دوشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۶:۰۰
۰ نفر

سعید مروتی: سال گذشته وقتی قرار شد تشکل واحد صنفی تهیه‌کنندگان تشکیل شود، گروهی از سینماگران به روندی که این تشکل برای تأسیسش طی کرد معترض شدند.

cinema

با وجود تمام انتقادها، دولت چون مصمم به تشکیل صنف واحد تهیه‌کنندگان بود، این تشکل به‌وجود آمد و جالب اینکه نام آشنای اتحادیه تهیه‌کنندگان را نیز برای خود برگزید. شورای‌عالی تهیه‌کنندگان که تنها تشکل این صنف به‌شمار می‌آید که از سوی خانه سینما به‌رسمیت شناخته شده، صنف واحد را «اتحادیه2» نامید تا آن‌را استمرار تشکلی بداند که چند سال پیش چنان دچار حاشیه و اختلاف شد که با انصراف و کناره‌گیری بسیاری از اعضایش قدرت، نفوذ و جایگاهش را از دست داد.

کوتاه سخن اینکه شورای‌عالی تهیه‌کنندگان که برآیند کانون تهیه‌کنندگان، انجمن تهیه‌کنندگان و مجمع فیلمسازان است به‌همراه کانون کارگردانان، علم مخالفت با اتحادیه برداشتند. به این ترتیب وقتی اداره نظارت و ارزشیابی بخشی از اختیارات خود در شورای صدور پروانه ساخت را به اتحادیه می‌داد، همه می‌دانستند که این اقدام دوباره آتش اختلافات صنفی را شعله‌ور می‌کند. از مدیرانی که می‌گویند دنبال حل اختلافات هستند نه دامن زدن به آن (و گویا اتحادیه تهیه‌کنندگان را نیز با همین نیت تشکیل داده‌اند) انتظار می‌رفت وقتی می‌دانند صنف تازه تشکیل تهیه‌کنندگان تا چه اندازه محل مناقشه است، بخشی از مسئولیت نظارتی دولت را به آن ندهند. استدلال دوستان این است که کار را به‌دست خود سینمایی‌ها داده‌ایم، درحالی‌که این سینمایی‌ها دامنه‌اش تنها در حد تشکلی که خود دولت ایجادش کرده محدود شده است. طبیعی بود که این اقدام واکنش‌هایی را درپی داشته باشد که نمونه‌اش بیانیه‌های کانون کارگردانان و شورای‌عالی تهیه‌کنندگان بود که اعلام کردند حاضر به همکاری با شورای جدید پروانه ساخت نیستند. استدلال علیرضا سجادپور مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی این است که نمی‌توان همه را راضی نگه‌داشت و نمی‌شود کارها را معطل گذاشت تا روزی اختلافات تهیه‌کنندگان تمام شود.

در پاسخ باید گفت شاید نشود همه را راضی نگه‌داشت ولی می‌شود جوری مدیریت کرد که ناراضیان تعداد قابل‌توجهی از سینماگران را شامل نشود؛ به‌خصوص اینکه به‌نظر می‌رسد برخی از تصمیمات کماکان بر پایه احساسات گرفته می‌شود تا تعقل. دادن اختیارات شورای صدور پروانه ساخت به اتحادیه این پیام روشن را برای منتقدان دربردارد که مهم نیست شما چه دیدگاهی دارید، ما کاری را که فکر می‌کنیم درست است انجام می‌دهیم و ابایی هم از مخالفت و حتی تحریم تولید نداریم.

اینکه نتیجه این رویکرد چیست را این روزها همه داریم می‌بینیم و اینکه قرار است با این شیوه مدیریت آمرانه به کجا برسیم باید گفت متأسفانه به جای خوبی نرسیده‌ایم و نمی‌رسیم. در چنین شرایطی برای برون‌رفت از بحران یا باید شیوه‌ها را عوض کرد، یا مشی فکری و یا آدم‌ها را. راه دیگر این است که همه طیف‌های متنوع و متکثر سینماگران تصمیم به کنار گذاشتن اختلاف‌ها بگیرند که در شرایط فعلی کاملا بعید به‌نظر می‌رسد. دست آخر بد نیست به نیت معاونت سینمایی برای تشکیل صنف واحد تهیه‌کنندگان اشاره کنیم. قرار بود با این کار اختلافات صنفی از میان برداشته شود، نه‌اینکه محمل تازه‌ای برای دمیدن به آتش اختلافات باشد. معنی وحدت هم این نیست که یک طرف همه مواضع طرف مقابل را بپذیرد و باید قرار بر تعامل باشد. واژه‌ای کاملا بیگانه با شرایط امروز سینمای ایران که هر روز ماجرایی علم می‌شود تا سینماگری علیه همکار یا جریانی موضع‌گیری کند.

بدیهی است با کسی که می‌گوید «حرف، حرف من است» نمی‌شود وارد گفت‌وگو شد. هرچه هست دود تمام این ماجراها به چشم سینمای آسیب‌پذیر ایران می‌رود؛ سینمایی که با انبوهی از چالش‌ها و مشکلات مواجه است و این اختلافات پیکر خسته و از‌نفس‌افتاده‌اش را رنجورتر می‌کند.

کد خبر 137569

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز