سیدمحمدرضا موسوی: اگر بنلادن در وزیرستان سرحدی یا در نقاط ممتد خط دیورند کشته میشد چندان جای تعجب نداشت ولی کشته شدن رهبر القاعده در شهری نظامی- استخباراتی آن هم در حومه اسلام آباد سوء ظن بسیاری را نسبت به پاکستان برانگیخته است. این سؤال تقریبا در تمامی اذهان عمومی بهوجود آمده که به راستی پاکستانیها چه نقشی در جریان میان کاخ سفید و سازمان القاعده ایفا میکنند؟
دامنه تردیدها نسبت به پاکستان زمانی افزایش بیشتری مییابد که به گزارشهای منتشره پیرامون خانه بن لادن و مخصوصا به اعترافات یکی از همسران بازداشت شده بن لادن توجه داشته باشیم که در آن آمده است:« ما نزدیک به 6سال در این خانه رفتوآمد داشتیم.»
باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا اخیرا در مصاحبهای که با شبکه سی بی اس انجام داده از پاکستانیها خواسته است تا کسانی را که از حضور بن لادن در هیبت آباد مطلع بودهاند شناسایی و دستگیر کنند. او در این مصاحبه گفت: بدون شک کسانی هستند که از حضور بن لادن در پاکستان آگاه بودهاند. این افراد یا مرتبط با ساختارها و نهادهای حکومت پاکستان بودهاند یا خارج از ساختار حکومت. ما اطمینان داریم شبکههایی در پاکستان هستند که با بن لادن و سازمانش همکاری دارند.
بعد از ایالات متحده آمریکا، دولت آلمان نیز رسما از پاکستان نسبت به حضور رهبر القاعده در حومه اسلام آباد توضیح خواسته است. منظور اوباما از شبکههای همکار با بن لادن تقریبا مشخص است؛ سازمان آی. اس.ای یا همان شاخه سیاسی ارتش پاکستان، تعدادی از گروههای تندرو مذهبی و برخی مدارس دینی.
چند ماه قبل نشریه نیویورک تایمز سندی را منتشر کرد که در آن دولت آمریکا از 30سازمان و تشکل همکار و مرتبط با القاعده نام برده بود و اکثر این سازمانهای نامبرده در پاکستان فعالیت میکنند؛ نام سازمان اطلاعاتی پاکستان موسوم به آی. اس.ای نیز در میان آنها به چشم میخورد. تقریبا برای آمریکاییها ثابت شده است که آی. اس.ای نقش دوگانهای در مبارزه با تروریسم ایفا میکند ولی اینکه آمریکاییها کماکان به همکاری با پاکستان تأکید میکنند ناشی از نیازی است که کاخ سفید به پاکستانیها احساس میکند وگرنه مقامات کاخ سفید با لحن دیگری با پاکستانیها حرف میزدند.
در پاکستان 6سازمان امنیتی - اطلاعاتی فعالیت میکنند که مهمترین آنها آی. اس.ای است. سازمان مذکور تشکیلاتی است که عملا خارج از حوزه نظارت دولت رسمی پاکستان قرار دارد و مسئولان آن توسط مقامات عالیرتبه ارتش انتخاب میشوند. طی چند دههای که از تأسیس این سازمان میگذرد، این سازمان به یکی از اسرار نامکشوف و رازهای پشت پرده حاکمان واقعی پاکستان مبدل شده است.
از زمان ژنرال ضیاءالحق روندی درون آی. اس.ای آغاز شد که حاکی از ورود برخی مهرههای بنیادگرا درون تشکیلات بود؛ روندی که بعد از مرگ ضیاءالحق نیز ادامه یافت و رشدی یاختهوار پیدا کرد؛ حضوری که در سالهای مبارزه با کمونیسم در افغانستان تثبیت شد و بعد از آن بخش مهمی ازآی. اس.ای ماهیتی بنیادگرا بهخود گرفت. قسمت بنیادگرای آی. اس.ای در سالهای ظهور طالبان تقریبا در افغانستان نقشی همه کاره داشت و تقریبا بیشترین همکاری ممکن را با طالبان انجام داد. بعد از بروز حوادث 11 سپتامبر 2001 و لشکرکشی آمریکا به افغانستان، نیاز مبرم به همکاری پاکستان در مبارزه با تروریسم احساس شد ولی آمریکاییها از همان ابتدا بر تصفیه سازمان آی. اس.ای تأکید داشتند؛ تأکیدی که ظاهرا تاکنون نتیجهای بهدنبال نداشته و کماکان بنیادگرایان از نفوذ ملموسی در سازمان برخوردار هستند.
نه تنها برای آمریکاییها بلکه برای بسیاری از صاحبنظران مسائل پاکستان روشن و واضح بود که سازمان آی. اس.ای باید از برخی عناصر افراطی تصفیه شود. حضور عناصر افراطی در سازمان از یک سو و از سوی دیگر قرار گرفتن استراتژی حمایت از شبکههای اسلامی تندروی معارض در کشمیر در دستور کار سازمان امنیتی آی. اس.ای به وضعیتی منجر شد که پاکستان را به لانهای برای فعالیت شبکههای تندروی اسلامی تبدیل کرد؛ نقطهای که اسامه و یارانش از آن بهره کافی و وافی بردند؛ معمای حضور مرموز بنلادن در هیبت آباد فقط و فقط از این زاویه قابل تحلیل است.
برای آی. اس.ای، بن لادن تنها یک تروریست تحت تعقیب نبود. حضور بن لادن برای بسیاری از مقامات آی. اس.ای نه تنها برآوردهکننده منویات اسلام آباد در برابر هند و افغانستان بود بلکه بسیاری از مقامات سازمان، ثروتهای کلانی را در سایه رفاقت با او به جیب زدند و اگر کماندوهای ویژه آمریکایی کار اسامه را در هیبت آباد یکسره نمیکردند چه بسا این بده بستانها میان القاعده و آی. اس.ای ادامه مییافت. سوای از آی. اس.ای میتوان تعاملات القاعده را با بسیاری از مدارس و علمای دینی و همچنین گروههای رادیکال مذهبی نیز مشاهده کرد.ناگفته نماند که در پاکستان تقریبا 10هزار مدرسه مذهبی فعالیت میکنند که چیزی در حدود 2میلیون طلبه علوم دینی را در خود جای دادهاند.
این مدارس به شکل خودگردان اداره میشوند و دولت پاکستان هیچ نظارتی بر این مدارس ندارد. بسیاری از این مدارس و علمای سلفی آنها، از حمایت مالی دستگاه بن لادن برخوردار بودند و بعد از کشته شدن اسامه او را شهید لقب دادند. این موضوع بر روابط بنلادن با بسیاری از گروههای بنیادگرا نیز صدق میکند؛ گروههایی که برای او مجالس یاد بود متعددی برگزار کردند و برای انتقام خون او شعار دادند. آی. اس.ای، شبکهای از مدارس دینی و گروههای تندروی مذهبی مثلثی را شکل داده بودند که زندگی در پاکستان را برای اسامه راحت کرده بود.
انکار تا لحطه آخر
ترجمه - افسانه شیپوری: «اسامه بنلادن» رهبر القاعده درحمله نیروهای نظامی آمریکایی به شهر ابوتآباد که تنها 2ساعت با پایتخت پاکستان فاصله دارد، کشته شد.
10 سال تعقیب فرد متفکر حملات 11 سپتامبر، که البته کمی مشکوک نیز بهنظر میرسد با کشته شدن وی در پاکستان به پایان رسید. مقامات پاکستانی در سالهای اخیر بارها حضور بنلادن در خاک پاکستان را رد کردهبودند. نقلقولهایی در این رابطه را میخوانید.
حسین حقانی، سفیر پاکستان در آمریکا ، ادعای یک مقام ناتو را که گفته بود اسامه بنلادن (رهبر القاعده) در خانه مجللی در شمال غربی پاکستان زندگی میکند، را رد کرد و آن را ادعای بیپایه و اساس دانست. وی همچنین گفت: این تنها حدس وگمان دستگاههای اطلاعاتی است چرا که اگر آنها واقعا میدانستند پیش از این به آن جا حمله میکردند.
حقانی سفیر پاکستان ،20 اکتبر 2010 در گفتوگو با شبکه خبری سی ان ان در واکنش به این اتهام که بنلادن ضمن ارتباط با سرویسهای اطلاعاتی و دولتی پاکستان توانسته سالها زیر نظر دولت این کشور مخفی شود، گفت: دولت پاکستان بیشترین درگیری را با عوامل القاعده دارد و هیچ علاقهای برای حفاظت از بنلادن که جز بدبختی برای جهان ارمغانی نداشته، ندارد.
در پی خبر کشته شدن بنلادن، حقانی با تأکید بر اینکه خواستار بررسی سهلانگاری سازمانهای امنیتی درباره محل اقامت بنلادن است، گفت: باید روشن شود که چرا سازمان امنیت پاکستان از محل اختفای بنلادن بیاطلاع بوده؛ شاید بنلادن از یک سیستم پشتیبانی برخوردار بوده است. وی همچنین گفت: اگر بنلادن توانسته برای یک مدت طولانی بیآنکه توسط نظامیان آمریکا شناسایی شود، زندگی کند، تعجبی ندارد که بتواند در پاکستان هم بیآنکه نیروهای امنیتی پاکستان وی را شناسایی کنند، زندگی کند.
آصف علی زرداری، رئیس جمهور پاکستان، 28 آوریل 2009 ، در اظهاراتی با بیان اینکه مقامات آمریکایی درباره مرگ بنلادن اظهار بیاطلاعی میکنند، گفت: در حالی که سرویسهای اطلاعاتی و ردیابی آمریکاییها از ما بسیار قویتر است، درباره مرگ وی اظهار بیاطلاعی میکنند ، سوال این است که آیا بنلادن زنده است یا مرده؟ هیچ اثری از او وجود ندارد.
رئیس جمهور پاکستان اغلب در اظهاراتش وجود اسامه بنلادن را کم اهمیت جلوه داده و همیشه در مورد محل اختفای رهبر القاعده اظهار بیاطلاعی کرده است. بهنظر میرسد حتی زمانیکه سرویسهای اطلاعاتی آمریکا اطلاعات مربوط به بنلادن را با دولت پاکستان در میان گذاشتند ، پاکستان تمایلی به دانستن این اطلاعات از خود نشان نداد. در حالی که باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در سخنرانی خود درخصوص کشته شدن رهبرالقاعده از تلاش پاکستان برای از میان بردن وی تشکر کرد اما رئیس جمهور پاکستان اعلام کرد که سرویسهای اطلاعاتی این کشور در عملیات نیروهای آمریکایی برای کشتن بنلادن مشارکتی نداشتهاند. اوباما تلفنی کشته شدن رهبر القاعده را به زرداری تبریک گفت اما زرداری تا به حال درخصوص کشته شدن بنلادن اظهار نظری نکرده است.
یوسفرضا گیلانی، نخستوزیر پاکستان، 3دسامبر2009، در کنفرانسی مطبوعاتی با «گوردون براون» نخستوزیر وقت انگلیس، گفت: تردید دارم که اطلاعاتی را که شما درباره اسامه بنلادن مطرح میکنید، درست باشد، من فکر نمیکنم که بنلادن در پاکستان باشد.اظهارات گیلانی این موضوع را برای براون روشن ساخت که دولت پاکستان به اندازه کافی به دنبال دستگیری و از میان بردن رهبران ارشد القاعده نیست. گیلانی در مصاحبه با روزنامه انگلیسی گاردین بر این نکته تأکید کرد که اگر آنها [دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس] هرگونه اطلاعات معتبری درخصوص بنلادن دارند میتوانند آن را دراختیار دولت پاکستان قرار دهند تا این کشور عملیات خود را آغاز کند. با این همه، اکنون گیلانی بهنظر خوشحال میرسد و کشته شدن بنلادن را یک «پیروزی بزرگ» برای پاکستان توصیف کرده است. گیلانی تأکید کرد: ما اجازه نخواهیم داد که از خاک ما برای عملیات تروریستی علیه هر کشور دیگری استفاده شود.
پرویزمشرف، رئیس جمهور سابق پاکستان، 18 ژانویه 2005 ، در مصاحبه با شبکه خبری سیانان، گفت: درحال حاضر من فکر میکنم که رهبر القاعده مرده است به این دلیل که او بیماری کلیوی دارد، درغیر اینصورت او در افغانستان درحال درمان است. وی همچنین درخصوص عکسهای بنلادن در تلویزیون گفت: بعید است این عکسها متعلق به وی باشد. دو نظریه وجود دارد؛ اول اینکه او مرده و دوم این است که او در افغانستان است.رئیسجمهور سابق پاکستان، درطول دوره ریاستش بارها و بارها مخفی شدن بنلادن را در این کشور رد کرده بود. مشرف بارها درباره این پرسش که «آیا شبهنظامیان وابسته به طالبان در شمال غربی پاکستان برای رژیم وی تهدید است یا بنلادن؟ »شبه نظامیان را بهمراتب بیشتر برای دولتش تهدید دانسته بود.
در سال 2010 ، مشرف در یک مصاحبه گفت که نمیخواهد درباره اینکه آیا او بنلادن را به ایالات متحده تحویل میدهد یا نه، اظهار نظر کند چون حساسیتهای زیادی درباره رهبر القاعده وجود دارد.