تصمیم برای افزایش قیمت ارز، سیاستگذاریهای جدید در مورد طلا و نرخهای جدید مالیاتی برای این محصول،کاهش نرخ سود بانکی، اعلام خبر مربوط به تصمیمگیری جدید در مورد تجدید نظر در بسته سیاستی - نظارتی فقط بخشی از این تصمیمهای متعدد و گذرای بانک مرکزی از ابتدای سالجاری تاکنون بوده است. در همین رابطه گفتوگویی انجام دادهایم با حسین خزلی خرازی، کارشناس بازار سرمایه درباره ریسک جدید بورس تهران.
- بورس تهران از ابتدای امسال تاکنون بارها به تصمیمهای خلقالساعه بانک مرکزی واکنشهای مختلف نشان داده است. آیا بهنظر شما بورس تهران با ریسک جدیدی روبهروست و آیا میتوان گفت ریسک بانک مرکزی هم بر ریسکهای موجود بازار اضافه شده است؟
بله، این استدلال درست است، واقعیت این است که هرگونه تغییر مداوم سیاستها بهویژه در ابعاد سیاستهای کلان اقتصادی بهویژه در حوزه پولی، تاثیر خاصی روی بازار سرمایه دارد. من در طول 14 سال گذشته که در بازار سرمایه ایران فعال هستم، تاکنون چنین بیثباتی را در حوزه اقتصاد ندیده بودم؛ تصمیمهایی که بازار سرمایه را نیز بیثبات میکند.
- بهنظر شما تصمیم بانک مرکزی در مورد قیمت ارز عاقلانه بود؟
هرچند از سال گذشته مدام گفته میشد، دولت نرخ ارز را بالا خواهد برد، اما من معتقدم که افزایش نرخ ارز موضوعی نیست که با برنامهریزی بالا برود. بهنظر من افزایش قیمت ارز باید دفعتا و لحظهای اتفاق بیفتد؛ درعین حال من موافق با افزایش نرخ ارز بدون درنظر گرفتن تاثیر آن بر بازار سرمایه و از دید کلان هستم. در مورد سکه و طلا اینگونه نیست. دولت در طول چنده ماه گذشته تلاش کرد برای کنترل نقدینگی و همچنین تامین ریالی بودجه خود قیمت سکه و ارز را افزایش دهد و این موضوع آثار خود را بر بازار سرمایه بهدنبال داشت.
- آیا تصمیمهای جدید در مورد نرخ سود بانکی روی بانکهای فعال در بازار سرمایه تاثیر میگذارد؟
بله، این تصمیمها میتواند روی قیمت سهام 9 بانک حاضر در بورس تاثیر بگذارد و نمیتوان در این مورد تصمیمهای آنی و لحظهای گرفت. در حال حاضر بیشتر بانکهای کشور بسته سیاستی - نظارتی بانک مرکزی را به روشهای مختلف دور زدهاند و با توجه به فعالیتهای خود نرخ سود را کنترل میکنند.
- منشأ تصمیمهای متعدد بانک مرکزی چیست؟
بهنظر میرسد منشأ این تصمیمگیریها تفکر حاکم بر اقتصاد ایران و نبود یک مرکز تصمیمگیری واحد باشد. آنطور که به نظر میرسد مراکز متعدد تصمیمگیری با گرایشهای مختلف هرکدام بهطور اختصاصی در حال سیاستگذاری هستند و باعث شدهاند اصطلاحا رهبری واحدی بر اقتصاد حاکم نباشد.