و انتظار داری بگویم «کاملاً درست میگویی و حق با توست.» ولی هیچ به این فکر کردهای که کی گفته: «هرچیزی که کله پاچه به درد خوری نداشته باشد، به هیچ دردی نمیخورد»؟
مورچهای که مثال زدم همین پول توجیبی نسبتاً ناقابلی است که نوجوانها معمولاً از پدر و مادرشان میگیرند. این قسمت را قبول دارم که بالاخره اغلب نوجوانها مخصوصاً در تهران و شهرهای بزرگ باید کلی حساب و کتاب کنند تا بتوانند اموراتشان را با این پول توجیبی بگذرانند؛ ولی با همه اینها اگر بخواهیم به هدفهای بلندتری فکر کنیم، باید بگردیم و راهش را پیدا کنیم.
خوب یا بد این روزها اوضاع طوری است که نوجوانها هم دنبال پیدا کردن راههای کسب درآمد و تا حدودی پولدار شدن هستند. پول و درآمدی که بتوانند به کمک آن زودتر مستقل شوند و راحتتر هزینههای زندگی وتحصیل و تفریح خودشان را تأمین کنند.
البته راههای گوناگونی برای به دست آوردن پول هست که خیلی از این راهها نه تنها به مستقل شدن آدم کمک نمیکنند که او را وابستهتر هم میکنند. اما راههایی هم میشود پیدا کرد که اگر دقت کنیم و با چشم باز در آنها گام بگذاریم، هم درآمدی به دست میآوریم، هم دستکم با بعضی راههای کسب درآمد آشنا میشویم و هم به تجربههای متنوعی دست میزنیم.
یکی از اینراهها سرمایهگذاری است. اگر کمی بیشتر فکر کنیم حتماً میتوانیم راهها و روشها و فرصتهای خوب سرمایهگذاریهای کوچک را پیدا کنیم.
برای این کار اول باید حاضر باشیم امروز از بعضی چیزها بگذریم تا در آینده زودتر و بهتر به هدفهایمان برسیم. یعنی باید از برآوردن بخشی از خواستههای فعلی خود صرفنظر کنیم تا بتوانیم کمی از پول توجیبی خود را نگه داریم برای سرمایهگذاری. درگام دوم، هدفهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدتمان را تعیین کنیم و بعد هم برای رسیدن به آنها برنامه بریزیم...
این نوشته فرصتی برای شروع گفتوگو فراهم کرد و حالا نوبت شماست تا از تجربههایتان بنویسید و برای دوچرخه بفرستید. خوب، همه ما کموبیش گاهی، با هدف یا بیهدف، در خرج کردن پول توجبییهایمان صرفهجویی میکنیم. مثلاً قسمتی از مسیر خانه تا مدرسه و برعکس را پیاده میرویم تا کرایه اتوبوس و تاکسی ندهیم، بعضی روزها هله هوله نمیخریم تا بتوانیم کتاب دلخواهمان را زودتر بخریم، یا تابستانها کار میکنیم و پولش را جمع میکنیم تا کیف و دفتر و خودکارمان یا دوچرخه مورد علاقهمان را با آن پول بخریم.
درست فکر میکنید، این تجربهها را میتوان به دیگران انتقال داد، آنها را وسعت بخشید و زمینه را برای تجربههای بزرگتر فراهم کرد. امیدوارم نوشتههایتان هر چه زودتر به دوچرخه برسد تا باز هم در این باره گفتوگو کنیم. یادتان نرود روی پاکت یا بالای ایمیل حتماً بنویسید: «تجربههای پول توجیبی».