در حالی که وضعیت پس از سالها حضور نیروهای خارجی با گسترش جریان افراطگرایی بسیار سختتر و پیچیدهتر از گذشته شده است اعلام خروج نیروهای آمریکایی بحثهای متفاوتی را درباره آینده تحولات این کشور بهوجود آورده است. همزمان با
این مسئله گزارشهای مختلفی درباره تلاش آمریکا برای امضای پیمان استراتژیک با کابل و گسترش عملیات این کشور در پاکستان منتشر شد که باز هم ابهامها را درباره طرحهای اصلی واشنگتن افزایش داد. در این رابطه با محمدابراهیم طاهریان- سفیر پیشین ایران در افغانستان- گفتوگو کردیم.
- باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا بهتازگی از خروج ۳۳هزار نیروی نظامی این کشور از افغانستان طی ۱۵ماه آینده خبر دادهاست. این مسئله بهنظرتان چه تأثیری در آینده افغانستان میگذارد؟
اصولاً با ورود نیروهای نظامی فرامنطقهای به افغانستان، موضوعات این کشور و شرایط سیاسی و اقتصادی آن وارد فاز جدیدی شد. به میزانی که حضور نیروهای خارجی در افغانستان توسعه پیدا کرد و طولانیتر شد به همان میزان جریان افراط گسترش پیدا کرد و این گروهها توانستند جغرافیای بیشتری را تحت کنترل خود درآورند. جریان افراط همچنین در این دوره هزینه بیشتری را به مردم افغانستان و به تبع آن مردم منطقه تحمیل کرد.
اکنون با سیاست اعلامشده از سوی دولت آمریکا و بهدنبال آن اکثر کشورهای مطرح در اروپا درباره خروج نیروها بهنظر میرسد که این اقدام بار دیگر مسائل افغانستان را دچار پیچیدگی جدیدی میکند. در حقیقت جایزهای که جریان افراط بهدنبالش بود، با وجود همه خشونتهایی که در سالهای اخیر به خرج داد با این اتفاقات به آن دست پیدا میکند. یکی از شروطی که همیشه گروههای افراطی مطرح میکردند خروج نیروهای خارجی بود. آمریکا و همه کشورهای خارجی درواقع با خروج نیروهایشان با افکار عمومی مردم خود بازی میکنند و بهدنبال کسب امتیازهایی در داخل کشورهای خود هستند. در افغانستان و منطقه اما بهنظر میرسد که این مسئله شرایط را پیچیدهتر خواهد کرد و باعث خواهد شد که مسائل افغانستان وارد فاز جدیدی از بحران شود.
- اتفاقات داخلی افغانستان هم در این مسئله تأثیرگذار است؟
همزمان با اعلام خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، در داخل این کشور هم اتفاقاتی افتاد که قابل توجه است؛
از جمله اینکه ۶۰نفر از نمایندگان مجلس روند انتخاباتیشان از سوی کمیسیون ویژه زیر سؤال رفت. این اتفاق را در کنار مسائلی مانند تنش در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان که بگذارید کاملاً مشخص خواهد شد که شرایط بحرانیتری در پیش است. هیچکس نگران این موضوع نیست و سایرین بهویژه کشورهایی که مسبب این وضع به حساب میآیند بهدنبال این هستند که مسائل خودشان را حل کنند. در نهایت تمام مسائل نشاندهنده پیچیدهترشدن اوضاع در افغانستان است. آمریکاییها شاید با چنین کارهایی بتوانند فشار افکار عمومی خود را کم کنند اما شرایط در افغانستان بدون شک بغرنجتر خواهد شد.
- خروج نیروهای خارجی در پیشبرد روند صلح با طالبان به کرزی کمک میکند؟
بهنظر میرسد که به جای «صلح» باید دنبال کلمهای دیگر برای این مسئله گشت برای اینکه این روند برای کشوری که دارای قانون اساسی است و وارد یک چارچوب دولتسازی و ملتسازی شده معنا ندارد. گروهی با تحمیل و خشونت میخواهند خود را وارد این ساختار کنند و به نوعی اکنون حاکمیت، بدون رجوع به سازوکارهای قانونی و با استفاده از روشهای فراقانونی بهدنبال نوعی سازش و امتیازدادن به این گروه خاص است. این گروه در گذشته مدت زمانی بر افغانستان تسلط پیدا کرد اما تنها از سوی
3 کشور پاکستان، عربستان و امارات به رسمیت شناخته شد و اکنون در تلاش است که امتیازاتی بگیرد. این نوع نگاه و این نوع مراوده و امتیازدهی به گروهی خاص منجر به صلح در افغانستان نمیشود. گزارشهای غیررسمی از سفری که اخیراً رئیس دولت افغانستان با یک هیأت بلندپایه به پاکستان داشت نشان میدهد که برخی نمایندگان پارلمان پاکستان که ارتباطاتی با جریان افراط دارند پیششرطهایی برای پیشبرد مذاکره با جریان افراط مطرح کردهاند که برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی و خروج نیروهای خارجی از جمله آنها بوده است.
بهنظر میرسد هر قدر فشار جریان افراط با حامیان بیرونی که دارد بیشتر میشود این جریان میتواند جایزههای بهتری بگیرد. گروهی که یکبار با خشونت خودش را به مردم افغانستان تحمیل کرد و مردم این کشور هزینههای گزافی برای آن پرداخت کردند مجدداً در این مسیر گام برمیدارد. برخی از کارشناسان معتقدند که حاکمیت در کابل بهدلیل ضعفی که دارد وضع موجود را تشدید کرده است. حاکمیت اکنون تصور میکند که با امتیازدادن به یک جریان میتواند به وضع موجود ادامه دهد؛ اما در حقیقت به پیچیدهشدن اوضاع دامن میزند و به سمت کانالهای قانونی برای حل این مشکل نمیرود.گزارشها نشان میدهد که آمریکاییها پس از افغانستان بهدنبال تمرکز بر پاکستان هستند. از سوی دیگر حامد کرزی بهتازگی از مشارکت جدید آمریکا در روند صلح با طالبان حرف زده است.
- برنامه آمریکا برای آینده افغانستان چیست؟
کشورهای فرامنطقهای بهویژه آمریکا نه اکنون بلکه از مدتها پیش تنها در تلاش برای مدیریت بحران هستند. آنها بهدنبال اینکه سرنوشت و آینده افغانستان چه میشود نیستند؛ دنبال این هستند که مسائل خودشان را حل کنند و هزینههای خودشان را کاهش دهند. آمریکاییها بهویژه پس از کشتن بن لادن به زعم خودشان دنبال راهکاری هستند که هزینههای خود را کم کنند و در موقعیتی قرار بگیرند که بحران را مدیریت کنند. بهطور کلی مجموعه رفتارها و اقدامهایی که کشورهای فرامنطقهای انجام دادهاند به نوعی بیانگر یک تناقض و سردرگمی است. از سوی دیگر حاکمیت با یک ارزیابی غلط در بهوجودآمدن وضع موجود مسئول است. نباید فراموش کرد که نخستین قدم در بهرسمیتشناختن مذاکره با جریان افراط حدود 3سال قبل در موسی قلعه برداشته شد. آن زمان اعلام شد که مذاکره با جریان افراط را نیروهای انگلیسی برای تأمین امنیت خودشان شروع کردهاند و بعد هم رئیس دولت و مقامهای دیگر دولت افغانستان بر این روند مهر تأیید زدند و این مسئله را به رسمیت شناختند. حالا در اندازهای بزرگتر این مسئله را آمریکاییها شروع کردهاند و از سوی کرزی خبر آن مطرح شده است.
- آمریکاییها سال۲۰۱۴ را بهعنوان زمان انتقال مسئولیتهای امنیتی به نیروهای افغان اعلام کردهاند. آیا تا آن زمان این مسئله برای دولت افغانستان ممکن است؟
تجربه گذشته همیشه چراغ راه آینده است. آنچه در سالهای گذشته مشخص شده این است که جامعه بینالمللی در انجام تعهدات خود بدقولی کرده است. در مجامع بینالمللی نیروهای انگلیسی مسئول مبارزه با موادمخدر شدند، نیروهای آمریکایی مسئولیت آموزش و تجهیز ارتش افغانستان را بر عهده گرفتند، ایتالیا مسئول امور حقوقی و قضا شد، ژاپن مسئله خلع سلاح را بر عهده گرفت و آلمان مسئول تجهیز و آموزش پلیس شد؛ اکنون اما وقتی به عقب نگاه میکنیم میبینیم این کشورها به تعهدات خود عمل نکردهاند. اگر این مسئله را میزان بگیریم علی القاعده نمیتوانیم به سال۲۰۱۴ خوشبین باشیم.
- برخی مقامهای آمریکا ادعا میکنند که شکل جنگ در افغانستان عوض شده و دیگر با تجهیزات پیشرفته مانند هواپیماهای بدون سرنشین نیازی به نیروی نظامی در این کشور نیست. آیا واقعاً آمریکاییها چنین روندی را پیگیری میکنند؟
نکتهای که از دل تلاطمهای افغانستان برمیآید این است که کابل و واشنگتن بهدنبال امضای یک پیمان استراتژیک هستند. با وجود اینکه چند ماه از طرح این موضوع میگذرد تاکنون هیچکدام از طرفین، اطلاعات مشخص و رسمی درباره این پیمان ندادهاند. براساس تجربه گذشته پیمان استراتژیک براساس روشی که آمریکا در کشورهای دیگر مثل کرهجنوبی و ژاپن اجرا کرده است وقتی که بحث خروج مطرح میشود تعداد قابل ملاحظهای سرباز در قالب پایگاه نظامی در منطقه باقی خواهند ماند. چنین اتفاقی به هر صورت مشکلساز خواهد بود. تجربه افغانستان نشان داده است که در جریان جنگ سرد، شوروی سابق هم قادر نبود چنین کاری انجام دهد. پایگاهی که امروز در بگرام، یکی از اصلیترین پایگاههای آمریکا به حساب میآید یکی از مقرهایی است که شوروی در افغانستان ساخته بود تا در این کشور بماند اما موفق نشد؛ به همین خاطر آمریکاییها هیچوقت بحث خروج کامل نظامی از افغانستان را مطرح نکردهاند. علاوه بر این بسیاری اعتقاد دارند که افغانستان راهکاری نظامی ندارد که حالا از راه زمین یا هوا میسر شود. آمریکاییها درباره افغانستان تصوری دارند که فکر میکنند براساس آن میتوانند مجموعه روندها را مدیریت کنند.