روزهای گرم و طاقتفرسای تابستان آرام آرام خودنمایی میکنند اما حتما فرصتی که «مثلث پروژههای خرداد 90» برای پایتخت ایجاد کرده است، خستگی را دور میزند و در کنار هدفی مینشیند که از چند سال قبل شعار مدیران پایتخت بود؛ «نباید فاصلهای بین شمال و جنوب شهر باشد!» در روزهایی که چراغها بهصورت شبانهروزی در «بوستان ولایت» روشن است و کارگران مشغول کار، در روزهایی که «باغ موزه دفاع مقدس و ترویج فرهنگ پایداری» بهعنوان نمونهای از فرهنگ و تاریخ ملی کشور آماده بهرهبرداری میشود و بزرگترین مجموعه فرهنگی ورزشی ویژه معلولان و «جانبازان» در سطح خاورمیانه خودنمایی میکند، ذهنها ناخودآگاه به سمت و سویی متفاوت میرود! خیلیها بهخود میگویند: «این روزها دیگر فاصلهای بین شمال و جنوب شهر نیست»؛ شعاری که به جرات میتوان گفت شهرداری تهران طی چندین سال اخیر با تمام توان برای از میان برداشتن فاصلهها گام برداشته است.
نام شمال شهر تداعیکننده توسعهیافتگی، تمول و ثروت و نام جنوب شهر هم حتما با فقر، عقبماندگی و کمبود بوده است؛ نگاهی کاملا اشتباه که البته درست یا غلط در واژهنامه فرهنگ عمومی لغت شهروندان تهرانی جا افتاده است. داستان شمال و جنوب اما داستانی قدیمی است؛ داستانی که در طول تاریخ و نه فقط در ایران، بلکه در تمام نقاط جهان نمونهاش را میتوان پیدا کرد. فاصله قارهها و کشورهای شمالی جهان با جنوبیها مانند اروپا و آفریقا، تفاوت شهرهای جنوبی و شمالی در اغلب کشورهای جهان مانند رم و میلان و اختلاف چشمگیر مناطق شمالی و جنوبی در اکثر شهرهای جهان این نکته را تأیید میکند که همیشه چنین فاصلههایی وجود داشته است.
این موضوع سابقهدار در پایتخت نیز به وضوح قابل مشاهده بوده است و علاوه بر تفاوت سطح زندگی و برخورداری از امکانات بر تفاوتهای فرهنگی بین شمال و جنوب نیز مؤثر بوده که اصطلاح جنوبشهری و شمال شهری نیز بر همین اساس شکل گرفته و متداول شده است. تهران نیز از این قاعده مستثنی نیست و میتوان توسعه یکباره این کلانشهر در اوایل دهه 50 را دوران اوج گرفتن این فاصله عنوان کرد. احداث بناها و ساختمانهای مدرن در مناطق شمالی و افزایش مهاجرت و حاشیهنشینی گسترده ناشی از سیاستهای اقتصادی و اجتماعی رژیم پهلوی را میتوان از عوامل اصلی تشدید این پدیده عنوان کرد. روزگاری بزرگترین و مهمترین پروژههای شهری در قسمتهای شمالی شهر ساخته میشد و این موضوع به مرور زمان باعث توجه بیشتر به قسمتهای شمالی و محروم ماندن قسمتهای جنوبی شهر شد؛ نگاهی که در میانههای دهه 80 یعنی درست 30 سال بعد بهطور کلی تغییر کرد و این بار ساختوسازها شکلی منطقی بهخود گرفت.
تغییر رویکرد در میانههای دهه 80
میانههای دهه 80 را باید سالهایی نامید که نگاهها به شمال و جنوب شهر در پایتخت تغییر کرد. مدیران شهری پایتخت در فاصله سالهای 85 تا 90 شعاری واحد انتخاب کردند و به سمتی پیش رفتند که به قول معروف فاصلهها از شمال تا جنوب شهر هر سال کمتر و کمتر شود. در این بین باید به برخی پروژهها نیز اشاره کرد که تغییرات زیادی را در وجهه و منظر جنوب پایتخت بهدنبال داشته است. گسترش شبکه بزرگراهی، احداث بوستانها و توسعه فضاهای سبز، تلاش در جهت نوسازی بافتهای فرسوده و ایجاد فرهنگسراها را میتوان در همین راستا ارزیابی کرد. در طول سالهای اخیر نیز یکی از شعارهای اصلی مدیران شهری، توسعه جنوب شهر و کم کردن فاصله آن با شمال پایتخت بوده است؛ شعاری که در دورههای قبلی اداره شهرداری تهران نیز مطرح میشد و تنها در قالب جلسات دیدارهای مردمی، طرحهای پر سر و صدا و چند پروژه محدود باقی ماند. با این همه آنچه در سالهای اخیر بیشتر به چشم میآید تمرکز و جلوه بارز پروژههای شاخصی است که در مناطق جنوبی تهران احداث میشوند تا نگاهی نو به این مناطق را موجب شوند؛ از توسعه حملونقل عمومی گرفته تا نوسازی بافتهای فرسوده، احداث فرهنگسراهای جدید و گسترش فضای سبز که چهره جنوب شهر را با تحولی اساسی روبهرو ساخته است؛ روندی که منجر به ساخت پل جوادیه و تونل توحید بهعنوان 2پروژه مهم و خاص شهری در جنوبیترین نقاط شهر شد و اما در ادامه این روند نیز میتوان به ساخت مثلث پروژههای مهم «بوستان ولایت»، «جانبازان» و «موزه دفاع مقدس» اشاره کرد.
زندگی در شمال و جنوب
از زمانهای گذشته معمولا میان ساکنان شمال و جنوب پایتخت تفاوتهای اساسی مانند تفاوتهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی وجود داشته است. یکی از مواردی که طی سالهای گذشته مجموعه شهرداری تهران با حساسیت بالایی نسبت به آن اقدام کرده نیز همین موضوع بوده است؛ ایجاد شرایطی که فاصلههای زندگی در شمال و جنوب پایتخت را به شکلی ساماندهی کند. در این بین حتی برای درآمدزایی و ایجاد مراکز تجاری و رفاهی در جنوب شهر نیز برنامههای گستردهای اجرا شده است. ساخت پروژههای بزرگترافیکی، فرهنگی و ورزشی در قسمتهای جنوب شهر حتما در نوع اقتصاد و درآمدزایی اهالی این محدوده نیز تأثیرات بسزایی دارد و میتوان اینطور تصور کرد که پای بسیاری از سرمایهگذاران نیز به این محدودهها باز میشود.
بوستان ولایت، جایی در جنوب شهر
«کاهش فاصلهها»؛ شاید این بهترین عنوانی باشد که بتوان برای پروژه مدیران شهرداری پایتخت طی چندین سال اخیر در نگاه جدیدشان به شمال و جنوب شهر پیدا کرد. پروژه پشت پروژه و البته کار هیچ وقت متوقف نشد تا این هدف تنها بهعنوان یک شعار باقی نماند. مهمترین و البته شاخصترین اقدامی که این روزها یعنی در خرداد 90 در مسیر توسعه جنوب شهر تهران انجام شده است و در جهت کاهش فاصلههای شمال و جنوب مؤثر بوده، پروژه «بوستان ولایت» است؛ پروژهای که اعداد و آمار میگوید «بوستان ولایت، بزرگترین بوستان کشور و البته خاورمیانه است.» بوستان ولایت با حدود 300 هکتار در محل سابق پادگان قلعهمرغی در کمترین زمان ممکن احداث شد و براساس وعدهای که مدیران شهری تهران در حضور رهبر معظم انقلاب مطرح کردند، فاز اولش در خرداد 90 بهرهبرداری میشود. علاوه بر اینکه با بهرهبرداری از بوستان ولایت سرانه فضای سبز در کل شهر تهران افزایشی 1/5 مترمربعی خواهد داشت اما میتوان به سیاست دیگری هم در ساختش اشاره کرد! دستاوردهای زیستمحیطی و شهری این بوستان در نوع خود بینظیر است اما نمیتوان به راحتی از کنار جاذبههایی که بوستان ولایت برای جنوب شهر ایجاد میکند، گذشت. حوالی مناطق خانیآباد و جوادیه درست همان جایی است که بوستان ولایت واقع شده است؛ جایی در یکی از جنوبیترین نقاط شهر که قطعا تا چند ماه آینده تبدیل به محور توریستی، تفریحی و خدماتی خواهد شد؛ نگاهی که موازنه امکانات و زیرساختهای شهری را به سمت جنوب شهر تهران سنگینتر میکند.
هوای جنوب بهتر است!
قطعا در قسمتهای شمالی شهر بهدلیل نزدیک بودن به کوهها و رود درهها، هوایی سالمتر را شاهد هستیم اما این هم موضوعی است که در ساختوسازها و پروژه کاهش فاصله میان شمال و جنوب مورد توجه قرار گرفته است! ایجاد فضای سبز و تغییرات زیستمحیطیای که بوستانهایی مانند بوستان ولایت به واسطه وسعت بالایشان به این محدودهها میدهند قطعا تغییرات زیستمحیطی خاصی را به مناطق جنوبی شهر میدهد و البته همچنان افزایش ساختاری و حجمی فضای سبز در این محدودهها برقرار است.
از تونل توحید تا پل جوادیه
طی سالهای 88 و 89 مهمترین پروژههای بزرگ شهری در قسمتهای جنوبی شهر افتتاح شد. ابتدا تونل توحید بهعنوان بزرگترین تونل شهری خاورمیانه و سپس در سال گذشته یکی از این پروژههای شاخص به ثمر نشست تا جنوب پایتخت صاحب یک نماد متمایز ملی و حتی جهانی باشد! پل جوادیه که از آن بهعنوان سومین نماد تهران یاد میکنند تنها پل سهپایه دنیاست که به لحاظ طول عرشه و سایر شاخصهای فنی یک پل کمنظیر محسوب میشود. در کنار پل جوادیه، خطوط اتوبوسهای تندرو نیز غالبا مناطق جنوبی شهر را پوشش میدهند. در 5 سال گذشته همچنین شمار ایستگاههای افتتاح شده مترو نیز در جنوب پایتخت از مرز 10 ایستگاه گذشته است اما این پایان ماجرا نبود؛ چرا که توسعه زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی نیز در قسمتهای جنوب شهر بهمراتب پررنگتر از قسمتهای شمالی بوده و حتی جاذبههای خاص گردشگری در این مناطق ایجاد کرده است.
منطقه 20 و مجموعهای بینظیر
در ادامه سفر به قسمتهای جنوبی پایتخت اما میتوان به مجموعهای فرهنگی ورزشی رسید که گفته میشود در خاورمیانه بینظیر است؛ پروژهای که در خیابان فدائیان اسلام یعنی در یکی از جنوبیترین نقاط پایتخت راهاندازی شده است. مجموعه فرهنگی ورزشی جانبازان هر چند ویژه جانبازان و معلولان است اما سازندگان این مجموعه معتقدند که پروژه جانبازان به شکلی طراحی شده است که قابلیت و جاذبههای خاصی برای پر کردن اوقات فراغت خانوادهها در کنار یکدیگر را دارد. تمام این موارد را که کنار هم قرار دهیم و مجددا سفری به جنوب شهر داشته باشیم باز هم متوجه همان نکته قدیمی و جالب میشویم که مدیران شهری از آن بهعنوان پروژه «کاهش فاصلههای ساختاری و فرهنگی بین شمال و جنوب شهر» نام میبرند.