این در حالی است که مادر علی خلیلی (طلبه جوان) در گفتوگو با خبرگزاری فارس شب حادثه را اینگونه شرح میدهد: شب ولادت امام زمان (علیه السّلام) ساعت ۱۱ بود که با علی تماس گرفتم که گفت تا یک ساعت بعد به خانه میآیم. اما ساعت یک نیمه شب یکی از دوستان علی تماس گرفت و به پدر علی گفت: علی تصادف کرده و الآن در بیمارستان تهرانپارس است.
ظاهرا خانم مشتاقفر، مادر این طلبه جوان پس از آن به بیمارستان مراجعه میکند و متوجه میشود که حال فرزندش وخیم است. وقتی وارد بخش اورژانس شدیم علی را روی یک تخت دیدم که تعدادی پرستار دور او جمع شده بودند و بهشدت از گردن او خون خارج میشد. همانجا بود که یک نفر به من گفت علی را با قمه زدهاند.
گویا رانندگان خودروی پراید برای دو خانم ایجاد مزاحمت کرده بودند که علی از آنها خواسته بود دست از اینکار بردارند و از آنجا بروند اما آنها به همراه راکبان موتورسیکلتی که همراهشان بود به علی و دوستانش حمله کرده در نهایت یکی از راکبان موتورسیکلت با قمه به شاهرگ علی میزند.
یکی از شریانهای اصلی گردن بیمار آسیب دیده و کنترل این خونریزی بهطور قطع از عهده پرستار خارج بوده و نیاز به مداخله حداقل یک جراح عمومی داشته است. نکته غمانگیز اینکه ظاهرا روحالله داداشی هم با همین شیوه و زدن قمه به یکی از عروق اصلی گردنیاش فوت کرد. این نشان از عمق قساوت و عصیانگری این افراد دارد که اینچنین شیوهای را برای آسیب زدن به دیگران اعمال میکنند.
به هر حال ظاهرا به بیمارستانهایی از جمله شهدای تجریش و طالقانی تماس گرفته میشود که رزیدنتهای این دو بیمارستان بهدلیل خالینبودن تختای سی یوی از پذیرش این بیمار سر میزنند.
شاید بتوان گفت که با توجه به شرایط اورژانس بیمار باید ایندو رزیدنت (دستیار تخصصی) وی را پذیرش کرده پس از انجام عمل جراحی اورژانس برای کنترل خونریزی بیمار به فکر پیدا کردن تختای سی یو در آن بیمارستانها یا بیمارستانهای دیگر میافتادند. اما سؤال این است که آیا تنها این دو دستیار در این حادثه و حوادث مشابه مقصرند؟
آیا وزارت بهداشت و سیستم درمانی ما برای اینگونه بیماران پروتکل خاصی دارد و آیا در کشورهای پیشرفته دنیا هم برای مداوای این بیماران به این شیوه برخورد میشود؟
مادر علی خلیلی میگوید: متأسفانه تا نیم ساعت بعد از حادثه هیچ خودروی عبوری به دوستان علی کمک نکرد تا او را به بیمارستان برسانند تا اینکه دو جوان که در حال عزیمت به شمال کشور بودند با دیدن پیکر نیمه جان علی از سفر خود منصرف شده و او را به بیمارستان رساندند و...
به چه دلیل بیماری اینچنین اضطراری باید نیم ساعت پس از وقوع حادثه بدون آمبولانس و با لطف دو نفر از همشهریان به بیمارستان رسانده شود؟ آیا در این مورد هم دستیاران بیمارستان شهدا تجریش و طالقانی مقصرند؟!
سیامک مرهصدق، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتوگو با فارس چنین میگوید: متأسفانه توانایی اورژانسهای ما به حدی نیست که اعلام کنیم هیچ مصدومی را مردم منتقل نکنند چرا که مردم به اصول کمکهای اولیه آشنا نیستند و بهعنوان مثال اگر اورژانس در لحظه اول آمده بود میتوانست از خونریزی این طلبه بهطور علمی جلوگیری کند.
وی اضافه کرد: اقدام نهایی و درمان نیاز به حضور جراح عروق داشته است اما تعداد بیمارستانهایی که در تهران توانایی عمل جراحی عروق اورژانسی را داشته باشد به عدد انگشتان دست هم نمیرسد چرا که این خدمات فوق تخصصی است.
سؤالهایی که از طرف مادر آسیب دیده مطرح شده است نیز قابل تامل است: چرا نباید برای فرد مجروحی که حتی یک ثانیه هم برای او حیاتی است، دسترسی آسان به بیمارستان داشت؟ وقتی من به بیمارستان عرفان آمدم پزشکان به من گفتند داخل رگهای علی آب وارد شده و دیگر کاری نمیتوان کرد. آیا برای خانم وزیر قابلقبول است که چنین مجروحی بعد از ۵ ساعت وارد اتاق عمل شود؟ متخصصان عروق باید به این سؤال پاسخ بدهند که واقعاً برای کسی که از ناحیه شاهرگ مجروح شده، چند دقیقه زمان برای زنده ماندن نیاز است.
سؤالهای دیگری نیز مطرح است.اینکه آیا اینگونه اتفاقات هر روز، هر هفته یا هر ساعت در نقاط مختلف این کشور برای آدمهای عادی رخ نمیدهد؟ آیا بهتر نیست هماکنون که این اتفاق در مورد یک فرد طلبه و خانواده پیگیرش رخ داده وزارت بهداشت به جای فرافکنی و انداختن تقصیرات بر سر دو تن از زحمتکشترین اقشار سیستم بهداشتی درمانی کشور (دستیاران تخصصی) به فکر چاره بوده و راهی برای عدموقوع قصوری مشابه در سیستم خود بیندیشد؟
آیا محروم کردن از تحصیل دو دستیار تخصصی در بیمارستانهایی که این افراد در هر زمان باید پاسخگوی تعداد زیادی بیمار بوده با عدمامکانات لازم از کمبود تختای سی یو گرفته تا هزاران مشکل دیگر مواجهند چاره این درد است؟
دکتر بابک قرائی مقدم