درواقع همه ما وظیفهای داریم که برای بهانجام رساندن آن تلاش میکنیم. ابتدا باید به رشد و پیشرفت جسمی و سلامت روحی خود توجه داشته باشیم و پس از آن در جهت رشد و پیشرفت دنیای پیرامون خود بکوشیم.
شما قبل از هر چیز باید به رشد و پیشرفت خود توجه کنید زیرا هنگامی که نسبت به پیشرفت درونی خود متعهد باشید میتوانید گام بزرگی نیز در جهت خدمت به دیگران بردارید؛ درواقع هنگامی که روی پیشرفت شخصی خود متمرکز شوید سهم بزرگی نیز در پیشرفت دنیای اطرافتان خواهیدداشت.
برای شروع و برای اینکه بتوانید بهتر خود را بشناسید، میتوانید ابتدا فهرستی از ارزشهای خود تهیه کنید و ببینید در زندگی چقدر به آنها اهمیت میدهید و در جهت حفظ آنها گام برمیدارید. این فهرست میتواند مواردی مانند ثروت، شهامت، مهربانی، آزادی، احساس مسئولیت، عشق و... باشند.
وقتی همه کلمههایی را که برایتان مهم هستند انتخاب کردید سعی کرده 10مورد از باارزشترین آنها را انتخاب کنید. سپس با دقت به فهرست خود نگاه کنید. هنگامی که آنها را میخوانید چه احساسی به شما دست میدهد؟ آیا به نظرتان میرسد که آنها عمیقا در بخشی از درون شما وجود دارند و آیا با یادآوری آنها احساس امیدواری و قدردانی میکنید؟ شما تا چه حد در جهت ارزشهایتان گام برمیدارید و چه کارهایی انجام میدهید که شما را از آنها دور میکند؟ بعد از ارزیابی خودتان میتوانید نظر دوستان و آشنایان خود را نیز در مورد نحوه رفتارهایتان و درواقع نمود بیرونی ارزشهای اخلاقیتان جویا شوید. البته ارزشهای شما الزاما کارهایی را که قصد انجام آنها را دارید نشان نمیدهند، بلکه صرفا به چیزهایی دلالت دارند که باید در زندگی خود داشته باشید تا بتوانید بهتر باشید.
به خودتان احترام بگذارید
حال که اولویتهای جدید خود را شناختهاید، مرحله بعد بهرسمیت شناختن و محترم دانستن آنهاست. اگر داشتن تفریح و سرگرمی را یکی از اولویتهای خود تعیین کردهاید، هرگاه کسی خواست مزاحم این اوقات شما شود مانع از آن شوید.
به خودتان احترام بگذارید و بهخاطر قبولکردن درخواستهای دیگران، خودتان را نادیده نگیرید. وقتی تصمیم گرفتید به خواستههای خود جواب مثبت دهید؛ باید توانایی «نه» گفتن به دیگران را هم داشته باشید. اما بسیاری از افراد در این مرحله احساس ناتوانی میکنند و به هزاران دلیل نمیتوانند راحت، قاطع و محترمانه نظر خودشان را ابراز کنند. درواقع ناتوانی در قبولنکردن و «نه» گفتن عاملی است که بسیاری از مردم را از داشتن زندگی مورد علاقه خود بازمیدارد.
شما طبق خواست خود تصمیم میگیرید اما آن را عملی نمیکنید. اگر دائم به دیگران نگویید «بله»، وقت بیشتری برای خود خواهید داشت و اگر تنها با مواردی موافقت کنید که واقعا خودتان خواهان آن هستید، گرفتار کمبود وقت نخواهید شد و احساس ناامیدی و عصبانیت نیز نخواهید کرد.
نخستین گام، آگاهی است. دقت کنید و ببینید در طول روز چندبار انتخابهایی برخلاف خواست خود میکنید، برای تغییر در این خصوص میخواهید چگونه رفتار کنید و چه عاملی شما را از نه گفتن بازمیدارد؟ گاهی فکر میکنیم اگر به دیگران پاسخ منفی بدهیم، آنها دیگر ما را دوست نخواهند داشت و چیزی از ما نمیخواهند. پاسخ شما هر چه باشد، فراموش نکنید که وجه مشترک همه این تصمیمات ترس است. نه گفتن باعث میشود از ناامیدی، رنجاندن دیگران یا از دست دادن فرصتها بترسیم؛ اما نه گفتن به دیگران گاهی نیز به معنای بله گفتن به خودمان نیست.
قدرتمند عمل کنید!
قدرت، انرژی و نیرویی است که سوخت لازم را برای انجام فعالیتهای ما فراهم میکند. درواقع قدرت نوعی انرژی است که از زندگی درست و متعالی و هماهنگ کردن اندیشه و گفتار ما با روح خود و آنچه واقعا هستیم به دست میآید. اما بسیاری از ما گاهی نمیتوانیم جسم و روح خود را با هم هماهنگ سازیم و از انرژی و قدرت واقعی خود استفاده کنیم و گاهی خواسته یا ناخواسته قدرت خود را پنهان میکنیم؛ گاهی به این علت که اعتماد بهنفس لازم را برای نشان دادن خود واقعیمان نداریم. شاید والدینمان باعث شدهاند ما خود را ضعیف بشماریم و...، اما علت پنهان کردن قدرتهای ما هرچه باشد، همان چیزهایی است که باید همین حالا شروع به تغییر دادن آنها کنیم. حالا که میخواهیم قوی باشیم و از تمام انرژی خود استفاده کنیم باید بتوانیم قدرتهای خود را آشکار کرده تا بتوانیم از آن برای بهدست آوردن قدرت روحی و اطمینان لازم برای تمرکز بر زندگی حول ارزشهای خود بهره ببریم.
در واقع افکاری که ما لحظه بهلحظه در آنها غوطهور هستیم بیشترین تأثیر را بر زندگی ما دارند. افکار شما میتوانند هر چه میخواهند خلق کنند و پلی باشند برای رسیدن شما به اهدافتان. هنگامی که لغاتی را به ذهن خود میسپارید، قدرت نفوذ بیشتری به آنها میدهید و همچنان که در مورد آن افکار کار میکنید، اعمالتان تعریفکننده آنها خواهند بود. فراموش نکنید هر اتفاقی که در زندگیتان میافتد با افکار موجود در ذهن، کلمات موجود در گفتار و همچنین اعمال شما در ارتباط مستقیم است؛ یعنی هنگامی که اندیشه و اعمال شما موافق و هماهنگ با ارزشهایتان باشند، شما از بزرگترین قدرت خود بهرهمند شدهاید.
با این حساب هنگامی که آگاه شدید چگونه قدرت خود را پنهان میکنید، رفتارتان نیز خود به خود تغییر خواهد کرد و زمانی که رفتارتان تغییر کند، احساس بهتری نسبت به خود خواهید داشت و تنها چیزهایی را برای خود انتخاب میکنید که سزاوار شما باشند.
چگونه میاندیشیم؟
ما همیشه همان طور که با خودمان حرف میزنیم با دیگران هم صحبت میکنیم. ممکن است هر زمان مشغول مرور رشتهای از افکار منفی در ذهنمان باشیم؛ «چرا این قدر اشتباه میکنم»، «میدانم بازهم شکست میخورم»، «من چاق و زشت به نظر میرسم!» و...، آنچه شما روی آن پافشاری و تمرکز میکنید در پیدایش آن در دنیای بیرونی نقش کلیدی بازی میکند. اگر ذهن خود را روی افکار منفی متمرکز کنید چیزهای منفی را هم تجربه خواهید کرد و این درواقع یک قانون ساده است که طبق آن میتوانید از قدرت ذهن خود به طور عاقلانهای بهرهمند شوید.
افکار انتقادآمیز درونی، دائما خطاها و نواقص ما را به خاطرمان میآورند. به نظر میرسد که همگی ما نداهای درونی مشابهی داریم. البته شاید از کلمات متفاوتی در ذهن خود استفاده کنیم، ولی نیت و تأثیر همه آنها تقریبا مشابه است و باعث سلب اعتماد بهنفس و قدرت درونیمان میشوند و اگر همین طور به مرور آنها بپردازیم و اجازه بدهیم در زندگی ما حضور داشته باشند هیچگاه نمیتوانیم از لحظات خود لذت ببریم. افکاری که در ذهن ما جریان دارد، اغلب به صورت کلماتی که بر زبان میآوریم، ابراز میشوند. کلماتی که انتخاب میکنیم نقش بسیار مهمی در افزایش یا کاهش اعتماد به نفس ما بازی میکنند؛ در واقع کلمات و عبارتهای زیادی وجود دارند که ما ناآگاهانه آنها را به کار میبریم که باعث کاهش قدرت ما میشوند؛ مثلا بسیاری از مردم در مورد خودشان عبارات نامناسبی به کار میبرند؛ «چقدر احمقانه رفتار کردم»، «واقعا ذهنم کار نمیکند»، «چقدر خنگم!» و...، این کلمات بر خود ما و همچنین درکی که دیگران از ما دارند تأثیر میگذارد.
یکی دیگر از راههایی که ما قدرتمان را پنهان میکنیم تصوراتی است که اغلب از دیگران در ذهن خود داریم. اگرچه بیشتر ما تمایل داریم که بابت آنچه هستیم مورد قبول دیگران واقع شویم و نه از طریق آنچه به نظر میرسیم، حقیقت این است که تصورات شما تأثیری ژرف بر قدرت و تواناییهاییتان میگذارد که شما در خود احساس میکنید و همینطور بر قدرت و تواناییهایی که دیگران تصور میکنند شما دارید.
تغییر را بپذیرید
همه ما مواهب ارزشمندی داریم که موقتند؛ این موهبتها انرژی و زمان هستند. اگر میخواهید در زندگی به اهداف شخصی و معنوی خود دست یابید و بهتعهد آن برای ساختن دنیایی جدید عمل کنید، باید این دوسرمایه را در مسیری هدایت کنید که با ارزشهای شما هماهنگ باشند. برای این کار باید صبر داشته باشید تا بتوانید چیزهای خوبی را جایگزین چیزهای قبلی کنید.
به همه ما این فرصت داده شده است که بتوانیم هر آنچه میخواهیم آرزو کنیم؛ بنابراین باید انتخابهای عاقلانهای داشته باشیم. با انتخابهای بهتر در مورد اینکه چگونه از زمان و انرژی خود استفاده کنید، چشمانداز بهتر و دقیقتری از زندگی خود خواهید داشت و نتیجه میگیرید که کیفیت، خیلی مهمتر از کمیت است. خواستن بهترینها به معنای خودخواهی نیست بلکه نتیجه عزتنفس و درک عمیق این واقعیت است که همه ما حق داریم با بهترین کیفیت زندگی کنیم.
افزایش مهارت در جایگزین کردن بهترینها، گام بعدی برای رشد بیشتر شماست. هرچه ارزشی که برای خودتان قائل هستید عمیقتر باشد سزاوار زندگی ارزشمندتری هستید و تلاش خواهید کرد که بهآن دست یابید و دیگر به کم قانع نخواهید بود. اگرچه انجام این کار مستلزم پذیرفتن خطراتی نیز هست، ازجمله ناامیدی و ترس از دست دادن بعضی چیزها و همچنین ممکن است زمانی که مسیر جدید و متفاوتی را نسبت به اطرافیان و نزدیکان خود انتخاب میکنید خود را تنها و حتی در تقابل با دیگران احساس کنید.
Psychologies Magazine