چاوز خود اعلام کرده است که دلیل اقامتش در کوبا ابتلا به سرطان و طی کردن مراحل درمانی بوده است. چاوز درست روزی به ونزوئلا بازگشت که رژه ارتش در سالروز استقلال این کشور برپا شده بود. البته او خود بهدلیل ضعف بدنی ناشی از سرطان قادر نبود در این رژه حضور یابد و تنها با یک پیام تلویزیونی و منتشر کردن پیامهایی در توئیتر این مراسم را افتتاح کرد. طی مدتی که چاوز در کوبا تحت درمان بود بارها تحت عمل جراحی قرار گرفت و وضعیت سلامت او پس از بازگشت به ونزوئلا نیز بهگونهای است که گفته میشود امکان بازگشتش به کوبا برای ادامه درمان وجود دارد. هر چند هنوز هیچ خبر رسمی از ماهیت و میزان پیشرفت سرطان چاوز منتشر نشده، اما برخی از منابع خبری اعلام کردهاند که احتمالا چاوز به سرطان پروستات پیشرفته مبتلا شده است. اما آیا این بیماری پایان فعالیت سیاسی هوگو چاوز را بهعنوان رئیسجمهور ونزوئلا رقم خواهد زد؟
در ونزوئلا چاوز را بهعنوان رئیسجمهوری خستگی ناپذیر میشناسند. خود او نیز اعلام کرده است که بیماری اش مانع از این نمیشود که دست از کار بکشد و همچنان بهعنوان رئیسجمهور باقی خواهد ماند. اگرچه هیچ دلیلی مبنی بر اینکه وی از قدرت کناره میگیرد وجود ندارد، اما واقعیت این است که چشمانداز نتیجهبخش بودن درمان بیماری وی چندان راضیکننده نیست. بنابراین اینگونه بهنظر میرسد که ونزوئلا دیر یا زود باید خود را برای دوران بدون چاوز آماده کند.
البته چاوز رئیسجمهور محبوبی است و بهرغم تمامی مشکلاتی که در کشورش بهوجود آمده، درصد محبوبیت قابلقبولی داشته است. چاوز طی سالیانی که قدرت را در دست داشته، موفق شده است تا فضایی سیاسی و اجتماعی را برای خود ایجاد کند. این فضا آنقدر خاص و منحصر بهفرد است که پرکردن آن پس از چاوز بهگونهای که آسیبی به نظام سیاسی ونزوئلا وارد نشود از چالشهای مهم نظام سیاسی ونزوئلا در مسیر یافتن جانشینی برای او خواهد بود. این مشکل نه تنها مشکل گروهها و جریانات سیاسی حامی چاوز، بلکه مشکل مخالفان و اپوزیسیون ونزوئلا نیز هست. هر یک از این دو باید بهدنبال شخصیتی باشند که کاریزما و ظرفیت پر کردن خلأ بهوجود آمده پس از خروج چاوز از قدرت را داشته باشد.
در نظام سیاسی که چاوز بنا نهاده، مرکزیت نظام خود وی بوده است. بنابراین قرار دادن جانشینی برای وی باید با در نظر گرفتن همه این عوامل صورت بگیرد و چه کسی را میتوان یافت که بتواند همانند چاوز عمل کند؟ چه اینکه اگر جانشین چاوز نتواند خلأ بهوجود آمده پس از خروج او از قدرت را پر کند، این خلأ از سوی گروهها و نیروهایی پر خواهد شد که دست حاکمیت در کنترل آنها بسته خواهد بود. از سوی دیگر پس از بروز بحران مالی جهانی، چاوز دست به اجرای سیاست عامه پسندانه «توزیع منابع مالی و ملی» در میان مردم زد و امروز بسیار دشوار بهنظر میرسد که بتوان این سیاست را که چاوز طی سالیان به آن پرداخته با رفتن او تغییر داد.
در نهایت چشمانداز آینده ونزوئلا بدون هوگو چاوز چندان شفاف و روشن نیست. حتی این احتمال وجود دارد که پس از وی در میان نخبگان و سیاستمداران حامی چاوز نیز جنگ قدرت در بگیرد و این خود بیثباتی را در ونزوئلا بهدنبال داشته باشد. برای ممانعت از این بیثباتی 2 عامل بسیار حیاتی است؛ هر دولتی که پس از دولت چاوز روی کار بیاید باید با حامیان او که نفوذ زیادی در عرصه سیاسی ونزوئلا دارند، به مذاکره نشسته و به نتیجه برسد. همه آنهایی که در دوران مسئولیت چاوز قدرت سیاسی یا مالی کسب کردهاند باید در دایره قدرت سیاسی قرار بگیرند و حذف نشوند تا ثبات سیاسی ونزوئلا پس از چاوز حفظ شود. این مسئله باعث میشود که انتقال قدرت به آرامی انجام شود.