انقلابیون لیبیایی میگویند توانستهاند تا 80 کیلومتری جنوب طرابلس پایتخت لیبی پیش روند و ماشین جنگی قذافی را دچار وقفه سازند. مقامهای غربی و مشخصا هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا از یک سو، سخن از نزدیک شدن سرنگونی نظام قذافی بهعلت موفقیت نظامی ناتو و انقلابیون میراند اما از سوی دیگر از ایده روسها برای یافتن راهکاری سیاسی برای پایان بحران لیبی به شرط کنارهگیری قذافی استقبال میکند.
پیش از وی، وزیر دفاع فرانسه که کشورش حضوری پررنگ در این جنگ دارد، به انقلابیون هشدار داد نباید منتظر راه حلی صرفا نظامی در لیبی باشند؛ پیش از این دو، ایتالیا نیز از ضرورت توقف درگیریها و حرکت به سوی راه حلی سیاسی سخن گفته بود. بهرغم تمامی این اظهارات، واقعیت امر اما کاملا متفاوت با گزارشهای رسانهای است. واقعیت آن است که دولت اوباما با توجه به بدهی 14تریلیون دلاری و نزاع با جمهوریخواهان درباره حل مشکلات مالی، با پافشاریهای سارکوزی رئیسجمهور فرانسه وارد این بازی شد اما به سرعت بازی را به نفع خود تغییر داد. واشنگتن هر چند ابتدای حملات ناتو، در این عملیات شرکت کرد و همگام با آن، اروپاییها وارد این جنگ شدند اما به سرعت و به محض زمینگیر شدن اروپاییها و در صدر آنها فرانسه، خود از این معادله خارج شد و آنان را در حلقه تنگ لیبی تنها گذاشت.
تنهایی فرانسه در این جنگ از آن روست که از میان 27کشور عضو ناتو، تنها اعضایی انگشت شمار یعنی انگلیس، ایتالیا و دانمارک با آن همکاری میکنند و بیش از 20کشور دیگر در این عملیات حضوری ندارند؛ اگر ترکیه برای شرکت در حملات ناتو اعلام آمادگی کرده، در مقابل، نروژ از دایره درگیریها خارج شده و این نشان از اختلاف نظر جدی کشورهای ناتو درباره راه حل نظامی دارد. آمریکا اما پشت پرده با نظام قذافی وارد معامله سیاسی و اقتصادی شدهاست. 2 روز پیش نخستوزیر لیبی اعلام کرد که طرابلس ضمن لغو تمام قراردادهای همکاری در حوزه انرژی با ایتالیا، در حال رایزنی با شرکتهای چینی، روسی و آمریکایی درباره پروژههای جدید انرژی در لیبی است.
آمریکا با توجه به شرایط دشوار اقتصادی خود میکوشد تا به بهترین نحو از این جنگ به نفع خود بهرهبرداری کند. واشنگتن اکنون از هر دو طرف درگیر در جنگ امتیازگیری میکند. از نظام قذافی امتیازهای نفتی میگیرد و در مقابل، انقلابیون را وامی دارد تا به تمام خواستهها و پیششرطهایش بدون هیچ اعتراضی تن در دهند. در واقع آمریکا در حال دروکردن حاصل تلاشهای فرانسه است. فرانسه که تصور میکرد قذافی به سرعت سرنگون خواهد شد، دل به شورای انتقالیای بست که نمیتواند بدون کمکهای خارجی روی پای خود بایستد و اکنون به جای آنکه خود از انقلابیون امتیازی بگیرد، خود را قربانی آنان میکند.
در این میان، چین و روسیه هر چند بهصورت ضمنی انقلابیون را به رسمیت شناخته اند اما عملا خود را درگیر این ماجرا نکردهاند با این حال به بهانه ارائه ابتکار عمل، به مانند آمریکا درحال ماهی گرفتن از آب گل آلودند. پرسش بیپاسخی که در اینجا مطرح میشود این است که اگر ناتو توانسته است ماشین جنگی قذافی را متوقف سازد و پیشرفتهایی را در حوزه نظامی محقق سازد، حال چرا در نشست استانبول سخن از ارائه ابتکارعملهایی بهمنظور یافتن راه حلهایی سیاسی میرود و تمام تلاش 15 کشور شرکتکننده در این نشست که تاکنون به تعهدات مالی خود به انقلابیون وفا نکردهاند به جای کمک به مردم لیبی، بر موضوع یافتن راهکاری برای برون رفت از باتلاق لیبی متمرکز شده است. آیا این امر به معنای اذعان ضمنی به شکست راه حل نظامی نیست و آیا فرانسه زخمخورده از جنگ افغانستان، این بار در دام لیبی گرفتار خواهد آمد و آیا سارکوزی، سیاستهای غلط بوش در گرفتار کردن آمریکا در 2جنگ عراق و افغانستان را در لیبی تکرار خواهد کرد؟