از اینرو بود که از آن پس تاکنون نشستهایی با محوریت مفهوم عدالت برگزار میشود. نیز بر همین اساس و به مناسبت بیستودومین سالگرد رحلت حضرت امامخمینی(ره)، به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگوارشاد اسلامی، نشست تخصصی «عدالت فرهنگی از دیدگاه حضرت امامخمینی(ره)» با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین دکتر سیدعلی حسینی، رئیس پژوهشکده مطالعات دینی این پژوهشگاه، هفته گذشته برگزار شد. آنچه از پی میآید، گزارشی است از آن نشست که از نظرتان میگذرد.
مسئله عدالت در آیات و روایات متعددی مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. این روایات را میتوان به 9 گروه طبقهبندی کرد؛ دسته اول روایاتی است که میفرمایند باید حکومت، عدالت را اجرا کند. دسته دوم- که روایات عجیب و شگفتآوری است- روایاتی است که میفرماید اگر میخواهید احکام الهی و شرعی اجرا شود و استقرار پیدا کند باید عدالت در جامعه برپا شود. گروه سوم هم مربوط به روایاتی است که ویژه زمان معاصر است. این روایات در اینباره است که اگر میخواهید توسعه ایجاد شود، توسعه و پیشرفت رهگذر و راهبرد ی دارد که عدالت است. بخش چهارم روایات درباره این موضوع است که اگر حاکم و رهبری بتواند عدالت را ایجاد کند، نزد خداوند متعال فضیلتهای فراوانی دارد، عکس این قضیه هم برقرار است.
دسته دیگری از روایات هدف اصلی حکومت را عدالت بیان میکند. حضرت امامخمینی(ره) در کتاب «بیع» بحث شگفتی دارد که خلاصه آن این است که هدف تمام احکام الهی دو چیز است؛ اول برای اینکه حکومت استوار شود تا عدالت گسترش پیدا کند و این مضمون همان آیه شریفه است که میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» همه پیامبران برای این امر مبعوث شدند که عدالت گسترش پیدا کند و در جایجای جامعه استوار شود.
بخش ششم روایات هم مربوط به این مسئله است که همه انبیاء الهی برای اجرای عدالت مبعوث شدند. دسته هفتم روایات این است که وقتی پیامبر(ص) به مدینه مهاجرت کردند، در آنجا قانونی نوشتند که به قانون مدینهالنبی مشهور شد. این قانون را من به 56 بند تقسیمبندی کردم که 11بند آن درباره عدالت است. جای شگفتی این است که در مورد این قانون اصلا تاکنون صحبت نشده است. پروفسور محمد حمیدالله- از بزرگترین متفکران اهل سنت ساکن غرب- میگوید: یکی از شگفتیهای این قانون این است که به دستور رسولالله(ص) این قانون بهعنوان قانون اساسی در تابلوهایی در همه جای شهرها نصب شده بود، اما این قانون تا زمان امیرالمؤمنین(ع) فراموش شد. وقتی امیرالمؤمنین(ع) نماز جمعه میخواندند، لوح نوشته شده این قانون را از شمشیر خود آویزان میکردند ولی بعد از امیرالمؤمنین(ع) هم این قانون فراموش شد.
دسته هشتم این روایات در مورد ائمه(ع) است که میفرمایند سیره و روش ما عدالت است و سخنان فراوانی در این باره دارند. دسته نهم هم درباره امام عصر(عج) است که میفرمایند: من عدالت واقعی را در سرتاسر این کره خاکی اجرا خواهم کرد. لازم است متذکر شوم که هیچگونه خدشهای بر این روایات وارد نیست و همه آنها متواتر هستند.
سرشت عدالت
تعاریف زیادی از عدالت ارائه شده است. یک معنای آن رعایت حد وسط و اجتناب از افراط و تفریط است. دومین معنای عدالت که شهید مطهری بر آن تأکید دارد اعطای حقوق است. او میفرماید راه کمال و سعادت برای همه اشیاء و موجودات و بهطور خاص انسان باز و گشوده است. زمینه رسیدن به کمال باید برای هر انسانی فراهم شود و اگر فراهم شود عدالت اجرا شده و حق آن داده شده است. معنای سوم عدالت که علامه طباطبایی از جمله کسانی است که روی آن تأکید میکند، «وضع بایسته» است. معنای چهارم عدالت هم قانونمداری یعنی اجرای قانون است، البته قانون باید عادلانه باشد.
اجرای قانون مسئلهای است که تمام علمای اسلام در مورد آن اجماع دارند. معنی پنجم عدالت که شهید متفکر محمدباقر صدر بر آن تأکید دارد، توازن و تکامل اجتماعی است. عدالت مورد نظر وی، حاوی چندین ویژگی است: اول اینکه عدالت در اسلام امری مهم است، دوم اینکه تعریف عدالت به عرف واگذاشته نشده است که مورد هرج و مرج واقع شود، سوم، یک تعریف کلی از عدالت که بر هر معنایی حمل شود وجود ندارد. وی تنها یک تعریف روشن، مشخص و کاربردی از عدالت بیان کرده که عبارت است از توازن و تکامل اجتماعی.
آخرین تعریف عدالت که در این بحث ارائه میکنم این است که عدالت برابر است با استغناءالناس. شهیدسیدمحمد باقر صدر میگوید: عدالت این است که همه مردم حد و درجهای از امکانات را داشته باشند. او براساس دو حدیث این تعریف را ارائه داد: هم امام جعفرصادق(ع) و هم امام موسی کاظم(ع) حدیث مشابهی دارند که در آن میفرمایند: اگر در بین مردم عدالت اجرا شود مردم به مرحله بینیازی میرسند.
عدالت فرهنگی
بعضیها معتقدند که نمیتوان عدالت را بهصورت کلان تعریف کرد؛ عدالت اقتصادی، عدالت سیاسی و عدالت فرهنگی هر کدام تعریف خاص خود را دارند. عدالت اقتصادی این است که باید ثروت بین مردم طوری توزیع شود که همه مردم در حدی از بینیازی باشند. عدالت فرهنگی هم به این معناست که همه مردم باید به حدی و درجهای از اطلاعات و فرهنگ برسند. اگر همه مردم به این مرحله برسند آن جامعه به عدالت فرهنگی دست پیدا کرده است. این تعریف به تعریف اعطای حق به هر ذی حق از عدالت نزدیک است و معتقدم که نخستین حق مردم حق فرهنگی است.
مهمترین امکانات و سرمایه هر جامعهای همان سرمایه فرهنگی آن است و هر مقدار سرمایه انسان مهمتر باشد عدالت در آن مسئله خطیرتر و حساستر است. عدالت فرهنگی به اندازهای مهم است که خداوند متعال 124هزار پیامبر را مبعوث کردند تا ما به دستمایه و سرمایه فرهنگی دست پیدا کنیم. امامان را هم برای این منظور فرستادند. اهمیت عدالت را زمانی میتوانیم بفهمیم که اهمیت ظلم را درک کرده باشیم. 430آیه از آیات قرآن درباره نکوهش ظلم است. اما کدام ظلم از دیدگاه قرآن از همه ظلمها بدتر است؟ ظلم فرهنگی؛ به این خاطر که حربه اصلی شیطان این است: «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِین/ قسم به عزت تو تمام این بندگانت را گمراه خواهم کرد». در سوره نسا هم آمده که شیطان میگوید: «وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَالله وَمَن یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیًّا مِّن دُونِالله فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِینًا/ در وجود اینها آرزوها و خواستههای کاذب و دروغین ایجاد میکنم و آنها را مجبور میکنم که فطرت و محیط زندگی و طبیعت خود را تغییر دهند از آنچه باید باشد». بعد خداوند در ادامه میفرمایند: هر کس از شیطان پیروی کند سخت گمراه میشود. لذا وقتی پیامبران الهی مبعوث شدند از همین نقطه شروع کردند.
مبارزه فرهنگی
برای اینکه در این جنگ در مقابل شیطان موفق شویم باید چه کار کنیم؟ امامخمینی(ره) این موضوع را به خوبی درک کردند و در پاسخ به این سؤال فرمودند که باید مبارزه فرهنگی فراگیر و همهجانبه انجام داد، یعنی عدالت فرهنگی باید اجرا شود. عدالت فرهنگی این است که همه مردم به سطحی از آگاهی برسند. برای اینکه به عدالت فرهنگی برسیم چه باید کرد؟ قرآن راه را به ما نشان داده است. در این باره میفرماید «وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا».ای رسول ما بدان که جنگهای فراوانی کردی که بزرگ بود اما در مقابل جهاد فرهنگی کوچک است. باید یک جهاد بزرگ دیگری انجام دهی و جهاد کن با یک سلاح بسیار برنده، تیز، کوبنده و ویرانکننده و نابودکننده دشمن که آن سلاح قرآن است.
استاد علیاکبر غفاری، قرآنپژوه و حدیثپژوه میگفت که تمام آیاتی که کلمه جاهد، جاهَدَ و اینگونه تعبیرات در آن وجود دارد، یعنی مبارزه فرهنگی. مبارزه فرهنگی دارای ویژگیهایی است: اول اینکه سخت و بزرگ است، حتی از جنگ سختتر است. رسولالله(ص) وقتی وارد مدینه شدند مدینه اوضاع نامناسبی داشت. ایشان گامهایی برای رونق و پیشرفت اقتصادی برداشت. پیشرفت اقتصادی با کار فرهنگی آغاز شد و پیامبر(ص) هم این کار را با آگاهسازی ایجاد کرد. پیامبر(ص) احساس نیاز را به معنای واقعی در آنها ایجاد کرد. امامخمینی(ره) معتقد بودند که برای بیرون کردن شاه باید مبارزه فرهنگی انجام داد. ایشان به تبع رسولالله(ص) و با استفاده از این آیات و روایات که در آثار ایشان موجود است مبارزه فرهنگی را آغاز کردند و به نتیجه رسیدند.
لازمه مبارزه فرهنگی این است که باید مردم را اصل قرار داد، چون مبارزه فرهنگی ارتباط مستقیمی با دلهای مردم دارد. امام(ره) به معنای واقعی کلمه عاشق این ملت بودند. چنین بود که توانستند در اعماق دلها نفوذ کنند و پیام خود را به اعماق و ژرفای جان مردم برسانند. این رمز موفقیت ایشان بود. البته نظر امام(ره) درباره عدالت اعم از بعد فرهنگی آن است؛ در سیره ایشان هم میبینیم که بیش از همه عدالتها، بهدنبال ایجاد عدالت فرهنگی بودند.