امیر سرتیپ دوم عزتالله غفورزاده از فرماندهان ارشد نیروی زمینی که در عملیات فتح خرمشهر حضور داشتهاند درباره این عملیات حرفهای گفتنی بسیاری دارند:
- مناطق جنوب در روزهای اول جنگ از لحاظ نظامی در چه شرایطی بودند؟چرا نیروهای مردمی مستقر در خرمشهر بعد از یک مقاومت طولانی مجبور به عقب نشینی شدند و شهر سقوط کرد؟
اواخر شهریور 1359، نیروهای عراقی در محور شلمچه - خرمشهر در حالی که توانایی کافی برای عبور از رودخانه و حرکت در خشکی را داشتند، با استفاده از امکانات خود توسط لشکر 5 مکانیزه و 30 زرهی، تیپهای 26 زرهی و 15 مکانیزه در روز 31 شهریور هجوم گستردهای را به طرف خرمشهر آغاز کردند. این هجوم همراه با حمایت هوایی و آتش توپخانه بود که تمام مناطق خرمشهر را مورد حمله قرار داد. یگانهایی از لشکر 92 زرهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران از جمله گردان 151 به فرماندهی شهید مصطفی کبریایی، همراه عناصری از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای داوطلب مردمی و تکاوران دریایی و یگانهای دیگر بهصورت پراکنده در مقابل حمله دشمن مقاومت میکردند.
دشمن قصد داشت خرمشهر را تصرف و رودخانه اروند را تأمین کرده و راه خود را برای حرکت به طرف آبادان و اهواز از این محور تسهیل کند و در نهایت به منابع صنعتی و نفتی استان خوزستان دست یابد. مقاومت دلیرانه و سرسختانه ارتش، سپاه و مردم ایران در طول 34 روز نبرد سنگین و تن به تن، حماسههای بدیعی را از ایثار و شهامت خلق کرد. عراق نه تنها نتوانست از طریق آب اقدامی را انجام دهد، بلکه بعد از تصرف قسمت شمال غربی خرمشهر، در شمال رودخانه اروند مجبور به توقف در کنار پل شد و هرگز نتوانست قسمت دیگر خرمشهر را اشغال و تصرف کند. هر چند خرمشهر هنوز زیر آتش قرار نگرفته بود، اما وضعیتی متشنج داشت. درگیری در پاسگاههای مرزی شروع شده بود، سرمایهدارها از نخستین روزهای التهاب شروع به ترک شهر کرده بودند، ولی آغاز جنگ برای مردم شهر و مسئولان، ناباورانه بود.
در هفته آخر شهریور با گسترش درگیریهای مرزی، روستائیان مناطق شلمچه، خین و مؤمنی و نقاط دیگر به سوی خرمشهر روانه شده بودند. تلاش گروههای موسوم به «خلق عرب» نیز از عوامل افزایش تشنج در سطح شهر بود. در نهایت حمله برق آسای ارتش عراق در 31 شهریور 1359 شروع شد و برابر طرح حمله سراسری دشمن، اشغال خرمشهر باید بهعنوان نخستین گامهای ارتش عراق انجام میشد. در نهایت نیز نیروهای عراقی از وحشت حمله رزمندگان ارتش ایران مجبور شدند پل را در سمت خودشان تخریب کرده و در ساحل رودخانه پدافند کنند. عراق در طول 34 روز نبرد شدید و مداوم، توانست بعد از پذیرش تلفات و ضایعات بسیار سنگین، از مرز عبور کرده و قسمت اعظم خرمشهر را به اشغال خود درآورد و بهعلت عدمدستیابی به اهداف از پیش تعیین شده، با عبور از کارون در شمال آبادان به طرف بهمنشیر حرکت و بهطور ناقص آبادان را محاصره کرد. در این عملیات نقش گردان 151 دژ، بسیار با اهمیت ارزیابی شده است. هر چند در پایان، گردان تقریبا متلاشی شده بود؛ ولی ایستادگی پرسنل آن در عدموصول عراق به اهداف اصلی، نقش اساسی داشته است.
- چه کسی نیروهای مردمی را سازماندهی میکرد تا در کنار نیروهای بومی به مقاومت بپردازند؟
برای سازماندهی این نیروها، تمامی امکانات همچون مدارس، مساجد و... و آموزش نیروهای مردمی در قالب نیروهای ارتش، سپاه و بسیج مورد استفاده قرار گرفتند. هرچند که تا زمان حضور بنی صدر، کارشکنیهایی در بهکارگیری این نیروها انجام میشد، اما پس از برکناری او و تشکیل ستاد مشترک فرماندهی میان ارتش و سپاه، استفاده از توان نیروی مردم سلحشور شدت گرفت و آنان نقش پررنگتری را در میدانهای نبرد ایفا کردند. با هجوم و تجاوز ارتش عراق به کشور اسلامیمان در شهریور 59 این اعتقاد قوت گرفت که باید سازماندهی دقیقی برای تشکیل بهتر نیروهای مردمی انجام شود و از آن پس نیروهای مردمی بهعنوان صاحبان اصلی انقلاب اسلامی برای حضور گسترده در جبهه، گروه گروه به بدنه مدافعان از مرزهای جمهوری اسلامی ملحق شدند و عملیاتهایی چون طریقالقدس، حصر آبادان، فتحالمبین، ثامن الائمه(ع)، والفجر 8، کربلای 5 و... از دستاوردهای عظیم این تشکل الهی بود.
- نیروهای بومی از چه زمانی در کنار سپاه و ارتش قرار گرفتند؟
نیروهای مردمی با شروع جنگ همگام با ارتش به سمت جبهههای نبرد حق علیه باطل روانه شدند. در این زمان ارتش و بهخصوص نیروی زمینی علاوه بر بازسازی سازمان به هم ریخته خود و تلاش در ترمیم سیستمهای مختلف و بهخصوص سیستم فرماندهی و کنترل، مسئولیت آموزش و تجهیز مردم انقلابی را بهعهده گرفت و با استفاده از مساجد، تکایا، مدارس و مؤسسات دولتی روند آمادهسازی جوانان انقلابی و مردمی را که آماده دفاع از انقلاب خود بودند، با شدت و جدیت هرچه بیشتر آغاز کرد.
برای استفاده از توان نیروهای مردمی، لازم بود تا نسبت به آموزش نظامی و آمادهسازی آنان برای نبرد اقداماتی صورت گیرد. پس از آموزش و یادگیری توانمندیهای لازم برای کاربری سلاح، ارتش در حد مقدورات خود از نیروهای مردمی در جای جای جبهههای مقابله حق علیه باطل استفاده میکرد که این نیروها نقش برجستهای در پیروزی مقابل دشمن بعثی ایفا کردند. ارتش ضمن ایفای نقش مؤثر در آموزش منظم و پیگیر تمامی داوطلبان جنگ و تجهیز آنان با استفاده از مقدورات لجستیکی خود، بهمنظور متوقف ساختن پیشروی دشمن که با یگانهای مجهز و آموزش دیده شروع شده بود، با تجدید سازمان یگانهای تابعه و کمک و همراهی نیروهای داوطلب آموزش دیده و استعانت از خداوند بزرگ، توانست ضمن گسترش در منطقه و مقابله با نیروی متجاوز، پیشروی او را کند و سرانجام او را وادار به توقف کند.
- این حضور مردمی به نیروهای نظامی هم کمک میکرد؟
تمامی نیروها و حتی خواهران نیز به سرعت در شهر بسیج شده و ضمن مسلح شدن، برای حراست از اماکن حساس اعزام شدند. از روز سوم و چهارم حمله عراق، با ادامه پیشروی دشمن به سوی شهر، برخی خانوادهها بدون برداشتن اثاثیه و تنها با یک ساک همراه بچههای خود، پای پیاده راهی جادهها شدند و سیل انسانها در جاده خرمشهر- اهواز جاری شد. اما با این حال، بسیاری از خانوادهها راضی به ترک شهر نشده و مشغول امداد رسانی به رزمندگان شدند. مساجد، حسینیهها و تکایا از روزهای اول هجوم، پایگاه رزمندگان و مردم شدند و این اماکن مقدس همانند زمان قبل از پیروزی انقلاب که در مبارزه با رژیم ستمشاهی نقش اساسی داشتند، در مقابله با دشمن بعثی در طول مقاومت 34 روزه خرمشهر نیز نقش اساسی را ایفا کردند. یادم میآید روز اول حمله عراق مصادف بود با جنب و جوش آغاز مدارس و جوانانی که برای دفاع از شهر و بسیج عمومی، در استادیوم ورزشی خرمشهر گرد هم آمدند. ناگهان بارانی از آتش به شهر خرمشهر بهخصوص نقاط پر جمعیت و مستضعف نشین فرود آمد و مردم را به خاک و خون کشید و این حادثه باعث شد روحیه انتقام و دفاع از میهن در جوانان کشورمان تشدید شود. مسجدجامع خرمشهر، پناهگاه و میعادگاهی بود که نقش اصلی آن با هجوم دشمن آغاز شده و مرکز بسیج نیروها و اعزام آنان شد. موفقیت و پیروزیها در آزادسازی خرمشهر به چه عوامل و دلایلی برمیگردد؟
- چرا عراق نتوانست به اهدافش در خرمشهر و خاک ایران دست پیدا کند؟
برای ناکامی دشمن در خرمشهر میتوان دلایل بسیاری را برشمرد از جمله؛ اعتماد به نفس کاذب از حضور در موقعیتی استراتژیک همچون خرمشهر با موانع دفاعی مستحکم و حمایت همه جانبه کشورهای منطقه که دشمن را بیش از حد مغرور ساخته بود؛ دیگری دستکم گرفتن توانمندی نظامی نیروهای ایرانی و بیتوجهی به ابعاد غیرمشهودی همچون روحیه، دین باوری و غیرت رزمندگان اسلام که هر غیرممکنی را ممکن میساخت. مورد دیگر حمله کوبنده رزمندگان اسلام به مواضع دشمن و عبور غیرتمندانه از موانع مستحکم دشمن و فرماندهی هوشمندانه نیروهای مسلح و هماهنگی میان رزمندگان ارتشی، سپاهی و بسیجی بود.
- یکی از مهمترین عملیاتهای ایران بیتالمقدس و فتح خرمشهر است. در این عملیات چه ابتکاراتی صورت گرفت که عراق را غافلگیر کرد؟
نیروهای شرکتکننده خودی در این نبرد بلافاصله پس از عملیات فتحالمبین، از منطقه غرب دزفول با سرعت به جنوب در فاصله 200 کیلومتری تغییر مکان دادند، که این حرکت در نوع خود کم نظیر بود. در عملیات بیتالمقدس، اصل غافلگیری با غافلگیر کردن دشمن از نظر زمان و مکان، توسط نیروهای مسلح ما به نحو مطلوب رعایت شده و رزمندگان ما توانستند پیشبینیها و طرحهای نیروهای متجاوز را خنثی کنند همچنین طرح عملیات کربلای3، با وجود اینکه توأم با عملیات عبور از رودخانه بود و منطقه وسیعی را شامل میشد، ولی اساسا یک طرح ساده بود.
- در عملیات فتح خرمشهر ارتش و سپاه در کنار هم عملیات کردند که آن هم بهخاطر حضور شهید صیاد شیرازی در سمت فرماندهی نیروی زمینی بود. این تعامل چگونه صورت گرفت؟
این پیوند هر چند که رسمیت نداشت، ولی در اولویت اول بود و تا آنجا که برای نیروهای متعهد ارتش میسر بود، با برادران سپاه همکاری میکردند. زیرا سپاه و ارتش بهطور مشترک در تبیین و اجرای این موارد عمل کردند و در 4عملیات گسترده در جنوب، محاصره آبادان، اهواز، شوش و دزفول را شکستند و شهرهای بستان و خرمشهر را آزاد کردند و در بسیاری از نقاط خوزستان به مرز دست یافتند. پس از عزل بنیصدر خائن، این پیوند بهطور علنی و یکپارچه آشکار شد. با برطرف شدن موانع هماهنگی بین سپاه و ارتش، فرصت بهکارگیری اندیشههای جدید نظامی بهوجود آمد که از اسفند ماه 1359 پایهریزی و در نبردهای محدود از جمله عملیات فرمانده کل قوا در 21/3/60 آزمایش شده بود.
علاوه بر این، با رفع موانع برای ورود سپاه به میدان جنگ، زمینه لازم برای جذب نیروهای انقلابی و شکل دهی به این نیروها در قالب سازمان رزم، بهوجود آمد و ظرفیت بهکارگیری نیروهای مردمی ایجاد شد. بر همین اساس سپاه باید در کنار ایجاد امنیت در کشور و مقابله با جریانی که مردم، دولت، مجلس و قوه قضاییه را تهدید میکرد، به مسئله جنگ بهعنوان اصلیترین ماموریت خود میپرداخت. در وضعیت جدید، مسئولیت سپاه در جنگ بسیار مهم بود و تحول در فرماندهی ارتش که با فرماندهی سرهنگ علی صیاد شیرازی در نیروی زمینی ارتش ایجاد شده بود و هماهنگی فوقالعاده وی و ستادش با سپاه، این مسئولیت را سنگینتر میکرد. تعیین استراتژی جدید نظامی، تعیین مناطق عملیاتی، حفظ ابتکار عمل در نبردها، چگونگی گسترش سپاه برای جذب بیشتر نیروهای مردمی و مقابله اساسی با دشمن و نیز نقش سپاه و ارتش، از جمله مواردی بود که به خوبی پیگیری شد و به سرانجامی مطلوب رسید.
- نقش امام(ره) در آزادسازی خرمشهر چگونه بود؟
وجود موانع طبیعی در اطراف منطقه تحت اشغال؛ یعنی رودخانه «کرخه نور» در شمال آن، رودخانه «کارون» در شرق و رودخانه «اروند رود» در جنوب و آبهای «هور الهویزه» در غرب منطقه اشغالی و نیز وجود دشتهای وسیع مناسب با مانور زرهی که ستون فقرات ارتش صدام را تشکیل میداد، شرایط بسیار مناسبی را برای نیروهای اشغالگر پدید آوردهبود که با حمایت گسترده نیروی هوایی و آتشهای وسیع پشتیبانی، میتوانست احساس کند که در قلعه خیبر نشسته و امکان نفوذ به جبهه وی وجود ندارد. دشمن، استحکامات و موانع پیشرفته را احداث و 36هزار نفر از نیروهای خود را در خطوط پدافندی پیچیدهای متمرکز و مستقر کرده بود که فائق آمدن به این مهم بدون کمک خداوند متعال امکان پذیر نمینمود. با توجه به استحکامات قوی و اصولی، وجود 7 رشته موانع طرحریزی شده جهت جلوگیری از ورود نیروهای ایرانی و از سوی دیگر حمایت و تأمین تمامی ادوات جنگی از سوی کشورهای مختلف، دشمن دژ مستحکمی را فراهم آورده بود که عبور از آنها و شکست دادن و بیرون راندن نیروهای عراقی امری محال مینمود. همچنین کمبود ادوات و تجهیزات نیروهای ایران مزید بر علت بود تا این کار سختتر شود. نیروهای ایرانی با اتکا به نیروی ایمانی و عقیدتی خود و با دلگرمی به هدایتهای امام امت و شجاعت و رشادتی که خداوند متعال در دل ایشان قرار داد، توانستند نیروهای متجاوز را از خونین شهر رانده و این فعل خدایی را صرف کنند.