسانند، او را آزاد کردند.
پلیس که حالا مطمئن شده بود با یک باند خطرناک روبهرو است، در ادامه تحقیقات به نخستین سرنخ پرونده دست یافت. بررسیها نشان میداد که آدمربایان 50 میلیون تومان از پولی را که به حساب آنها واریز شده بود، صرف خرید سکه طلا از یک صرافی کردهاند.
سرنخ مهم
تیم تحقیق راهی این صرافی شد و در بررسی فیلمهای ضبطشده توسط دوربینهای مداربسته توانست به چهره مردی که اقدام به خرید سکه طلا کرده بود، دست پیدا کند. ماموران پلیس یزد با دیدن تصویر این مرد، او را شناسایی کردند و معلوم شد این مرد پیش از این هم به اتهام آدمربایی تحت تعقیب پلیس یزد بوده است. بررسیها نشان میداد متهم که محمد نام دارد چند ماه پیش قصد داشته دختربچهای را در یزد برباید که با دخالت همسایهها و خانواده دختربچه، موفق به این کار نشده و از همان زمان تحت تعقیب پلیس قرار داشته است.
با شناسایی محمد، جستوجو برای دستگیری او آغاز شد و مدتی بعد ماموران متوجه شدند او بعد از فرار از یزد به تهران گریخته و محل ترددش در محدوده شمال شرق تهران است.با این اطلاعات، تلاش برای دستگیری متهم وارد مرحلهای تازه شد و کارآگاهان با انجام تحقیقات شبانهروزی موفق شدند صبح 16 فروردین او را به همراه برادر زنش به نام محسن، درحالیکه سوار بر یک خودروی مزدا3 بودند، شناسایی و در یک عملیات ضربتی دستگیر کنند.
با انتقال متهمان به اداره آگاهی، آنها به آدمربایی اعتراف کردند و در این میان محمد به ماموران گفت: مدتی قبل بهعنوان راننده آژانس در یکی از تاکسی تلفنیهایی که در محدوده زندگی زن ربوده شده قرار داشت، مشغول به کار شدم. در آنجا از زبان همسایهها و دیگر رانندههای آژانس شنیدم که خانواده زن سالخورده وضعیت مالی خوبی دارند. برای همین نقشه ربودن او را طرح کردم و این نقشه را با برادرزنم محسن در میان گذاشتم و او در آرزوی رسیدن به ثروت یکشبه قبول کرد که با من همکاری کند.
وی ادامه داد: روز حادثه، من و محسن که تمامی رفتوآمدهای سوژهمان را زیرنظر داشتیم، متوجه شدیم او به تنهایی از خانه خارج شده و منتظر تاکسی است. بنابراین نزد او رفتیم و به بهانه پرسیدن آدرس او را به نزدیکی خودرومان کشاندیم و بعد با عکسالعملی سریع، وی را به قسمت عقب ماشین پرت کردیم و او را ربودیم. سپس گروگانمان را به ویلایی که از قبل در شمال کشور اجاره کرده بودیم بردیم و در آنجا زندانی کردیم. بعد از اظهارات متهم، ماموران به شمال کشور اعزام شدند و صبح 17 فروردینماه، پیرزن ربودهشده را آزاد کردند و به خانوادهاش تحویل دادند.
سرهنگ عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران با بیان این خبر گفت: از آنجا که احتمال میرود متهمان جرایم زیادی مرتکب شده باشند، شاکیان احتمالی میتوانند برای شناسایی آنها به اداره 11 پلیس آگاهی تهران مراجعه کنند.
باجگیری بعد از سرقت
در بازجویی از متهمان مشخص شد که آنها علاوه بر آدمربایی، دست به سرقت خودروهای مدل بالا، مخصوصا مزدا3 نیز میزدند. محمد و محسن بعد از سرقت این خودروها، با صاحبان آنها تماس میگرفتند و مدعی میشدند اگر مبلغ درخواستیشان را پرداخت نکنند، خودروی آنها را آتش خواهند زد. بعد از دستگیری مردان تبهکار، در بازرسی از مخفیگاه آنها مقدار زیادی ارز، یک قبضه کلت کمری، اسلحه شکاری و عابربانک مسروقه مورد استفاده از سوی آدمربایان کشف شد و آنها علاوه بر آدمربایی، به سرقت چندین خودروی مزدا3 اعتراف کردند.