ازجمله این ویژگیها میتوان به ظرفیت حملونقل بالا، ارزان بودن، راحتی و ایمنی بالا، سازگاری با محیطزیست، وابستگی کمتر به شرایط آبوهوایی، اشغال کمتر زمین و... اشاره کرد. کشور ایران با مساحتی در حدود یک میلیون و 650هزار کیلومترمربع و بهدلیل قرار گرفتن در کریدورهای ارتباطی مهم، محل اتصال 3 قاره اروپا، آسیا و آفریقاست.
موقعیت ممتاز استراتژیک ایران، وجود مبادی ورودی در سواحل خلیجفارس و دریاهای عمان و مازندران، اتصال مراکز باری، تفریحی و زیارتی مهم به شبکه حملونقل ریلی و توان مهندسی بالا، ازجمله مزیتهایی هستند که توسعه صنایع ریلی را ضروری میسازند. همچنین با توجه به اجرای قانون هدفمندی یارانهها و آزاد شدن قیمت سوخت و استقبال زیاد از مسافرت با قطار، مشکلات و کمبودهای حملونقل ریلی در ایران نمایانتر شده است.
در این نوشتار وضعیت و جایگاه حملونقل مسافری ریلی ایران در مقایسه با 2 گروه از کشورها بررسی میشود:
گروه اول: کشورهایی که از نظر سیاسی- اقتصادی وضعیتی تقریبا مشابه ایران دارند مانند: ترکیه، قزاقستان، بلغارستان، رومانی، الجزایر و مصر.
گروه دوم: کشورهای توسعهیافته مانند آلمان، آمریکا، فرانسه، چین، ژاپن و دانمارک هستند. درابتدا با 4شاخص مهم زیربنایی که عبارتند از: 1- نسبت طول خطوط به جمعیت 2- نسبت طول خطوط به وسعت کشور 3- نسبت تعداد واگن مسافری به طول خطوط 4- نسبت تعداد واگن مسافری به وضعیت خطوط، ناوگان موجود در کشور را مورد ارزیابی قرار داده و سپس به کمک شاخصهای بهرهوری نظیر نسبت نفر کیلومتر حملشده به تعداد واگنهای مسافری به نحوه و میزان استفاده از این امکانات میپردازیم.طبق آمار UIC (اتحادیه بینالمللی راهآهنها) درسال 2008 طول خطوط راهآهن ایران 7335 کیلومتر بوده که با توجه به مساحت یکمیلیون و 650هزار کیلومترمربعی کشور، نسبت طول خطوط به مساحت حدود 4/5 واحد خواهد شد.
میانگین این شاخص در کشورهای گروه اول14/6 است که کشور رومانی با 45/3و الجزایر با 1/5دارای بیشترین و کمترین مقدار هستند. میانگین این شاخص برای کشورهای منطقه10 است که نشان دهنده فاصله زیاد ایران با کشورهای منطقه است. با در نظرگرفتن رتبه دوازدهم ایران در بین این 13کشور واضح است که تراکم خطوط در ایران مطلوب نبوده و نیاز به احداث خطوط جدید احساس میشود. البته لازم به ذکر است که وضعیت آب و هوایی و موقعیت جغرافیایی و پراکندگی جمعیت در تعیین جایگاه کشورها براساس این شاخص مؤثر است.شاخص مهم دیگر نسبت طول خطوط به جمعیت یک کشور است که میانگین 13 کشور 354 واحد بوده و ایران با میانگین 111 در ردیف دهم قرار دارد. قزاقستان با حدود 926 و چین با نسبت 45 واحد دارای بیشترین و کمترین رقم در این مورد هستند. به عبارت دیگر در کشور ما ایران به ازای هر یک میلیون نفر 111 کیلومتر خط راهآهن وجود دارد.
بنابراین تا اینجا میتوان نتیجه گرفت که نسبت طول خطوط راهآهن ما به وسعت و جمعیت کشور بسیار پایینتر از میانگین کشورهای منطقه و همچنین کشورهای توسعهیافته است. حال به بررسی وضعیت موجودی ناوگان در کشورهای مذکور میپردازیم.
تعداد کل واگنهای مسافری موجود (به استثنای واگنهای خدماتی نظیر رستوران و مولد برق و بخار و...) در سال1388به میزان 1649 دستگاه بودکه با توجه به جمعیت کشور، برای هر یک میلیون نفر حدود 25واگن اختصاص مییابد. میانگین این نسبت در 7 کشور گروه اول 84 واگن است که بلغارستان با 207 واگن و الجزایر با 12 واگن دارای بیشترین و کمترین تعداد هستند. این نسبت در 6 کشور توسعهیافته 220 واگن است که نشان از فاصله زیاد ایران با آنها دارد. رتبه ایران بین 13کشور گروه اول 10 است.همچنین نسبت تعداد واگن مسافری نسبت به خطوط موجود عدد 0/2 است که ردیف نهم را در بین 13 کشور اشغال کرده است.به این ترتیب نتیجه میگیریم که از لحاظ ناوگان نیز با کمبود جدی مواجه هستیم.حال با توجه به وضعیت ناوگان و خطوط ریلی به میزان و نحوه استفاده از این امکانات میپردازیم تا جایگاه ایران از این منظر بین 13 کشور مشخص شود.
با نگاهی به نسبت نفر کیلومتر حمل شده به تعداد واگنهای مسافری مشخص میشود که ایران از رتبه تقریباً مناسبی بین 13 کشور برخوردار است و با نسبت 8/3، جایگاه پنجم را بهخود اختصاص داده است. در حالیکه چین با نسبت 18/2و بلغارستان با نسبت 1/6 بهترتیب بیشترین و کمترین میزان بهرهوری از واگنهای مسافری را داشتهاند. شاخص تعیینکننده دیگر، شاخص متوسط سیر است که از تقسیم نفر کیلومتر جابهجا شده به مسافر جابهجا شده به دست میآید که ایران با نسبت 568کیلومتر در جایگاه دوم قرار دارد در حالیکه قزاقستان با 868 و ژاپن با 28 کیلومتر در جایگاه اول و آخر قرار میگیرند. این شاخص نشاندهنده زیاد بودن سفرهای بین شهری است و حکایت از عدمبرنامهریزی درست برای سفرهای حومهای و محلی دارد.همانطور که میدانید امروزه یکی از اهداف تعیین شده در سیستمهای حملونقل توسعهیافته در جهان جابهجایی سریع با کیفیت بالای بخش عمدهای از مسافران حومهای در شهرهای بزرگ است.
این موضوع نشاندهنده نیاز کشور به گسترش خطوط حومهای و تجهیز آن به سیستمهای مخصوص خودکشش (ریلباس) با برد کوتاه است.با توجه به آمار ذکر شده یعنی کمبود خطوط، استفاده زیاد از ناوگان و تعداد سیر بالا و با علم به اینکه میانگین عمر ناوگان مسافری (به علاوه واگنهای خدماتی) موجود در راه آهن کشور، 28سال است و حدود 63درصد از این ناوگان بیش از 30سال عمر دارند و همچنین ارزان و غیرواقعی بودن قیمت بلیت قطارها میتوان نتیجه گرفت برای اینکه در سال1404 از لحاظ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در منطقه جایگاه اول را کسب کنیم راه بسیار درازی در پیش داریم که با برنامهریزی دقیق توسط متخصصان این صنعت و توجه همه مسئولان و مدیران دستاندرکار این راه کوتاهتر خواهد شد.