بازیکنان لیورپول جلوی ضربه ایستاده بودند و دیگران هم 2 به 2 داخل محوطه جریمه با یکدیگر یارگیری میکردند. دیدیه دروگبا ضربه را کوتاه و به شکل پاس به لمپارد داد اما هافبک چلسی که انگار جای دیگری را نگاه میکرد، نفهمید توپ چطور از میان پاهایش رد شد. آخر بازی و بعد از به صدا درآمدن سوت پایان و درست زمانی که خوسه رینا دستکشهایش را درمیآورد (چیزی که خیلی هم در طول 90 دقیقه به کارش نیامد) سالومون کالو این فرصت را پیدا کرد تا با زدن شوتی به سمت دروازه خالی و گل شدن آن اندکی ناراحتیهایش را کم کند.
فکر میکنید چه اتفاقی افتاد؛ توپ گل نشد! اصلا عجیب نبود که هواداران میزبان در «آنفیلد» روزی بدون تنش را پشتسر گذاشتند؛ آنهایی که لذت و شادیشان زمانی به اوج خود رسید که ژوزه مورینیو به لبه محوطه فنیاش رفت. او شاهد دستان مواجی در هوا بود که با یکدیگر یکصدا میگفتند: «بای، بای مورینیو». نمایش چلسی نمایشی بود که معمولا باعث اخراج مربیان تیمها میشود، به خصوص نیمساعت حساس ابتدایی. این نکته قابل تامل است اما در دنیای عقل و منطق و آیندهنگری باختن در یک مسابقه از 13 مسابقه اخیر لیگ برتر اصلاً نشانه بحران نیست.
تقصیر خود مورینیو است که باخت مقابل لیورپول و ارائه چنین نمایشی، بحران به نظر میآید. استانداردهای تثبیت شده از سوی او از روز اول حضورش یعنی فصل 2005-2004 و پس از قهرمان کردن پورتو در اروپا کارش را دشوار کردهاند. به نظر میرسد که حدس و گمانها درباره «آقای خاص» (عنوانی که مورینیو برای خودش انتخاب کرده) از این حکایت میکنند که حکمرانی او در چلسی نفسهای آخرش را میکشد. این مسئله که یک گروه بازیکن حرفهای فوتبال - چه رسد به آن گروهی که با کمک صدها میلیون پوند رومن آبراموویچ کنار هم قرار گرفتهاند - برابر سیاستهای باشگاه تا این حد تمرکز خود را از دست میدهند، جای بررسی دارد.
دفاع چهارنفره چلسی 65 میلیون پوند برای این تیم خرج برداشته اما آنها مقابل فشاری که لیورپول وارد کرد، ناآماده بودند. مورینیو برای این بازی بهانه کوچکی هم داشت. ریکاردو کاروالیو، تنها مدافع وسط تخصصیاش در کنار جان تری و خالد بولاهروز مصدوم، تب داشت و پائولو فریرا جایش را گرفت اما این بهانه هم نمیتواند جلوی انتقاد بابت استفاده دوباره اسین در خط دفاع از مورینیو را بگیرد. اسین با نمایش خود نه تنها همتیمیهایش را شرمنده کرد، بلکه هر کاری کرد تا نمایش فراتر از معمول لیورپول و تهدیدهایش به ثمر برسند!
این سئوال که چه فردی مسئول شکست چلسی در امضای قرارداد با مدافعی جدید در مرکز این خط است، قطعا بعد از فقدان اعتمادبهنفس و شخصیت حاکم بر تیم قرار میگیرد. مورینیو بارها بدون متهم کردن آبراموویچ یا پیترکنیون اعلام کرده که پیش از شروع پنجره نقل و انتقالات خواهان این انتقال بوده است.
حتی بولاهروز و کاروالیو که صحبت از نقش آنها به مثابه روحی تازه برای کالبد مرده چلسی است، هم پاهایی لرزان در دفاع دارند. برنامه مورینیو در نیمه اول مقابل تاکتیک کشنده بنیتس مایوس کننده بود؛ رافایی که موفقیتهای قبلیاش مقابل چلسی تنها به جامها محدود میشد.مورینیو خیلی از کراوچ و کویت ضربه خورد. فوروارد هلندی کسی نیست که با لنزهای کوچک دوربینها بتوان نقش کلیدیاش را در تخریب تیم چلسی دید اما به غیر از این دو بازیکن، فاکتور کلیدی در موفقیت لیورپول، حرکت بنیتس در استفاده از یان آرنهریسه مقابل جرمی بود.مسلماً مورینیو یکشبه بدل به یک مربی کوچک نشده. چلسی او در شرایط کنونی ضعیفترین دورانش را از زمان ترک پورتو و آمدن به لندن سپری میکند.
منبع: تلگراف