با این روند، بعید به نظر میرسد که در روزهای آتی اتفاق خاصی در مورد این فیلم رخ دهد. اگر «دختر شاه پریون» هم شکست بخورد این چهارمین شکست پیدرپی تهیهکنندهاش پس از «آقای هفترنگ»، «سلام بر عشق» و «دردسر بزرگ» است. اینکه فیلمهای دفتر پویافیلم دیگر نمیفروشد ولی حسین فرحبخش همچنان مسیر خود را با کمترین تغییر ادامه میدهد در نوع خود جالب توجه است. دختر شاهپریون طبق سنت تهیهکنندهاش نامش از یک فیلمفارسی گرفته شده و داستانش از یک فیلمفارسی دیگر (دزد و میلیونر) به دنیای سیاه و سفید گذشته تعلق دارد.
نشانههای امروزی را اگر از فیلم بگیرید، میبینید بیهیچ تغییری مؤلفههای سینمای عامهپسند دهه40، با 4دهه تاخیر بازتولید شدهاند. در مقابل دختر شاهپریون، کمدی دیگری روی پرده است که تماشاگر استقبال خوبی از آن کرده است. «ورود آقایان ممنوع» موقعیتهای طنزآمیزی را خلق میکند که برای تماشاگر تازگی دارد. این تازگی از نام فیلم آغاز میشود و تا جزئیات برخی شوخیها که در سینمای ایران سابقه نداشته، امتداد مییابد. ورود آقایان ممنوع درباره مناسبات امروز جامعه ایران است. در حالی که دختر شاه پریون در سینمای فارسی دهه 40 متوقف مانده و حتی نامش هم تکراری است.
پویافیلمیها زمان «کما» وقتی سراغ الگوهای سینمای فارسی رفتند به جای تقلید از داستان یک فیلم، از مجموعهای از عناصر طلایی و امتحانپسداده آن سینما استفاده کردند؛ استفادهای که خالی از ظرافت نبود. ستارهها درست انتخاب شده بودند. گلزار در یکی از معدود بازیهای خوبش در سینمای تجاری نقش پسر پولدار را خوب از کار درمیآورد و امین حیایی تیپ متفاوتی را ارائه میکرد که برای تماشاگر تازگی داشت. کارگردان فیلم آرش معیریان اولین فیلمش را میساخت و هنوز فیلمساز سهلانگار امروز نشده بود. فیلمنامه هم کار پیمان هادی بود.
پشت تمام اینها حضور تهیهکنندهای به چشم میآمد که هم ذائقه تماشاگر را میشناخت و هم اینکه کمفروش نمیکرد. در سالهای بعد و فیلم به فیلم نشانههای این تسلط و احاطه کمرنگ شد. دختر شاه پریون فیلم مبتذلی نیست. کامران قدکچیان کارگردان این فیلم یکی از قدیمیترین فیلمسازان سینمای ایران و سینماگر محترمی است. سر و شکل فیلم هم به لحاظ کارگردانی قابل قبول است؛ دست کم از چند فیلم اخیر فرحبخش خوشساختتر است. مشکل اصلی اما همان فقدان طراوت است. فیلم هیچ نکتهای ندارد که تماشاگر را کنجکاو دیدنش کند. کاری که مثلا فیلم «شارلاتان» محصول همین دفتر با همه انتقادهایی که به آن میشد، میکرد. شکست فیلمهای متاخر پویافیلم را باید فراتر از ناکامی تجاری یک دفتر فیلمسازی ارزیابی کرد. این نشانه شکست تفکر سنتی در سینمای تجاری است؛ نوستالژی فیلمفارسی دیگر جواب نمیدهد.