ساعت 6:45 صبح شنبه گذشته، ساناز 11 ساله مثل هر روز آماده شد تا به محض رسیدن سرویس، راهی مدرسه شود. او در حال جمع کردن کیف و کتابهایش بود که زنگ در به صدا درآمد. از پشت آیفن صدای مردی به گوش میرسید که مدعی بود به خاطر بیماری راننده سرویس مدرسه، او قرار است ساناز را به مدرسه برساند و دختر نوجوان هم بعد از خداحافظی از مادرش، از خانه خارج شد.
یک ساعت بعد
پدر ساناز تازه به محل کارش رفته بود که زنگ تلفن همراهش به صدا درآمد. وقتی گوشی را برداشت صدای مردی را شنید که میگفت: «دخترت پیش ماست. اگر میخواهی او را زنده ببینی باید تا فردا 200میلیون تومان پرداخت کنی.»مرد که تصور میکرد دوستانش قصد شوخی با او را دارند، گوشی را قطع کرد اما نیمساعت بعد همسرش با او تماس گرفت و از تماس تهدیدآمیز فردی گفت که مدعی بود ساناز را دزدیده است. مرد جوان که حالا باورش شده بود اتفاق شومی برای دخترش افتاده، بلافاصله با مدرسه ساناز تماس گرفت و وقتی آنها گفتند که او هنوز به مدرسه نیامده، مطمئن شد حرفهای آدمربایان درست بوده است. او که از این ماجرا وحشت کرده بود، سراسیمه با یکی از دوستانش تماس گرفت و دقایقی بعد ماجرای این آدمربایی به گوش ماموران پلیس رسید.
شروع تحقیقات
درحالیکه تماسهای تهدیدآمیز آدمربایان ادامه داشت، یک تیم 5 نفره از کارآگاهان پلیس آگاهی اصفهان راهی محل زندگی ساناز شدند و تحقیقات برای یافتن ردی از آدمربایان آغاز شد. ماموران در نخستین اقدام، به پرس و جو از همسایهها و کسانی که احتمال میرفت شاهد ماجرای آدمربایی بودهاند، پرداختند.
در این میان، مرد میانسالی مدعی شد که سرنخهایی درباره این ماجرا دارد. وی گفت: صبح امروز به رفتارهای مرد جوانی که پراید سفیدرنگش را مقابل کوچه پارک کرده بود مشکوک شدم. روی شیشه عقب ماشین او جملهای هشداردهنده نوشته شده بود و چون رفتار مرد جوان بهنظرم عجیب میرسید، نگاهی به شماره پلاک ماشینش انداختم و چند رقم آن را حفظ کردم. دقایقی بعد وقتی دختربچه همسایه سوار این ماشین شد، فهمیدم که آن مرد راننده سرویس مدرسه است و به راهم ادامه دادم.
آزادی گروگان
از آنجا که مرد میانسال بخشی از شماره پلاک خودروی مشکوک را به خاطر سپرده بود، نخستین سرنخ پرونده در اختیار تیم تحقیق قرار گرفت.ماموران به بررسی این اعداد پرداختند و تمامی خودروهایی را که در شماره پلاک آنها این رقمها وجود داشت، شناسایی کردند. آنها با توجه به جملهای که پشت شیشه خودروی آدمربایان نوشته شده بود، بررسیهای خود را ادامه دادند و چند ساعت بعد بهخودرویی رسیدند که متعلق به مردی به نام ناصر بود.
ناصر در یک عملیات ضربتی دستگیر شد اما در بازجوییهای اولیه ادعا کرد از ماجرای آدمربایی خبر نداشته و خودرواش از یک روز قبل در اختیار دوستش به نام جعفر بوده است. درحالیکه پلیس قدم به قدم به آدمربایان نزدیک میشد، اتفاق عجیبی در پرونده افتاد. هنوز یک روز از ربوده شدن ساناز نگذشته بود که آدمربایان او را در یکی از خیابانهای شهر رها کردند و ماموران گشت پلیس با پیدا کردن این دختربچه، او را به خانوادهاش تحویل دادند.
بهرغم بازگشت گروگان خردسال، تحقیقات پلیس برای دستگیری آدمربایان ادامه یافت و ماموران با شناسایی مخفیگاه جعفر، او را در یک عملیات ضربتی دستگیر کردند. مرد جوان که وانمود میکرد در آدمربایی نقشی نداشته است، وقتی از سوی دختربچه 11ساله شناسایی شد، لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی قبل چک 11 میلیون تومانی من و برادرم برگشت خورد و ما تصمیم گرفتیم برای جبران آن دست به آدمربایی بزنیم.
برای همین چند روز در خیابانهای شمال شهر گشتیم تا اینکه پدر ساناز را سوار بر یک خودروی گرانقیمت شناسایی کردیم. ما 3 روز تمام خانه آنها را زیرنظر گرفتیم و در این مدت، اطلاعات کاملی درباره زمان خروج دختربچه از خانه و وضعیت مالی پدرش به دست آوردیم. روز حادثه، من به بهانه اینکه راننده سرویس مدرسه بیمار است، به مقابل خانه آنها رفتم و بعد از سوار کردن ساناز به خودروام او را دزدیدم. متهم ادامه داد: من و برادرم قصد داشتیم با اخاذی 200 میلیون تومانی از پدر دختربچه، مشکلات مالیمان را حل کنیم اما وقتی فهمیدیم که پلیس در یک قدمی ماست، گروگانمان را رها کردیم.
سرهنگ حسینزاده، رئیسپلیس آگاهی استان اصفهان، با بیان این خبر به همشهری گفت: بعد از اعترافات مرد جوان، برادر او نیز دستگیر شد و در بازجوییها به ربودن دختربچه 11 ساله اعتراف کرد. وی با اشاره به اینکه ماموران پلیس آگاهی در کمتر از 24 ساعت به این آدمربایی خاتمه دادند، افزود: برای متهمان قرار قانونی صادر شده و تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد.