هنگامی که با خودروی سواری یکی از دوستان از بزرگراه اشرفیاصفهانی تهران میگذشتیم وی با ابراز نارضایتی و گلایه از ترافیک سنگین این بزرگراه، چنین استدلال میکرد که برقراری خط اتوبوس سراسری یا همان بی.آر. تی باعث سنگین شدن ترافیک این بزرگراه شده است، چون عرض بزرگراه برای این منظور کافی نیست؛ همانطور که قبل از راهاندازی خط اتوبوس رفتوآمد خودروها در بزرگراه اشرفیاصفهانی روانتر بود.
به این دوست گفتم بهخاطر داری که هفته پیش پس از بحثهایی که در مورد ترافیک سنگین جاده چالوس در ایام تعطیلات، پیش آمده بود، میگفتی که باید وسایل نقلیه عمومی در جادهها کافی باشد تا مردم ناچار نباشند، ماشینهای سواریشان را به جاده بیاورند؟ او با اشاره سر، این گفته مرا تصدیق کرد.
سپس پرسیدم، چرا حالا که شهرداری تهران و شرکت واحداتوبوسرانی برای کمک به رفتوآمد سریعتر و ارزانتر مردم در بزرگراه اشرفیاصفهانی خط اتوبوس سریع برقرار کردهاند، آن را عامل ترافیک سنگین میدانی؟! وی پس از لحظاتی سکوت گفت: بله،ظاهرا آمدهاند کار را درست کنند اما یکجا درست شده جای دیگر با مشکل روبهروست. گفتم وقتی خط اتوبوس سریع راهاندازی میشود، کمکم ما باید عادت کنیم با اتوبوس عبور و مرور کنیم و خودروهای سواریمان را به بزرگراه نیاوریم. او گفتههایم را تصدیق کرد و افزود: البته اگر این اتفاق بیفتد، خوب است اما همه عادت کردهایم با ماشین خودمان رفتوآمد کنیم. گفتم اشکال کار در همین است، در اروپا و دیگر مناطقی که زودتر از ما به ماشین دسترسی پیدا کردهاند، به مرور با افزایش تعداد وسایل نقلیه عمومی مثل مترو، تاکسی، اتوبوس، تراموا و امثالهم، به این نتیجه رسیدهاند که رفتوآمدشان را با خودروها و شبکههای عمومی انجام بدهند، چون میدانند آوردن خودروی سواری به خیابانهای شهر هم باعث ترافیک سنگین میشود و هم آلودگی هوا را تشدید میکند و هم به خاطر مصرف سوخت بیشتر مقرون به صرفه نیست.
دوستم یادآور شد، اما ما که هنوز وسیله نقلیه عمومی به اندازه کافی نداریم و اتوبوسها و مترو جوابگو نیستند پس ناچاریم از خودروی سواری استفاده کنیم. گفتم، اینکه میگویی گرفتار شدن در یک چرخه معیوب است، چون به قول شما حملونقل عمومی کافی نیست باید خودروهای سواریمان را به خیابان بیاوریم، ترافیک را سنگین کنیم، ساعتها دنبال جای پارک بگردیم و آلودگی هوا را هم شدیدتر کنیم و از آن طرف با ایجاد همین ترافیک سنگین مانع از رفتوآمد روان اتوبوسها و تاکسیها بشویم! او گفت دقیقا مسئله همینجاست که گفتی!
سوای این گفت و شنود دوستانه علاقه به داشتن خودروی شخصی و عادت کردن به نشستن پشت فرمان وسیله نقلیه خصوصی در بعضی از ما ریشهدار است و تا زمانی که اینگونه عادت کردهایم نسبت به کمبود وسایل نقلیه عمومی احساس نیاز نمیکنیم، اما هرروز با تنی خسته و عصبی، با پشت سر گذاشتن ترافیک سنگین به خانه میرسیم و تازه بابت سوخت، پولی را نیز از دست دادهایم. در حالی که اگر همگی این عادت زیانبار را با عادت به استفاده از وسایل نقلیه عمومی عوض کنیم به مرور متوجه کمبودها میشویم و بنا به حقوق شهروندی از مسئولان و دستگاههای مسئول مصرانه میخواهیم شبکههای حملونقل عمومی را تکمیل کنند.
اما از این طرف وقتی در یک بزرگراه خط اتوبوسرانی سریع دایر میشود، هنوز ترجیح میدهیم اتومبیل شخصی خودمان را به خیابان بیاوریم و آن وقت از ترافیکی که ساخته و پرداخته خودمان و دیگر همشهریان ماست، گله سر میدهیم که چرا خط اتوبوس دایر شده تا ترافیک بزرگراه سنگین شود؛ غافل از اینکه خط اتوبوس راهاندازی شده که ما کمکم از آوردن خودروهای شخصی به معابر شهر جز در موارد خیلی ضروری بپرهیزیم و در مطرح کردن مطالبات شهروندان برای تکمیل و تجهیز وسایل و شبکههای حملونقل عمومی سهیم شویم تا این کار به نتیجه برسد.
اشکال دیگر کار از تبلیغاتی سرچشمه میگیرد که مدام در قالب جایزههای درشت، مردم را به داشتن خودروهای شخصی ترغیب میکند و در مقابل جای تبلیغ برای تشویق مردم به استفاده از وسایل نقلیه عمومی در صداوسیما که پخشکننده اصلی تبلیغات خودروهای سواری است، خالی است!