این نویسنده در این عرصه دست به ابتکارات جدیدی زده و همواره روشهای نوینی برای نوشتن در چارچوبی که مخاطبش بچهها هستند، بهوجود آورده است. نوشتن رمانهای فانتزی که طبیعتا قوه تخلیل کودکان و نوجوانان را پرورش میدهد و تقویت میکند، یکی از کارهایی است که کلهر در رمانهای کودک و نوجوانش انجام داده است؛ یا میتوان به نوشتن کتابهای داستانهای یک دقیقهای که ابتکار خوبی برای تشویق بچهها به خواندن بود، اشاره کرد. فریبا کلهر بعد از سالها کار در عرصه ادبیات کودک و نوجوان، امسال نخستین نوشته خود در گروه سنی بزرگسال را به چاپ رساند. چاپ اول این کتاب که «پایان یک مرد» نام دارد و یک رمان است، در بیستوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عرضه شد.
- خانم کلهر برای شروع صحبت، وضعیت فعلی ادبیات کودک و نوجوان کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
خب امروز کتاب زیاد منتشر میشود. جلسات متعدد نقد و بررسی و سمینارهای مختلف هم برگزار میشود اما بهنظرم آنچه خروجی این برنامههاست، رویداد خیلی بزرگ و فوقالعادهای در زمینه رمان و داستان کودک و نوجوان ما نیست. بهنظرم این اتفاقات در سطح متوسط ساکن هستند و اتفاق خاصی در حال حاضر نمیافتد. رویه جاری هم به این صورت است که مراکزی سفارش رمان یا داستانی میدهند و نویسنده هم طبق توافق موظف میشود، چنین اثری را به آن مرکز تحویل بدهد. تا جایی که میدانم و شنیدهام، اکثر کارهایی که امروز در این عرصه تولید میشوند، در سطح متوسط هستند. گروه دیگری از نویسندگان هم هستند که به فرم خاصی قصه مینویسند. اینگونه خاص شبیه تولید فیلمهای جشنوارهای است که مخاطب محدود و خاص دارند یا اصلا مخاطبی ندارند. بهنظرم تولید اینگونه فیلمها بیشتر از آنکه برای مخاطبان باشد، برای زورآزمایی و به رخ کشیدن قدرت و تبحر خود فیلمسازهاست. فشن یا مد هم همینطور است؛ لباسهایی را که در این محافل تبلیغ میشود، زیاد بر تن مردم نمیبینیم چون این لباسها برای مردم عادی و متوسط تولید نشدهاند بلکه طراحی آنها به نوعی زورآزمایی طراحان لباس است. این دو مثال را زدم تا گروه دیگری از نویسندگان امروز کودک و نوجوان را که گفتم، بهتر توصیف کرده باشم. این گروه هم برای مخاطب نمینویسند بلکه برای نشان دادن قدرت قلم خود مینویسند.
- به نویسندگانی اشاره کردید که سفارشی مینویسند. آیا سفارشی نوشتن را نادرست میدانید؟
اتفاقا در رمان جدیدم شخصیت یک ناشر وجود دارد که درباره جانبازان کارهای سفارشی چاپ میکند. این شخصیت معتقد است که کار سفارشی را هم میتوان با هم و غم هنری چاپ کرد. حالا فارغ از این شخصیت داستانی و عقایدش، بهنظرم در عرصه ادبیات کودک و نوجوان میتوان کار سفارشی انجام داد. این کار در تولید آثار این گروه سنی زیاد ضربه نمیزند. البته اگر نویسنده فقط قصدش دریافت حقالتحریرش نباشد مشکلی ندارد.
- یعنی مشکلی با سفارشی نوشتن ندارید؟
در همه موارد نه. همان طور که گفتم بهنظرم این کار درصورتی که نویسنده قصدش فقط دریافت حقالزحمهاش نباشد، عیبی ندارد اما در کل سفارشی نوشتن با وقتی که نوشته و داستان از درونت میجوشد و خودت مینویسی بسیار فرق دارد. بالاخره این نوع نوشتن جوششی است و ارزش بیشتری دارد. اما نوشتن سفارشی هم اگر با دید مادی نباشد، در گروه سنی کودک و نوجوان زیاد مضر نیست.
- خب به موضوع نوشتن نخستین رمان بزرگسالتان بپردازیم. خیلیها شما را بهعنوان نویسنده کودک و نوجوان میشناسند. چه شد که به سراغ گروه سنی بزرگسال رفتید؟
نمیدانم چه شد که به سراغ رمان بزرگسال رفتم. شاید حرفهایی که میزنم به ضررم باشد. من در عرصه ادبیات کودک و نوجوان تعداد زیادی کتاب دارم؛ حدود 150 عنوان کتاب. با احتساب داستانهای چاپ نشدهام چیزی حدود 1000 داستان کودک و نوجوان نوشتهام. میتوانم بهآهستگی نجوا کنم که از این وضع خسته شده بودم و بهدنبال تجربه و هیجان تازهای بودم. با خودم گفتم اگر این 1000 قصه بشود 1002 قصه، چه اتفاق خاص و رخداد شگرفی در دنیای ادبیات بچهها رخ، میدهد؟ من که توانایی فیلمساختن یا تجربههای دیگر را ندارم. این شد که با اتکا به قلمی که 25 سال است با آن مینویسم، شروع به نگارش رمانی در گروه سنی بزرگسال کردم.
- یعنی از رمان کودک و نوجوان خسته شده بودید؟
نمیدانم میشود تعبیر خستگی را بهکار برد یا نه. در آن زمانی که رمان پایان یک مرد را مینوشتم، داستان کودک و نوجوان برایم رنگ و زرق و برقی نداشت. البته در حال حاضر این احساس را ندارم. اما آن زمان احساس میکردم تبدیل به خم رنگرزی شدهام. وقتی سالها در حوزهای کار میکنید، همه جزئیات و جوانبش را یاد میگیرید. وقتی نخستین رمان بزرگسالم را مینوشتم، رمان کودک و نوجوان برایم گوشه ناشناختهای نداشت.
- یعنی هر وقت اراده کنید میتوانید به ادبیات کودک برگردید؟
وقتی پایان یک مرد را مینوشتم، همزمان کار کودک و نوجوان را هم ادامه میدادم در حال حاضر هم همین طور است. یعنی به موازات رمانهای بزرگسال، کار کودک را هم پیش میبرم. شاید درست نباشد بگویم ولی کار کودک خیلی برایم راحت شده است.
- به رمانهای دیگری اشاره کردید. یعنی باز هم رمان در گروه سنی بزرگسال دارید؟
بله. در حال حاضر مشغول نوشتن یک رمان بزرگسال دیگر هستم. یک رمان دیگر هم در این گروه سنی زیر چاپ دارم.
- کارهای گروه سنی کودکتان چقدر از نظر فرم و ساختار به رمانهای بزرگسالتان نزدیک هستند؟
تا به حال حدود 17 رمان بزرگسال نوشتهام که اکثرا فانتزی هستند. شاید از نخستین نویسندگانی بودم که در کشور فانتزی را وارد داستانهای بچهها کردم. خب خیلی به فانتزی علاقه داشتم و نمیتوانستم بدون کمک آن برای بچهها بنویسم. اما در رمان بزرگسالم فرم به کلی تغییر کرده است و از فضا و جریانات فانتزی خبری نیست. پایان یک مرد، یک رمان خطی است که از جایی شروع میشود و در نقطه دیگری پایان مییابد. این رمان را اینگونه نوشتم چون اعتقاد دارم پرخوانندهترین رمانها، رمانهای خطی هستند. میشد این رمان را با بسیاری از پیچیدگیهای داستانی نوشت. اما ترجیح دادم این کتاب به نوعی باشد که همه آن را بپسندند. از لفظ عامهپسند استفاده نمیکنم چون امروزه بار معنایی اشتباهی دارد. اما رمان را طوری نوشتم تا همه آن را بفهمند و از آن استفاده کنند. ظاهر آن ساده است اما ته نشستهای عمیق دارد. پایان یک مرد داستان دختری است که عاشق شده و درگیر مسائل سیاسی و اخلاقی میشود.
- کمی درباره عمومی بودن رمانتان توضیح میدهید. دلیل اینکه از لفظ عامه پسند استفاده نمیکنید، چیست؟
عامه پسند تعریف خاصی در جامعه هنری ما دارد. اما بهنظر من عامهپسند یعنی اثری که همه آن را میپسندند. داستان عامهپسند لزوما نباید مانند قصههای« اعتمادی» قبل از انقلاب باشد.
- یعنی قصه عامهپسند را قصه سطح پایین نمیدانید؟
من نفی نمیکنم که برخی قصههای سطح پایین هم در میان قصههای عامهپسند جا دارند اما آنها جایگاه و خواننده خودشان را دارند. رمانی که من نوشتم هم جایگاه و خوانندگان خودش را خواهد داشت. اما در همین مدت کوتاهی که کتاب چاپ شده است، آن را به چند نفر از دوستانم دادم تا بخوانند و نظرشان را بگویند. چیزی که به من گفتند این بود که با دو بار نشستن و مطالعه کردن، کتاب را تمام کردهاند؛ یعنی به قول معروف آن را زمین نگذاشتهاند.
- دو رمان دیگرتان چه؟ آنها هم همین ویژگیها را دارند؟
بله. آنها هم همین خصوصیات را دارند. این سه رمان نثر ساده و روانی دارند. زبان این سه کتاب سهل و راحت هستند؛ شبیه زبانی که همه با آن آشنا هستیم و در روز زیاد با آن سرو کار داریم. البته آن دسته از عبارات بیش از حد عامیانه را از آنها خارج کردهام اما زبان برای مخاطب ملموس و آشناست. رمان دوم نسبت به اولی زبان روانتری دارد. سومین رمان بزرگسالم هم که در حال نوشتن آن هستم، چنین وضعی نسبت به رمان دوم دارد. البته زبان پایان یک مرد جدیتر از دو رمان دیگر است و فضا و داستان سنگینتری دارد.