در واقع مدیریت ارزی کشور در ابتدای سال 1380 سیاست تکنرخی ارز را به اجرا درآورد و طی 9 سال توانست با مدیریت مطلوب، نرخ ارز را در بازار آزاد در شرایطی اداره کند که بخش واردات کشور انتظار کاهش نرخ برابری ارز را داشت و بخش صادرات متقاضی افزایش نرخ برابری بود. در واقع اینکه با این دو رویکرد متناقض و تقاضای متفاوت چگونه قیمت نظارت و کنترل شود، کاری بس مشکل و دشوار بوده است.
واقعیت آن است که اقتصاد زیر زمینی کشور حدود 50درصد فعالیتهای اقتصادی را در بر گرفته و فعالان اقتصاد زیرزمینی با اتکا به منابع مالی زیاد و نفوذ در بخش سیاسی کشور قادر به ادامه و گسترش فعالیت خود بودهاند. این افراد از منابع مالی خوبی برخوردار بوده و آنقدر منابع مالی دارند که عملاً توانستهاند بخش عمده تقاضا برای خرید ارز و سکه را در بازار هدایت و کنترل کنند.
با این شرایط در 3ماهه چهارم سال 1389 بهدلیل مشکلات ناشی از تورم و افزایش هزینهها، مردم عادی نیز متقاضی خرید ارز و سکه شدند تا اقتصاد زیرزمینی با کنترل این وضعیت بهطور غیرمستقیم به خریدار عمده ارز و سکه عرضه شده در بازار تبدیل شود.از سوی دیگر بانک مرکزی مجری قانون و مصوبات شورای پول و اعتبار بوده و مردم همواره مسئولان بانک مرکزی را متصدی امور مرتبط به حفظ ارزش پول و کنترل بازار ارز و طلا میدانند بهدلیل شرایط اقتصاد دولتی منابع مالی ارزی (فروش نفت) نزد بانک مرکزی بوده و این بانک در کنار وظیفه اصلی خود که نظارت است، الزاماً فعالیت خرید و فروش را نیز انجام میدهد.
شرایط ناشی از مباحث مطرح در زمینه تورم، حذف 3صفر و 4صفر و افزایش هزینهها در 3ماهه آخر سال 1389 و اوایل سال 1390، عملاً شرایط کار را برای مسئولان بانک مرکزی سخت کرد؛ بهطوری که تبعات ناشی از افزایش قیمت سکه و ارز را متوجه این نهاد کرد.تاخیر در اجرای سیاست عرضه و کنترل موجب شد تا قیمتها افزایش یابد و نگرانی از بابت مدیریت ارزی در اذهان شکل گیرد؛ بهنحوی که حتی افراد شاغل در اینگونه مشاغل مورد قضاوت قرار گرفتند. بهرغم این شرایط، عملکرد یکهفته گذشته بانک مرکزی در کنترل نرخ برابری ارز و کاهش آن نشان میدهد که با اتخاذ تصمیمها و تدابیر خاص، برنامهها و سیاستهای کنترلی اجرا شده خوب جواب داده است.
نکته قابل توجه آن است که بانک مرکزی بیشترین کادر متخصص و کارشناسان آگاه متکی به دانش علمی را در مقایسه با سایر دستگاههای نظارتی در اختیار دارد. گرچه در چند سال گذشته به کادر غیرمتخصص این بانک توجه شده اما انتظار میرود که کادر متخصص و کارشناس در تصمیمگیری حفظ ارزش پول و سیاست ارزی کشور نقش مؤثر خود را حفظ کند.انتظار از مدیریت بانک مرکزی آن است که سیاستهای شفاف نظارتی را بهنحوی اتخاذ و اجرایی کند که مردم از حضور افراد کارشناس، مدیر و متخصص در مسند تصمیمگیریهای این بانک اطمینان حاصل کرده و برخی ابهامها از اذهان دور شود.