مشکل، نداشتن سیاست است
جشنواره فجر، تنها رویداد رسمی و طولانی مدت در حیات اجتماعی موسیقی ماست که همیشه مورد مناقشه و بحث بوده است، گاه کیفیتهای درخشان و گاه کیفیتهای نازلی را در انتخابها، عرضهها و سیاستگذاریها نشان داده است.
عدهای از صاحبنظران میگویند که مشکل بزرگ این جشنواره نداشتن سیاست مدون و ثابت برای آن است. سیاستی ثابت و بدون تغییر که بتواند در غیاب و در حضور هر شخصی به خودی خود، کارش را انجام بدهد.
این توقع را فقط تا حدی میتوان منطقی دانست، زیرا نظربه مجموعه درهم پیچیده و پرمخاطرهای که با همه جزئیات و کلیاتش جامعه موسیقی ایران نام دارد، نمیتوان چنین برخورد خشک و بیانعطافی را بر بزرگترین رویداد رسمی موسیقی در ایران حاکم کرد.
جشنواره یک سیستم مکانیکی نیست یک نظام ارگانیک و زنده است و با متغیرهای روز حرکت میکند. از طرف دیگر، هرگونه تجربه تازهای با امکانات جشنواره، میتواند برای آن، هم برکت خیز باشد و هم غرورآفرین و بستگی دارد به این که چه مجموعه عواملی«تجربه» را میآفرینند.
یک کتاب قابل بررسی
کتاب مستقلی که با عنوان بررسی بیست و یک سال جشنواره فجر به چاپ رسید، میتواند آینهای نه چندان تمام نما ولی روشن از وقایع جشنوارهها به روایت تصویر و اسامی باشد. خود این کتاب یک موضوع مورد بررسی و قابل نتیجهگیریهای گوناگون است.
از طرف دیگر، وجود چند هنرمند که سالهای سال از جشنوارهها کنار رفته بودند، به اهل موسیقی امید و دلگرمی بخشید؛ از جمله خاچیک بابایان نوازنده توانای ویولن که در استانداردهای جهانی کار میکند و یا از طرف دیگر، گروه منوجان که از کهنوج به سرپرستی سید فواد توحیدی آمده بودند و موسیقی مهجور منطقهای ناآشنا را عرضه میکردند.
میتوان گفت که کیفیت هنری افراد و گروهها در این جشنواره یکدست نبود. از موارد غرورآفرین تا موارد تأسفبار را در خود داشت. در بعضی موارد نیز به راه خود ادامه میداد و روال را حفظ کرده بود؛ از جمله اجراهای ارکستر ملی به رهبری استاد فرهاد فخرالدینی که در هر شکل خواستاران خود را دارد.
بخش جوان ضعیف بود
در بخش استعدادهای جوان، کار میتوانست واقعاً بهتر از این باشد بخصوص اینکه دبیر جشنواره آقای کامبیز روشن روان با گروههای جوان و مستمر، به خاطر زندگی آموزشی خود آشنایی بسیار دارد. اما همه عوامل دست یک نفر نیست و گاه کار در عمل بسیار دشوارتر از چیزی است که با چند پیشنهاد و انتقاد حل شود. در هر حال، باید گفت که بخش جوان ضعیف بود.
پدیده چکناواریان - شجاعی
برنامه مفصل «رسول عشق و امید» با حضور استاد لوریس چکناواریان، سید مهدی شجاعی، داریوش کاردان و ژاله صادقیان، بحثبرانگیزترین قسمت این برنامهها بود. مجموعهای منتخب از باخ و هندل و فخرالدینی و چکناواریان، همه در خدمت بیان یک ایده مذهبی قرار گرفته بودند، برنامه استقبال شد و بحث و جدل فراوان پیرامون آن راه افتاد.
موسیقیدانان حرفهای اعتقاد داشتند که اثر سمفونیک بیان مستقل موسیقایی دارد و حاجتش به شعر و کلام نیست و دیگران اعتقاد داشتند که هنر چکناواریان به درستی در خدمت تبلیغ یک هدف متعالی و گرامیداشت شأن پیامبر اکرم(ص) قرار گرفته بود. در این بین، شخص چکناواریان ساکت و پرکار هنوز ادامه میدهد و به نظر میرسد که زمینه لازم و مساعد برای ادامه کار او وجود دارد.
نیاز به تمرین بیشتر
اجراهای ارکستر سمفونیک تهران به رهبری نادر مشایخی نیز از برنامههای مورد بحث و انتقاد بود. نادر مشایخی هنوز به عنوان یک رهبر مسلط تثبیت نشده و به نظر میآید که جای تلاش و کار بیشتری را طلب میکند. اگرچه مسائل مربوط به کیفیت ارکستر سمفونیک همه به عهده رهبر نیست و بررسی جامع یک سیستم کل نگر را لازم دارد که به کیفیت آرمانی خود دست پیدا کند. همین قدر میتوان گفت که شاید ارکستر و رهبر تمرین بیشتری را نیاز داشتند و این قولی بود که جملگی بر آن بودند.
یک بولتن حرفهای
بولتن جشنواره یکی از نقاط یا نکات مثبت در این مدت بود. این بولتن که با کیفیت حرفهای و افراد حرفهای تهیه شد تأثیر مثبت در مخاطبان خود داشت و برای اولینبار به اطلاعرسانی و آیینه مکتوب رویدادهای جشنواره بودن بسنده نکرد و رویکرد نقد را برگزید. بعضی از گروهها و اجراها در آن نقد و بررسی شدند و این موضوع بعضی دوستان را خوش نیامد. بعضی جواب نوشتند و چاپ هم شد. برخی دیگر موافق این رویکرد نبودند. هرچه بود، این کار بر تعداد خوانندگان بولتن افزود.
جای اساتید خالی بود
و... همچنان جای اساتید خالی بود. اساتید بزرگ موسیقی سنتی و نواحی؛ از مشکاتیان تا حاج قربان و نیز جای بعضی آهنگسازان خوبمان خالی بود؛ از شریفیان تا شهداد روحانی که میتوانست اجراهایی بسیار هنری در این جشنواره عرضه کند. ازسوی شبکههای رادیویی در انعکاس دادن رویدادهای جشنواره سعی بسیار شد و پوشش خبری مطلوب بود.
جای تجلیل از اساتید، اهدای جایزه به اجراها و پژوهشهای برگزیده نیز خالی است. داریم و نداریم، یک جشنواره فجر که بیشتر نداریم، همین را دریابیم!