درباره ماهیت این پیمان و تأثیر آن بر منطقه با محمدابراهیم طاهریان سفیر سابق کشورمان در افغانستان و پاکستان گفتوگو کردهایم.
- مفاد این پیمان راهبردی میان آمریکا و افغانستان چیست؟
اظهار نظر درباره این موضوع دشوار است چون تا به حال هیچ متن شفاف و رسمی درباره این پیمان منتشر نشده و هیچ اطلاعاتی در اینباره وجود ندارد. هرآنچه که اکنون وجود دارد ابهام و حدس و گمان است. البته این بهنظر من عمدی است کابل و واشنگتن عمدا اینگونه غیرشفاف برخورد میکنند چون میخواهند دیگران دراینباره در ابهام بمانند تا بتوانند واکنشها را ارزیابی کنند.
- افغانستان از رهگذر این پیمان بهدنبال چیست؟
هر کشوری حق دارد برای تضمین امنیت و منافع خود قراردادهایی را منعقد کند، اما نکته مهم این است که پیمان راهبردی، ترجمه و کارکردش ایجاد پایگاه نظامی است. تجربه کشوری مانند افغانستان که تحولات جنگ سرد را پشت سر گذاشته و اکنون تجربه 10 سال حضور نظامی خارجی را هم داشته، نشان میدهد که حضور نظامی خارجی تضمینکننده و تأمینکننده امنیت نیست. اکنون با گذشت 10سال از حضور نظامی خارجی در افغانستان ما شاهد هستیم که زمینهای برای توسعه و امنیت کشور افغانستان فراهم نشدهاست.
اکنون به عقیده بسیاری از کارشناسان جریان افراط و حضور نظامی کشورهای فرامنطقهای، مانند 2 لبه یک قیچی در حال قیچی کردن منافع مردم افغانستان هستند. حالا بحث این است که اگر پیمان راهبردی میان آمریکا و افغانستان به معنای احداث پایگاه نظامی در خاک افغانستان است، باید گفت که کابل تجربه گذشته را باید چراغ راه آینده قرار دهد. چنین اتفاقی نه به نفع منطقه است، نه به نفع کابل. دولت افغانستان در دوران جنگ سرد با این توجیه که چون کشور برخورداری نیست و منابع محدودی دارد و نیاز به حمایت خارجی برای تنظیم و تأمین منافع مردمش دارد، دست به دامان شوروی شد؛ نتیجه هم آن شد که دیدیم. اکنون هم دولت افغانستان اگر با همان توجیه سابق و دلایل دوران جنگ سرد به سراغ آمریکا رفته باید گفت که این تکرار یک تجربه شکستخوردهاست. با رویکردهای گذشته نمیتوان مسائل جدید را حل کرد.
- حدس شما بهعنوان کارشناس مسائل منطقه درباره مفاد این پیمان و جنبههای غیرنظامی آن چیست؟
در نشست بینالمللی برای کمک به افغانستان که 10 سال پیش در بن برگزار شد، جامعه بینالملل تعهداتی را در زمینههای مختلف از جمله تأمین مواد غذایی، اصلاحات قضایی، خلع سلاح، آموزش نیروهای مسلح و دولتسازی و ملتسازی متقبل شد. در آن اجلاس نوعی تقسیم کار صورت گرفت؛ مثلا آمریکاییها مسئول آموزش و بازسازی ارتش افغانستان شدند، آلمانیها مسئول آموزش پلیس شدند، ایتالیاییها مسئول امور حقوقی و قضایی شدند. الان که به عقب برمیگردیم و کارنامه این کشورها را نگاه میکنیم، میبینیم که این کشورها کار زیادی انجام ندادهاند. اگر جنس تفاهمهای این پیمان از جنس همین تعهدات بدون عمل باشد این برای افغانها هیچ نتیجهای نخواهد داشت و افغانستان باز هم در همین مرحله باقی خواهدماند. البته برای اظهار نظر نهایی در این باره باید منتظر باشیم و ببینیم که محتوای این پیمان چیست. الان کابل و واشنگتن سنگی را در آب انداختهاند و نشستهاند تا تأثیرات امواج این سنگ را ببینند.