به این شکل که فرد یاد میگیرد چگونه با پول رفتار کند، چهطور هوسهای خودش را کنترل کند و چهطور پسانداز کند. مثلاً وقتی پدر و مادر از فرزندشان بخواهند تا از پول توجیبیاش هزینه لوازم جدیدی را که میخواهد فراهم کند، به طور غیرمستقیم کنترل هیجان را به او آموزش میدهند؛ یعنی نوجوان یاد میگیرد برای داشتن یک چیز باارزش، نیازها و هوسهای بیارزشش را سرکوب کند.
تبلیغات گستردهتر پول توجیبی بیشتر
طبق آمار سال 2003، در فرانسه60 درصد و در آلمان 80 درصد پدر و مادرها به بچهها پول توجیبی میدهند. از زمانی که دنیای تبلیغات گستردهتر شده، نیاز به پول توجیبی هم بیشتر شده، چون بچهها خواستار کالاهایی هستند که در رسانهها تبلیغ میشود. مقداری از دزدیهـــایی که نوجوانان انجام میدهند نیز به همین دلیل است.
همینجاست که پدر و مادر میتوانند به نوجوان بگویند این مقدار در ماه سهم توست و تو میتوانی با جمع کردن این پول تاحدودی به خواستههایت برسی. اما در بیشتر کشورهای دنیا، کودکان و نوجوانان شدهاند هدف تبلیغات و آگهیها. پدر و مادر هم فکر میکنند اگر آن کالاها را برای فرزندشان نخرند، پدر و مادر خوبی نیستند. اما در این حالت، همه آنها بازندهاند و تنها طرفی که سود میبرد بازار فروش است.
البته این در حالی است که وضعیت تعداد زیادی از بچهها کاملاً متفاوت است. طبق آمار، نزدیک به 300 میلیون کودک در دنیا مشغول انجام کارهای خشن و ناسالم با دستمزد کم هستند. برای این عده پول توجیبی اصلاً معنا ندارد. آنها مدرسه نمیروند و از تحصیل هم بیبهرهاند.
تلاش، یادگیری، موفقیت
مسئله این است که پدر و مادر یا محیط، نیازهای نوجوان را در چه چیز میبینند. نوجوانی که برای خواستههایش زحمت بکشد، ممکن است روزی به آنها برسد و به خاطر تلاشش آدم بسیار موفقی شود. اما آن نوجوانی که همه چیز داشته و چه بسا قبل از اینکه نیازی را بیان کند آن را در قالب هدایای روز تولد و.. بهدست آورده، احتمال اینکه یاد بگیرد با زحمت پول دربیاورد بسیار کم است.