جمال عبدالناصر در نطق خود شاه را همدست صهیونیستها نامید و این همدستی را مغایر با آرمان کشورهای عربی و اسلامی تلقی کرد. روابط مصر با تهران 10سال قطع بود. شهریور 1349، یک ماه پیش از مرگ ناصر و هنگامی که سادات در دوره بیماری منجر به فوت ناصر، زمام امور را به دست گرفته بود، رابطه دوکشور مجددا برقرار شد. با این حال اقدام ناصر نهتنها در جهان اسلام بلکه بین روشنفکران، تحصیلکردگان و محافل مطبوعاتی و سیاسی مصر نیز یک اقدام منطقی و ستودنی تلقی شد. از نظر افکار عمومی مصر و سایر ملتهای مسلمان، همپیمانی شاه با رژیم صهیونیستی در شرایطی که خاورمیانه در آتش تجاوزات این رژیم میسوخت، یک خیانت نابخشودنی به جهاناسلام بود.
1367شمسی: ائتلاف منافقین و رژیم بعثی علیه ملت ایران
پذیرش قطعنامه 598شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران، موجب شد که ارتش عراق در اقدامی شتاب زده، منطقه خوزستان را بار دیگر مورد هجوم گسترده قرار داده و تا جاده اهواز- خرمشهر پیشروی کند و خرمشهر را نیز در معرض تهدید قرار دهد. این تهاجم عراق با مقاومت شدید سپاهیان اسلام خنثی و ارتش عراق تا مرز، عقب رانده شد؛ به اینترتیب، دشمن در حالی که از تصرف خوزستان ناامید شده بود، تهاجم دیگری را در 3 مرداد ماه سال1367 از طریق کرمانشاه و با به کارگیری نیروهای مزدور و جنایتکار سازمان منافقین آغاز کرد و درحالی که اغلب یگانهای ایران در جبهه جنوب مستقر بودند، تا تنگه چهارزبر بین اسلامآباد و کرمانشاه پیشروی کرد و جنایات بیشماری مرتکب شد.
1834میلادی: درگذشت کالریج، شاعر انگلیسی
ساموئل تیلرکالریج، شاعر و منتقد ادبی سبک رمانتیک و فیلسوف انگلیسی، در 21 اکتبر سال1772 میلادی زاده شد. او به همراه دوستش ویلیام وردزورت یکی از بنیانگذاران مکتب رمانتیسم در انگلیس بود. کالریج بیشتر با 2 اثر منظوم خود «دریانورد کهن» و «کوبلاخان» و همچنین اثر منثورش «بایوگرافیا لیتر اریا» شناخته شده است. آثار نقدش خصوصا در ارتباط با شکسپیر بسیار نافذ بود. او همچنین به معرفی فلسفه ایدهآلگرایی آلمان به فرهنگ انگلیسی کمک کرد. وی تاثیر عمدهای روی فلسفه ماوراءالطبیعه آمریکا بهوسیله امرسون داشته است. در تمام سنین بزرگسالی، کالریج از حملات شدید افسردگی، اضطراب و اختلال دو قطبی رنج میبرد؛ اختلال روانیای که در زمان او ناشناخته بود. او در 25جولای سال1834میلادی درگذشت.
1941میلادی: دستور سری چرچیل برای حمله نظامی به ایران
چرچیل نخستوزیر وقت انگلستان در 25جولای سال1941 میلادی برابر با 3مرداد 1320 با ارسال یک تلگرام سری به ژنرال «آرچیبالد ویول» فرمانده نیروهای انگلیسی در هند، به او اطلاع داد که حمله نظامی به ایران قطعی است و واحدهای لشکر 9 هند باید تا 10روز دیگر به بصره برسند؛ «به کشتیهای حامل آنان دستور دهید که با آخرین سرعت برانند. ما باید برای خنثی ساختن ناوگان ایران روشی در پیش بگیریم که برایمان گران تمام نشود. نگرانی من از کشتیهای توپدار ایران از همان زمانی است که برخلاف سیاست ما، موسولینی به ایجاد این ناوگان برای ایران کمک کرد». تاریخ نشان داد که انگلیسیهای مقیم آبادان افسران کشتیهای جنگی ایران را با طرح نیرنگ به یک مهمانی دعوت کردند و سپس در جریان مهمانی کشتیهای بدون افسر و فرمانده را غرق یا تصرف کردند.