«آلفردو کاستینیو» سرمربی پرتغالی صنعت نفت حالا در آبادان بسیار محبوبتر از روزی است که در جشن صعود برزیل خوزستان به لیگ برتر «هو» شد.
او با تیمی که از روند هفتگی مسابقات لیگ یک کنارهگیری کرده تا اینجا دو لیگ برتری را حذف کرده تا به یک چهارم نهایی جام حذفی برسد. فولاد آخرین قربانی بود. اما نه کاملاً، چون رضاییان به صرافت افتاد که به جز کرواسی میتواند از دیگر کشورهای اروپایی هم سرمربی ارزان و همخوان با شرایط باشگاه جذب کند. به فرض کمی گرانتر از بگوویچ. «آگوستو سوارز ایناسیو» مربی 51 ساله پرتغالی چنین گزینهای است.
«ایناسیو» در فصل 2000-1999 سوپرلیگای پرتغال، اسپورتینگ لیسبون را پس از 18 سال به یک عنوان قهرمانی رساند اما فصل بعد نتوانست صندلی خود را حفظ کند و به تدریج به سمت باشگاههای کوچکتر رانده شد به طوری که در کشورش به عنوان مربی متخصص کار کردن با تیمهای کوچک در حال سقوط یا در تلاش برای صعود شناخته میشود.
«چاوز» و «ماریتیمو» چنین تجربههایی بودند. او سپس روی نیمکت «ویتوریا گیمارش» یکی از قدرتهای نوظهور سوپرلیگا نشست. یک فصل با آنها بود که یک فصل پس از رفتن «ایناسیو» به لیگادو اونرا (دسته دوم پرتغال) سقوط کرد. همان زمان «ایناسیو» سرگرم پروبال دادن به باشگاه کوچک «بیرامار» بود. از اواخر فصل 2005-2004 راهی بیرامار شد و این تیم را قهرمان دسته دوم ساخت و به سوپرلیگا آورد. اما نتایج ضعیف 9 هفته آغازین لیگ اول پرتغال باعث اخراجش شد. نکتهای که میتواند پیوستن او به فولاد را تحتالشعاع قرار دهد.
«ایناسیو» از اواسط فصل گذشته، مربیگری در خارج از پرتغال را با پذیرفتن هدایت یونیکو، تیم ته جدولی سوپرلیگ یونان، تجربه کرد و موفق شد تا پایان فصل این تیم را حفظ کرده و آنها را به مکان دوازدهم برساند. با اینکه ملیپوش دهههای هفتاد و هشتاد پرتغال در سالهای اخیر به کار کردن با تیمهای ضعیف شهره شده اما تجربه یونیکو برای او بسیار مهمتر از تجربه مربیگری در خانه بود و این برای فولادیها فاکتور مهمی است.
سرمربی جدید فولاد در فوتبال پرتغال چهرهای شناخته شده است. به عنوان یک هافبک او افتخارات زیادی با اسپورتینگ لیسبون و پورتو به دست آورده و 24 بازی ملی در کارنامهاش ثبت شده که بازی با فرانسه در نیمه نهایی جام ملتهای 1984 مهمترین آنهاست. پس از شکست مشهور پرتغال از مراکش در جام جهانی 1986 از تیم ملی خداحافظی کرد اما در پورتو زیر نظر «تومیسلاو ایویچ» به فوتبال ادامه داد تا اینکه یک سال بعد در فینال فصل 78-1986 جام باشگاههای اروپا مقابل بایرن مونیخ بازی کرد و جام قهرمانی را همراه رباح ماجر بالا برد.
او یکی از شاگردان مکتب ایویچ است که توجه زیادی به محتوای فنی تیمهایش نشان میدهد و با ستارهها رابطه چندان خوبی ندارد. سه سال قبل در «بیرامار» که آخرین تجربه او در سوپرلیگای پرتغال بود، «ایناسیو» با «ژاردل» گلزن سابق پورتو و گالاتاسرای به خاطر کمتحرکی مهاجم مشهور برزیلی مشکل پیدا میکند و در مطبوعات علیه او مصاحبهای انجام میدهد. البته رابطه سرمربی تازه فولاد با مطبوعات پرتغال اصلاً جالب نبوده و در آخرین روزها آنها را به ارائه اطلاعات غلط متهم کرده است.
به نظر میرسد رفتن «وینگو» به تیم امید یک موهبت بزرگ برای فولاد بوده است. حتی اگر رضاییان موفق میشد «آرتور ژرژ» مربی بزرگ پرتغالی را به اهواز بکشاند بعید بود کارآیی «ایناسیو» را داشته باشد. مرد پرتغالی با کرواتهایی که در سالهای اخیر یکی پس از دیگری پست مربی خارجی را اشغال میکردند یک تفاوت بزرگ دارد.
از زمان قهرمان کردن اسپورتینگ لیسبون (2000) تا به حال او هیچگاه بیش از یک فصل در تیمی دوام نیاورده، پس «ایناسیو» را تنها باید سرمربی فاز «بقای» برنامههای فولاد یا حداکثر عاملی برای انتقال استعدادهای خوزستانی به اروپا برشمرد وگرنه بعید است او در برنامههای بلندمدت بازیکنسازی فولاد نقشی داشته باشد.