اما موضوع مهم این است که بعضی افراد آنقدر به این خواستهها پر و بال میدهند که در نهایت هر ریسکی را برای رسیدن به آن انجام میدهند. در این میان هستند کسانی که با عنوان تحقق خواسته و نیاز افراد بلندپرواز شرایط انتفاع خود و ضرررسانی به آنها را فراهم میکنند و به عبارت دیگر از خواسته آنها به نفع خود سوءاستفاده میکنند. از جمله سوءاستفادههایی که دیده یا شنیدهایم آگهیهای موجود در شبکههای ماهوارهای است. عرضهکنندگان این آگهیها با دادن وعده و وعیدهای اغواکننده این تصور را بهوجود میآورند که میتوانند پلی برای رسیدن به رؤیای شهروندان جامعه باشند ولی تجربه افراد مختلف نشان داده ماحصل اعتماد به بعضی از این آگهیها به غیر از فنا کردن هزینه مالی و زمانی افراد چیز دیگری دربرنداشته است.
کلاهبرداری بلای قرن بیستم یا بیستویکم نیست. تاریخ گویای آن است که برخی از انواع آن در امپراتوریهای قدیمی روم و بیزانس هم وجود داشته است اما موضوع مهم این است که با پیشرفت روزافزون علم و تکنولوژی، کلاهبرداری هم روزبهروز به سوی تکامل و تنوع پیش رفته تا جایی که این قرن، شاهد رشد چشمگیر تعداد مرتکبان این جرم و همچنین افزایش خسارات وارده به قربانیان کلاهبرداری است.
دکتر احمد کرخی، جامعهشناس و استاد دانشگاه، ریشه کلاهبرداریهایی که از طریق رسانهها صورت میگیرد را در ارتباط مستقیم با شرایط جامعه و نیاز مردم در دورههای مختلف میداند؛ «کلاهبردارانی که از طریق آگهیهای تبلیغاتی اقدام به انجام این کار میکنند علاوه بر مهارتی که در کار خود دارند؛ جامعهشناسان قهاری نیز هستند و نبض جامعه را در دستان خود دارند. این افراد با توجه به تجربه و مهارتی که در کارشان کسب کردهاند به خوبی میدانند که در مقاطع زمانی مختلف، مردم به چه سمتی کشش یا بهتر است بگویم به چه چیزی نیاز دارند. بنابراین بعد از شناسایی نقاط ضعف شهروندان و شناخت نیازها و خواستههای آنها تلهگذاری میکنند و اهداف خود را پیش میبرند.»
وی ادامه میدهد:«نکته مهم این است که این افراد در قالب شرکتهای اسم و رسمدار کار خود را معرفی میکنند و همین موضوع باعث جلب اعتماد مردم میشود. در واقع راهاندازی چنین شرکتهایی به آنها کمک میکند جایگاه خود را محکمتر کرده و به قول معروف بین مردم جا بیفتند.»
خواستنها و نتوانستنها
دکتر احمد کرخی درباره نحوه فعالیت کلاهبرداران میگوید: «افرادی که کلاهبرداری رسانهای را انتخاب میکنند معمولاً یک سری کارهای زیربنایی را به عنوان مقدمه انجام میدهند. این افراد در وهله اول درباره خواستهها و نیازهای مردم در آن دوره از زمان تحقیقات اساسی انجام داده و نیازسنجی میکنند. خواستنها و نتوانستنهای افراد جامعه و اینکه مردم در آن دوره چه چیزی میخواهند ولی توانایی رسیدن به آن را ندارند؛ بهوسیله آنها شناسایی میشود. در عین حال به این موضوع نیز توجه دارند که نیازها و خواستههای افراد جامعه تاریخ مصرف دارد و در دههها و سالهای مختلف متفاوت است. کلاهبرداران بررسی میکنند که در آن سال، آن فصل یا آن دهه چه چیزی روی بورس است. عطش جامعه را در آن برهه از زمان شناسایی و با ارائه راهکارهای اغواکننده و افسونگر مخاطبان را جذب فعالیت خود میکنند.»
وی صحبت خود را با مثالی توضیح میدهد؛ «اگر خوانندگان به خاطر داشته باشند جوانهای دهه 70 به کلاس هنرپیشگی علاقه زیادی نشان میدادند در همان دوره کلاهبرداران به اسم برپایی کلاس بازیگری بهشدت از این خواسته و علاقه جوانها سوءاستفاده کردند. دهه 80 بهخصوص اواخر آن، استفاده از خودرو خارجی میان قشر ثروتمند جامعه باب شد. در این طبقه اگر کسی اتومبیل مدل بالا نداشت معنی آن چیزی جز کمبود شخصیت نبود. کسانی که قدرت خرید این وسیله را داشتند بهراحتی آن را تهیه میکردند ولی آن دسته از افراد جامعه که همیشه ادای قشر ثروتمند را درمیآورند در این شرایط دچار بحران شدند.
کلاهبرداران نیز از این موقعیت سوءاستفاده و براساس همین نیاز و در میان همین طبقه، تبلیغات خود را شروع کردند. به این شکل که متقاضیان باید مبلغی را بهعنوان پیشقسط پرداخت میکردند، سپس وسیله مورد نظر خود را تحویل گرفته و الباقی هزینه را در چند قسط میپرداختند. کسانی که چنین نیازی داشتند به سمت این جور آگهیها کشیده شدند چراکه به ظاهر آنها را در رسیدن به رؤیاهایشان کمک میکردند و یک جور میانبر میزدند که در نهایت نتیجه زیادهخواهی خود را هم دیدند. کلاهبرداری در حوزه مسکن را اکثراً به خاطر دارند. کلاهبرداران خوب میدانستند که یک کارمند معمولی و با یک درآمد مشخص در حالت عادی باید قریب به 20 سال قسط پرداخت کند تا خانهدار شود. آنها با آگهیهای خود طوری وانمود کردند که زمان مزبور، کوتاهتر شده و این طبقه از جامعه 10 ساله صاحبخانه میشوند. این قشر هم این پیشنهاد را به حساب کار خدا یا شانس میگذاشتند و حتی یک خدابیامرزی هم نثار ارواح پدر و مادر کلاهبرداران میکردند و به همین راحتی طعمه آنها میشدند.»
به ظاهر همه چیز درست است
دکتری جامعهشناسی ارائه سرویس اولیه، به مخاطبان اولیه را یکی از مهمترین شگردهای کلاهبرداران معرفی میکند؛ «شیادانی که به دنبال سوءاستفاده از افراد جامعه هستند با تبلیغات اغوا کننده شرایط خود را طوری جلوه میدهند که علاقهمندان میتوانند با کمترین هزینه، صاحب فلان وسیله نقلیه یا فلان ابزار زندگی شوند. آنها با ارائه آگهیهای پربار و راهاندازی شرکت در محلههای شمالی شهر فعالیت خود را بهگونهای نشان میدهند که به ظاهر همه چیز درست است و مشکل خاصی در این آگهیها نیست. نکته مهم این است که وقتی کلاهبرداران کار خود را شروع میکنند در کنار آگهی پر پروپیمان و شرکت اسم و رسمدار، یک سرمایه اولیه نیز دارند. آنها به افرادی که جزو نخستین ثبتنام کنندهها هستند سرویسهایی که وعده داده بودند را میدهند و به قول معروف برادریشان را ثابت میکنند تا از این طریق برنامههای خود را پیاده کنند و به اهداف خود برسند؛ نخستین و مهمترین هدف آنها جلب اعتماد شهروندان است؛ هدف بعدی که در پی هدف اولیه قرار میگیرد استفاده از افرادی است که از این شرکتها سرویس گرفتهاند. آنها از این افراد به عنوان تبلیغاتچی استفاده میکنند تا میان دوست و فامیلشان برای کار آنها تبلیغ کنند.»
قشر متوسط رو به پایین طعمه آگهیها میشوند
این استاد دانشگاه افرادی که به دام کلاهبرداران میافتند را عوامالناس میداند و در توضیح شخصیت این افراد میگوید: «عمده کسانی که جذب این آگهیها میشوند عوام الناس هستند. معمولاً قشر متوسط رو به پایین که از آگاهی کمتری برخوردارند و روی چنین پیشنهاداتی تحقیق و بررسی نمیکنند جزو دسته عوام الناس قرار میگیرند. اما قشر متوسط رو به بالا و همچنین طبقه ثروتمند جامعه معمولاً یکسری حساب و کتاب دارند و به قول معروف، دم به تله نمیدهند. عوامالناسی که از آنها یاد کردم به قول معروف تنبلهایی هستند که بافکر میشوند. آنها معمولاً مشغول به انجام کاری ثابت با درآمدی معین و مشخص نیستند و بیشتر وقتشان را نقشه میکشند که مثلاً این پول را از اینجا بردارم؛ بگذارم آنجا و از آنجا بدهم فلان جا تا در نهایت فلان مقدار، سود ببرم. این آدمها جنس آگهیها را میشناسند و همیشه آنها را رصد میکنند و به محض اینکه احساس کنند احتمال گرفتن یکی از این آگهیها وجود دارد معطل نمیکنند. در این میان هم ممکن است یکی از نقشههایشان تحقق پیدا کند ولی در حالت معمول زیاد ضرر میکنند.»
شهروندان سواد اجتماعی خود را بالا ببرند
دکتر احمد کرخی، دقت در آگهیها را به شهروندان توصیه میکند؛ «مردم بهخصوص طبقهای که تبلیغات این چنینی را باور میکنند زمانی که با این موارد مواجه میشوند باید دقیقتر حساب و کتاب کنند. در واقع با یک حساب سرانگشتی به راحتی میتوان متوجه شد حساب این آگهیها با هم همخوانی ندارد و انگار شرکتی که عهدهدار این ماجرا شده است نیت کرده با انجام این کار به مال خود آتش بزند و مردم را به آرزوهایشان برساند. در حالی که اگر سواد اجتماعی داشته باشیم به این ضربالمثل میرسیم که هیچ گربهای برای رضای خدا موش نمیگیرد.»
وی در مورد ایجاد فضای بیاعتمادی میان شهروندان اینطور توضیح میدهد:«هرچند چنین اتفاقاتی باعث میشود مردم به یکدیگر بیاعتماد شوند ولی به عقیده من چنین اتفاقاتی خوب است چون در عین حال باعث میشود شهروندان سواد اجتماعی خود را بالا ببرند و نسبت به موضوعاتی از این دست شناخت عمیقتری پیدا کنند. در جامعه آدمهای شیادی زندگی میکنند که اگر شهروندان مهارت زندگی و سواد اجتماعی نداشته باشند به مشکل برخواهند خورد.»
وی آگاهی مردم و داشتن سواد اجتماعی آنها را عامل مهمی برای ممانعت از بروز چنین کلاهبرداریهایی میداند؛ «آدمهایی که مهارت زندگی دارند نه به همه اعتماد میکنند و نه نسبت به همه بیاعتماد میشوند. به هر حال یک شهروند امروزی نمیتواند با یک حس بیاعتمادی نسبت به همه اطرافیانش زندگی کند و نسبت به همه مشکوک باشد چون دیر یا زود دچار مشکل خواهد شد. چنین جریاناتی باید باعث شود شهروندان چشم خود را بیشتر باز کنند تا به قول معروف از یک لانه دو بار گزیده نشوند. شهروندان عادی که مطالعه ندارند، مهارت شهروندیشان پایین است و مرتب در دام چنین ماجراهایی میافتند ولی شهروندی که سواد اجتماعی دارد وقتی یک بار مرتکب یک اشتباه شود دفعات بعدی با تحقیق کردن و مطالعه دچار اشتباه سابق نخواهد شد.»
رسانهها در افزایش تجربیات شهروندان مؤثرند
کرخی درباره تکرار این قبیل موضوعات در کلانشهرها و تأثیر آن در زندگی شهروندان میگوید:«همه ما کم و بیش با انواع کلاهبرداری در جامعه آشنا هستیم. خانم یا آقایی که در پارک یا اتوبوس با او همصحبت شدهایم، رسانههای گروهی، اطرافیان، دوست و آشنا به افزایش تجربیاتمان کمک کردهاند. در این میان رسانههای گروهی در بالا بردن مهارت ما برای شناسایی این آگهیها تأثیر بسزایی دارند. آنها با پرداختن به موارد اینچنینی مخاطبان را آگاه کرده و حتی میتوانند راههای جلوگیری از وقوع این ماجراها را به مخاطبان بهخصوص عوام الناس آموزش دهند. البته شهروندانی که در کلانشهرها زندگی میکنند به دلیل شنیدن یا دیدن این قبیل کلاهبرداریها شناخت بیشتر و کاملتری درباره این مسائل دارند و همین موضوع باعث میشود از مهارت شهروندی بیشتری برخوردار باشند.»